🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
#کتاب_ملاقات_درملکوت
#قسمت_یازدهم
🦋عشق به ولایت🦋
(علی مرعی) دوست شهید
یک روز به همراه احمد درخانه خودشان ویدئویی می دیدیم که در آن دختر شهیدِقهرمان حاج عماد مغنیه با سید حسن نصرالله و رهبر مسلمانان جهان امام خامنه ای (مدظله العالی) صحبت می کرد .احمد وسط تماشای آن ویدئو شروع به گریه کرد وگفت : ( خوش به حالش با رهبر صحبت کرد .)
احمد عاشق امام خامنه ای ( مدظله العالی ) بود و همه ی سخنرانی های ایشان ، مخصوصا در جمع دانشجویان را از شبکه صراط گوش می داد.
ماه رمضان به علت تعدد مراجع و اختلاف نظرهایی که وجود دارد ما دچار مشکل می شویم ، ولی احمد تابع حضرت آقا بود و همیشه می گفت : (روز آخر رمضان، روز ولایت و تبعیت از امام خامنه ای ( مدظله العالی) است.باید در مسیر ولایت ثابت قدم باشیم و هرچه ایشان می گوید قبول داشته باشیم.)
من یک تکه از چفیه ی رهبر انقلاب اسلامی ایران را از طریق دوستان به دست آورده بودم که احمد آن را گرفت و برای تبرک با خودش نگه داشته بود .
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
ادامه دارد......
کپی ممنوع 🚫
❤️تا حالا عاشق شدی؟ ❤️
#قسمت_یازدهم
من و سبحان هیچ وقت نمی تونستیم با هم ازدواج کنیم💑.
سخت بود فاصله گرفتن از کسی که برای اولین بار 1️⃣ وارد زندگی من شده بود
ولی من تصمیمم رو گرفته بودم حداقل دیگه عذاب وجدان نداشتم
بهش پیام دادم :
خیلی بهتر میدونی که من و تو مال هم نیستیم خودت خیلی بهتر از من میدونی که راه من و تو از هم جداست😞
کاش ازهمون اول وارد رابطه نمیشدیم .
کاش نه من عاشقت❤ می شدم نه تو از من استفاده میکردی
و هزار تا کاش و ای کاش دیگه که شاید الان دیگه دیر باشه برای گفتنش .
خداحافظ.✋🏻
حالم خیلی بد بود😞
از بدترین اتفاقات این بودکه
متوجه شدم من چقدر از خط قرمزهامو زیر پا گذاشتم🤦🏻♀️
چقدر از حال و هوای معنوی خودم کم کردم😓
چقدر خودم را در معرض گناه قرار دادم😭 چقدر و چقدر چقدر😞
دختری که همه او را مقدس می دونستند
دختری که همه به پاکیش قسم می خوردند
حالا یه کسی بودمثل خیلی ازدخترای بی حیاو...😭
احساس عذاب وجدان داشتن احساس گناه پشیمونی احساس یه دختر هرزه داشتم که مثل خیلی از دختر خیابونی دچار اشتباهات زیاد شده بود اما دیگه الان پشیمونی سودی نداشت😞
فقط خدا رو شکر کردم که این رابطه دیگه برای من تموم شده.
سخت بود شبهایی که گریه میکردم😭 روزا که حرف نمی زدم آشفته بودم بیقرار ، حرف نمی زدم، ،حوصله نداشتم و...
فقط به امید اینکه خدا هست و میبینه که من توبه کردم دوباره زندگیم شروع کردم
اما هیچ وقت یادم نمیره اشتباه بزرگی که تو زندگیم کردم امیدوارم این اشتباه بزرگ من در زندگی آینده ام تاثیری نداشته باشه .🤲
چند ماهی گذشت تا من بتونم به حالت عادی برگردم ، سخت
اما گذشت
بعدا متوجه شدم سبحان قبل از من با کسی بوده و بعد من هم قطعاً ادامه میده این کار رو. برای اینکه حال و هوام عوض بشه دوستم بهم پیشنهاد داد که کلا اینستا رو پاک کنم📵
برای بهترکردن حالم به قرآن، نماز ، ارتباطم با خونواده👨👩👧👦 و خیلی چیزهای دیگه رو دوباره تجربه کردم وفهمیدم من چه نعمت هایی داشتم ونمیدونستم.
بدبینی نسبت به مردا ،
آشفتگی ذهنی،
افت تحصیلی،
مشکلات جسمی ،
احساس گناه،
تاثیرگذاری در زندگی آینده و
هزارتا مشکل فردی دیگه کمترین مسائل روحی وروانی وجسمی بودکه برای من پیش اومد و ممکنه برای ارتباطات اینجوری پیش بیاد
من به توبه پذیربودن خدااطمینان دارم وتنها به همین امیدزندگیمو دوباره ازنو ساختم
ازهمتون میخوام برام دعاکنید
🎀 من یه خطا و دوستی بد رو تجربه کردم ، شما تجربه نکنید 😭
پایان
#من_و_رفیق_مجازی
#داستان_دنباله_دار
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم
#قسمت_یازدهم
چرا گناه میکنیم؟!
💢🔹🔵👇🔸🔴
چرا ما سر نماز به جای الله اکبر نمیگیم الله الرحمن؟!!
آیا بهتر نبود بگیم خدای مهربان؟؟
دلها بیشتر جذب نمی شد به نماز؟!
❗️🙇
تا میایم سر نماز: الله اکبر
چرا از کبریایی خدا حرف میزنیم؟!
دیدید وقتی مداحان و ذاکران اهل بیت دعا می خونن از مهربونی خدا میگن ما هم گریه می کنیم.
درسته؟!
😐خب حاج آقا برای نماز هم شما بیاید ترفندی به کار ببرید به جای الله اکبر بگیم الله الرحمن! بعد گریه کنیم بگیم خدایا عزیزدلمی😘
💢⛔️💢
😐حاج آقا آخه نمیشه اینجوری با خدا عشق بازی کنیم! آخه کبریایی خدا که نمیشه باهاش حال کرد! نمیشه باهاش اشک ریخت؟!
✅ چرا اینقدر میگیم الله اکبر؟
چرا نماز مشحون است از عظمت الهی؟
چرا در مقابل کبریایی خدا ما همیشه سر به تربت و خاک می گذاریم ؟
چرا در هر رکعت یه رکوع داریم و دو سجده ؟
برای اینکه نماز میخواد یه چیزی به ما یاد بده عین پادگان!
👇👇👇
وقتی یه فرمانده ای نیاز داره عظمتش تو دل سرباز بنشینه نمیاد بگه: آقای سرباز من برات یه ماشین می خرم! خوب حرف من رو گوش بدیا!!
😊🙇💂
مثلا ببرنش پادگان یه ماه دوره ی آموزشی هی نخود و کشمش بریزن تو دامن سرباز !
فرمانده بگه عزیزدلم امروزم یه قاقا لی لی دیگه برات خریدم!!!
😉
فقط وقتی جنگ پیش اومد، درنری ها!
❓❗️❗️❓
دستور منو گوش بدیا باشه؟!
من اینجا تو رو تحویل می گیرم تو هم در میدان جنگ منو تحویل بگیریا!
➖🔸👆❓
خب به نظرتون همچین آدمی به حرف فرماندش گوش میده؟!
همچین بنده ای به حرف خدا گوش میده؟
بازم میگم: اگه میخواید گناه براتون سخت باشه سعی کنید با نماز عظمت خدا رو تو دلتون قرار بدید.
خدایی که ازش حساب نبری حرف شم گوش نمیدی
تازه اگه عظمت خدا تو دلت جا بگیره و مهربونیهاشم ببینی برات جذابتره و بیشتر دوستش داری
برات خیلی مهم باشه که نماز رو سر وقت بخونی.
از خدا حساب ببر .
خدا رو جوجه فرض نکن!!!!
ادامه دارد... 😍
#پای_درس_استاد
#استادپناهیان
💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃
🍃💚🍃💚🍃💚
💚🍃💚🍃
🍃💚
📗رمــان #فالی_در_آغوش_فرشته
🖍به قلم•°: آیناز غفاری نژاد
🔗 #قسمت_یازدهم
بیست دقیقه ای بود که توی ترافیک بودم .اَه لعنت .
حالا دقیقا روزی که من خواب موندم باید ترافیک میشد؟
این چه فکریه مگه مردم باید برای رفت و آمدشون با من هماهنگ کنن...
هووف دیشب از ساعت ۱۰ تا ۲ شب ، پشت بام تهران بودم و تا میتونستم داد زدم و گریه کردم .
وقتی هم رسیدم خونه طبق معمول مامان کلی غر زد و با هم یه دعوای حسابی کردیم .
تا صبح چشم روی هم نذاشتم.
همش به خودم و زندگیم فکر میکردم .
به مامان و بابا که هیچ وقت خونه نبودن ، به تنها یار و یاورم توی دنیا که کاوه بود اونم که ازم گرفتنش ...
من یه آرامش همیشگی میخواستم . یه آرامشی که هیچ وقت توی زندگیم نداشتم دم دمای صبح بود که خوابم برد و صبح برای دانشگاه خواب موندم .
بالاخره از ترافیک اومدم بیرون ماشینمو پارک کردم و سریع به سمت کلاس رفتم از سر و صدای بچه ها معلوم بود که هنوز استاد نیومده ، رفتم داخل کلاس تا آنالی رو دیدم پریدم سمتش ...
_سلام بر آنالی برقراری عزیز ! روز عالی متعالی ...
+سلام بر مروا خوشگله روز شما هم عالی و متعالی باشه... مروا چرا دیشب ...
با وارد شدن استاد مختاری ، حرف هامون نصفه موند .
استاد بعد از حضور و غیاب و حال و احوال پرسی ، با یه بسم الله مشغول تدریس شد .
باصدای خسته نباشید استاد به خودم اومدم و وسایلام رو به زور چپوندم تو کیف و با آنالی به سمت حیاط حرکت کردیم ...
&ادامـــه دارد ......