👩💻زنانی که طولانی مدت کار میکنند دچار افسردگی میشوند؛ اما مردان نه!
👈مطالعات نشان میدهد ساعات طولانی مدت کار برای زنان مشکل افسردگی ایجاد میکند ولی کار طولانی برای مردان موجب افسردگی نمیشود.
تحقیق روی 20 هزار بریتانیایی نشان میدهد زنانی که در هفته 55 ساعت یا بیشتر کار می کنند، 7.3 درصد بیشتر از کسانی که 35 تا 40 ساعت (استاندارد) کار میکنند، دچار افسردگی میشوند.
🔖تفاوتهای همدیگر را بهتر بشناسیم!!!"
✍جهت یابی مرد قویتر از زن است. مثلاً اگر زن و شوهری به مهمانی بروند، مرد ڪوچهها و خیابانها را به ذهن میسپارد، اما زن ممڪن است آنها را فراموش ڪند ولی اطلاعات جزئیتر موقعیت را به خاطر میآورد، مثل لوازم منزل و البسه مهمانان. مردها در رشتههای فنی موفقترند ولی زنها در رشتههایی ڪه با محفوظات بیشتر سر و ڪار دارند.
مرد از لحاظ شخصیتی نسبت به زن غمگینی بیشتری دارد و زن شادی افزونتر. به همین دلیل مردها بیشتر اخم میڪنند. و زنها بهتر میخندند. اگر شما در مجلسی حضور داشته باشید، صدای صحبت آرام مردها را میشنوید، در حالی ڪه همزمان خندههای زنان به گوش میرسد. مردها بیشتر تمایل دارند مانع دعوا شوند اما زن ها در مواردی دعوا را استمرار میبخشند. به همین دلیل عصبانیت و خشونت زنان با ڪودڪانشان بیست و دو بار بیشتر از مردان است.
مرد در مقابل استرس ڪم طاقت است. اما زن، مقاومت بیشتری نشان میدهد. از این رو سڪته و ایست قلبی در مردان بیشتر است.
❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌دکترانوشه خیلی قشنگ میگه؛
"وقتی هر کاری میکنی
بهش بفهمونی که
چقدر برات مهمه و نمیفهمه،
دیگه بحث نفهمیدن نیست،
بحثِ نخواستنه !"
پس احتیاجی نیست
بیخود برای کسی که نمیخواد بفهمه
توضیح بدی براش چیکار کردی،
گذر زمان بهش میفهمونه !
🖌#کانال_دڪتر_انوشه
👇
@daneshanushe✍️
✍🏻 مردان و زنان باید یادشان باشد که با همسرشان همخانه نیستند ، بلکه همسرند .
👈🏻 نگذاریم طرف مقابلمان احساس فقر و کمبود کند .
🔺 ما نباید برای خودمان زندگی کنیم ، بلکه باید برای همدیگر زندگی کنیم و همدیگر را شاد کنیم .
👌🏻 وقتی همسر شدیم باید همسری کنیم نه اینکه فقط به امورات خودمان برسیم ،
فرق نمیکند ، چه زن و چه مرد
✅ زن و شوهر مکمل هم هستند هر دو حق زندگی دارند و هر دو باید از زندگی مشترک بهره مند شوند.
این منافاتی با شخصیت زن و مرد ندارد و نه مردسالاری است
نه زن ذلیلی...!
💞 این معنای درست زندگي است.
سخنان ناب دکتر انوشه👌
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷 #گلبهار #ادامه_دارد . بار آخری که خواستم بهت نزدیک بشم، بحثمون بدجوری بالا گ
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷
#گلبهار
#ادامه_دارد
.
نیرخاتون چنان نقش بازی میکرد اونورش ناپیدا، حسابی به خدمه سپرده بود که همشون شهادت دروغ میدادن...
دیگه رفتن به عمارت رو صلاح نمیدیدم، فقط خودم رو کوچیک و حقیر میکردم و نتیجه ای هم نمیدیدم، با شناختی که ازش داشتم مطمئن بودم که زیاد اگه پاپیچش بشم حتما کاری که گفته رو انجام میده....
منم مادر بودم و دوست نداشتم که اتفاقی برات بیوفته و همینکه پدرت کنارته خیالم کمی راحت بود، ولی اینقدر تشنه داشتنت بودم که اگه میموندم حتما یه کاری دست خودم یا پدرت یا نیر میدادم......
کسی رو تو روستا نداشتم و باید میرفتم چون دیگه علنی پدرت بهم محل نمیداد و رهام کرده بود...
نتونستم صبر کنم، بیرون از روستا هم هیچکس رو نداشتم....
دیگه حوصله نگاه های ترحم انگیز مردم رو نداشتم، هرموقع جایی میدیدنم، پچ پچاشون شروع میشد و میگفتن بیچاره بعداز مرگ بچش دیوونه شده، اینا رو میشنیدم و بیشتر از درون میسوختم و خاکسترمیشدم....
دست به دامن فیروزه شدم و ازش خواستم کمکم کنه.....
چندباری ازش شنیده بودم عمش تنها تو شهر زندگی میکنه، ازش خواستم منو به خونه عمش بفرسته، اونم مادری و خواهری رو در حقم تموم کرد و با بقچه ای از لباس و مقداری پول منو راهی خونه عمش کرد و....
از درد بیکسی و بیپناهی بود که به شهر پناه بردم و گرنه زندگی خوبی تو روستا داشتم اگر پدرت پشتم وایمیستاد.....
تنها کسی که ازم خبرداشت فیروزه بود.....
ولی اونم قسمش داده بودم که به کسی حرفی نزنه و مکانم رو به هیچکس نگه......
حتی پدرت......
ولی غافل از این که نیرخاتون همه جا گوش داشت و یکی از خدمه های عمارتی که منو فرستادن اونجا خبرچینش بوده....
نیرخاتون فکر همه جاش رو کرده بود و بعد رفتن من نامه ای از طرف من نوشت که من با اراده خودم عمارت رو ترک کردم و کسی دنبالم نگرده، عمه فیروزه زن فوق العاده ای بود و به تنهایی زندگی میکرد، شده بود سنگ صبور من، هر روز کنارش مینشستم و یه دل سیر گریه میکردم...
یه ماهی از رفتنم گذشته بود که یه روز فیروزه به شهر اومد و گفت بعد رفتنم پدرت خیلی سعی کرد و خیلی گشته بود ولی نتونست ردی ازم پیدا کنه......
چون من نخواستم دیگه ببیننش، پدرت در حقم ظلمی کرد نابخشودنی.....
فیروز بهم خبررسوند که پدرت در نبودم افسرده شده بود و حال خوشی نداشت، انگاری تازه فهمیده بود کی رو از دست داده....
فیروزه دیگه نتونسته بود تحمل کنه و همه چیز رو بهش گفته بود.....
❌چطوری بحث و اختلاف رو مدیریت کنیم؟
👈۱. با داد و بیداد و هیجان بالا، حرف زدنش رو قطع نکن، بمونه تو دلش سخت میشه کارت .
👈۲. پرونده رو پیش هرکسی باز نکن حتی نزدیکانت، شمام یادتون بره اونا یادشون نمیره و گاها آتیش بیار معرکه میشن
👈۳. فوری موضع نگیری نکن، ذهنت رو باز بگذار و خوب بشنو، شاید طرف مقابل حرف درستی میزنه
👈۴.کارهای روزانه زندگی رو دستمایه انتقامنکن، دیگه غذا نمیذارم، دیگه خرجی نمیدم ، خونه بابات نمیذارم بری و ....
❌۵. تحت هیچ شرایطی به #خانوادش توهین نکن، به #شخصیتش توهین نکن
👆ایندوتا به این زودی ها فراموش نمیشن هر یه کلمه اش یه زلزله ست
#مدیریت_اختلافات
#پورحاتم
🖌#کانال_دکتر_انوشه
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
@daneshanushe
💛🦋💛
📌 آقای عزیز همسر شما باید با قلبی مطمئن و شاد زندگی کند تا آن زندگی را برای خود و اهلش زیبا و دوستداشتنی کند.
👈 بنابراین تامین نیازهای روانی او مهمتر ازتامین نیازهای مادی است.
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
@daneshanushe
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃
🌿🌺﷽🌿🌺
«آرام زندگى كن!»
هيچ چيز در اين جهان چون آب، نرم و انعطافپذير نيست؛ با اين حال براى حل كردن آنچه سخت است، چيز ديگرى ياراى مقابله با آب را ندارد!
نرمى بر سختى غلبه مىكند و لطافت بر خشونت. همه اين را مىدانند، ولى كمتر كسى به آن عمل مىكند!
انسان، نرم و لطيف زاده مىشود و به هنگام مرگ، خشك و سخت مىشود.
🍃گياهان هنگامى كه سر از خاك بيرون مىآورند، نرم و انعطافپذيرند و به هنگام مرگ، خشك و شكننده؛ پس هر كه سخت و خشك است، مرگش نزديك شده و هر كه نرم و انعطافپذير، سرشار از زندگى است.
آرام زندگى كن!
هرگز با طبيعت يا همنوعان خود ستيزه مكن و گزند را با مهربانى تلافى كن.
🦋پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مدارا كردن با مردم نصف ايمان است و نرمى و مهربانى كردن با آنان نصف زندگى است.
جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و...
با جون و دل میشنوم🥺👇
🧚♀🕊 ♥️ @Delviinam
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉
شک نکن
خدا اگه طولش میده،
در عوض بهترین ها رو نصیبت می کنه،
فقط صبر داشته باش وامیدت به خدا باشه ....
@daneshanushe✍️
شاه باشی یا گدا ؛ از دست ساقی فلک
باید این ته جُرعۂ جام اجل نوشید و رفت
گر کنیز پادشاهی یا زن بقال کوی
در تغار صبر باید کشک خود سابید و رفت
سنگ باشی یا گهر ؛ از تختۂ تابوتها
در سیه چال لَحِد خواهی بِسَر غلتید و رفت
حلقۂ طاعت بگوش آویز و در آتش نرو!
اهرمن بود آنکه فرمان خدا نشنید و رفت
زین جهان تا آن جهان ظلمات پُر پیچ و خمیست
باید از اختر شناسان راه خود پرسید و رفت
شهریار از ذوق رفتن در وداع آخری
دوستان با وعده گاه بوستان بوسید و رفت
#شهریار
✨✨✨