💠 بسم الله الرحمن الرحیم 💠
💠 #فلسفه_عقل
💠👈 #عقل به معنای غریزه انسانی که به واسطه آن، انسان از بهائم جدا می شود، امری است که در افراد انسان به حسب فطرت اولی متفاوت است.
همچنین انسان ها در عقل های اکتساب شده به حسبِ استکمال عقل نظری و عقل عملی، تفاضل دارند.
💠📙 صدرمتألهین، شرح اصول کافی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💠 دارالحکیم
http://eitaa.com/daralhakim
رناني - چرا مهاجرت نمیکنم.mp3
17.56M
🔸چرا مهاجرت نمیکنم؟
👤 محسن رنانی
مهاجرت خانوادهها 02:00
جامعه قانع و توسعهطلب 04:00
بسط وجودی 06:00
توسعه روانی فردی 10:00
مدیریت طبیعت و معیشت 15:00
سه مرحله بسط وجودی 19:00
مهاجرت و معیشت 25:00
مهاجرت در مرحله معنا 30:00
گسستگی از بستر فرهنگی 35:00
بی هویتی کودکان 40:00
عدل و فضل در مهاجرت 42:00
آزادیهای ایران 50:00
مثبتهای مهاجرت 59:00
ناهمگونی شناختی 01:05:00
📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛
📲وب | ایتا | تلگرام | اینستاگرام | تویتر
💠 جایگاه عقل
کسانی که از حُسن ازلی و عشق همیشگی سخن می گویند در واقع به جایگاه عقل نظر دارند زیرا بدون عقل نه حسن معنی دارد و نه عشق می تواند جایگاه خود را آشکار سازد.
👤دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی
📘شعاع اندیشه و شهود در فلسفه سهروردی ص ۳۵
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🆔 دارالحکیم
http://eitaa.com/daralhakim
سیالیت در تفکر، منافاتی با تقیّد به اصول و مبادی معین ندارد، و از قضا با اپوخه و نسبی انگاری و شکاکیت و لاادری گری هیچ مناسبتی ندارد.
#سیالیت_تفکر
📕 گاه خرد،دکتر رضا داوری
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🆔 دارالحکیم (حیات معقول)
https://eitaa.com/daralhakim
#گاهِ_خِرَد مجالی است برای به سخن آمدن #خِرد یا سخن گفتن از خرد، این در حالی است که شاید هیچ زمانی همانند روزگار ما از عقل و عقلانیت و #خرد و #خردورزی سخن در میان نباشد؛ به گونه ای که هیچ صورتی از طرح ها و الگوهای اجتماعی، اخلاقی، سیاسی، و گفتمان مرتبط با آنها در سطح ملی یا جهانی از واژگان مذکور خالی نیست.
جای شگفتی است که پس از گذشت بیش از چهار قرن از #عصر_نوزایی و دویست سال از #عهد_منورالفکری و #روشنفکری_اروپا، پرسش از #عقل، خرد و خردورزی در نظر و عمل آدمی همچنان زنده است، و گویی رغبت و طلب او در این مقوله پایانی ندارد، این در حالی است که دو قرن و اندی پیش در نظر پیشگامان روشنگری و اخلاف نزدیک بدانها، مراحل بلوغ و کمال عقل و روح و ایده به پایان رسیده یا به مراحل پایانی خود نزدیک شده است.
📕 گاه خرد،دکتر رضا داوری
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🆔 دارالحکیم (حیات معقول)
https://eitaa.com/daralhakim
گویی امروز حضور و غیبت #عقل از حیطه #اراده_بشر خارج شده، و اکنون تنها به خاطره ای #نوستالژیک به قصد نگاه داشتن امید در دل ها بدل گردیده است.
این وضع شاید به ابهام در #معنای_عقل، و نسبت میان حیث نظری و عملی آن باز گردد، و شاید هم به غلبه صورت هایی از #جهل که به لباس عقل درآمده اند، مربوط شود.
هرچه هست، نمی توان انکار کرد که به مرور زمان «عقل» نیز مانند بسیاری از کلید واژگان حیاتی بشر، به #اشتراک_لفظ و پوشیده شدن در لابه لای انبوهی از انظار #شبه_علمی و #شبه_فلسفی گرفتار شده است.
شاید هم این گرفتاری و ابهام از ناحیه عقلی است که در تقدیر تاریخی #متافیزیک، تنها به #سوژه_شدن آدمی نظر داشته، و به دست خویش، خواسته یا ناخواسته، راه را برای امکانات دیگر بسته است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🆔 دارالحکیم(حیات معقول)
https://eitaa.com/daralhakim
هیچگاه نباید در مشهورات و مسلمات توقف داشت.
باید اهل رسوخ در معانی و مفاهیم بود.
آموزگار تفکر باش.
#آموزگار_تفکر
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🆔 دارالحکیم
https://eitaa.com/daralhakim
🔻 آداب متعلم در برابر استاد و معلم.
ادب مُتِعَلَم با عالم آنست که:
۱_ در محضرش آغاز به تحیت و سلام نماید.
۲_ در پیشگاه او کمتر سخن بگوید.
۳_ تا زمانی که استادش از او چیزی نپرسد، حرف نزند.
۴_ تا اذن نگرفته سوال نکند.
۵_ در معارضه با سخنِ استاد نگوید که فلانی برخلاف گفته شما چنین گفته است.
۶_ برخلاف رای استاد اشاره نکند که نشان بدهد که از استادش به واقع و درست، داناتر است.
۷_ در مجلس استاد، او را راهنمایی نکند.
۸_ در مجلس درس به اطراف التفات نداشته باشد، بلکه با ادب بنشیند همانند ادب در نماز.
۹_ در پیش استاد نه بر علیه او چیره نشود، نه به نفع او.
۱۰_ وقتی خواست برخیزد برای استاد برخیزد.
۱۱_ او را تابع کلام و سوال خود واقع نکند.
۱۲_ در مسیر راه از او سوال نکند تا اینکه به منزلش برسد.
۱۳_ در افعال ظاهری استادش در پیش او سوءظن نداشته باشد که منکر او شود، پس استاد به اسرار او آگاه تر است.
۱۴_ در نزد استادش فرمایش حضرت موسی(ع) به حضرت خضر(ع) را یادآور شود که به خضر گفت:
"آیا کشتی را سوراخ میکنی که تا اهل آن را غرق کنی؟ هر آینه کار نادرست و شگفتی را انجام میدهی"، و بداند که بنا بر اعتماد به ظاهر او را انکار میکند، اشتباه کار است.
توضیح: ممکن است در ظاهر کاری را از استادش ببیند که با محسابات عقلی خودش ناپسند باشد، اما باید بداند که نباید با دیدن ظاهر اعمال استادش، قضاوت نابجا کند.
📖 منهج النجاة
👤ملامحسن فیض کاشانی
╰๛---๛---๛---------------------
@falsafeh_nazari
◾️وصیّت ابنسینا به فلسفهخوانها:
🔻پس من وصیتی به تو میکنم و آن اینکه وقتی خواستی ببینی یک گزاره «اولیة» و «بدیهی» است، آن را بگونهای بنگر که گویی از آمیختگی با مردم و عادات و گفتههای مردم دور هستی، گویی که نخستین روزی که یک چیزی را میشنوی یا تعقل میکنی همین روز است.
🔹 سپس معنای آن گزاره را در ذهنت حاضر کن و نه الفاظش را، و بنگر که آیا میتوانی در آن شک کنی ؟ آیا در خودت میبینی که بتوانی نقیضش را جایز بدانی ؟
🔻اگر هیچ کدام را نتوانستی، ببین که علت اینکه آن را میپذیری این است که نقیض آن گزاره به وهم تو نمیآید و علتش این است که حسّات به آن عادت ندارد ؟ اگر علتش این بود پس در آن شک کن اما اگر علتش این نبود پس آن به خودی خود هویدا است و بدیهی است.
🔸مراقب باش که مبادا چیزی را قبول کنی چون مثال نقضی برایش نیافتهای یا چون مثالهای موافق بسیاری برایش یافتهای یا چون خجالت میکشی و زشت میبینی که از آن صحبت کنی
🔺الحق حقٌ بنفسه لا لأجل اعتقاد الناس له. حق به خودی خود حق است و نه بخاطر اینکه مردم به آن باور دارند.
المختصر الأوسط ۲۵۴-۲۵۵
و نیز الموجز في المنطق (در دست تصحیح)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🆔 دارالحکیم
https://eitaa.com/daralhakim
مفهوم ضربالمثل
«تعلیم نده کم ذات را
اگر بالا رود گردن زند استاد را»:
به این معناست که اگر شخصی با ظرفیت و لیاقت پایین را آموزش دهیم، ممکن است او نه تنها از آموزههای ما بهرهای نگیرد، بلکه به جای سپاسگزاری و احترام به استاد، خود را برتر از او بداند و به او بیاحترامی کند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🆔 دارالحکیم
https://eitaa.com/daralhakim
🔻منطق مشّائی توان اثبات مطالب عرفانی را ندارد؛چه این که توان اثبات مطالب حکمت متعالیه را هم ندارد و باید حکمت متعالیه از منطق مختص خود استفاده کند.
قاعدهٔ بسیط الحقیقه که «بسیط الحقیقة کل الاشیاء و لیس بشيء منها» بر اساس منطق مشّائی، تناقض است، ولی بر اساس حمل حقیقت و رقیقت، تناقضی ندارد.
بر این اساس، همان طور که حکمت مشّاء و اشراق برای خود بخشی به نام منطق دارند، حکمت متعالیه نیز بایست بخش منطقی می داشت؛ اما ملاصدرا موفق به تدوین این بخش نشد. همچنين عرفان نظری باید بخش منطق داشته باشد تا مسائل عرفانی را با آن حل کند.
📘عقلانیت شهود(تحریر فصوص الحکم قیصری)، ج7، ص62
✅ به مطلب بالا انتقاداتی وارد است از جمله:
#منطق یعنی طریق صحیح #فکر کردن و فکر کردن عبارت است از حرکت بین مجهول ومعلوم. #تفکر حرکتی واحد است که در ذهن به وقوع میپیوندد، از آنجا که ماهیت تفکر حرکت واحده ذهن بین مجهول ومعلوم است لذا یک طریق و ساختار صحیح برای تفکر و بررسی جوانب مختلف آن وجود دارد نه اینکه چهار منطق وطریق و راه متفاوت برای صحیح فکر کردن وجود داشته باشد.
وقتی میگوییم چهار مشرب مختلف #مشائی #اشراقی #متعالیه #عرفان_نظری هر کدام برای صحیح فکر کردن طریق و روش خودشان (منطق) را دارند به معنای پذیرش #نسبی_انگاری معرفتی است. با این توضیح که:
مشائیون منطق وساختار بدیهی تفکری دارند که مخصوص به آنهاست، اشراقیون نیز همینطور پیروان حکمت متعالیه هم منطق و روش صحیح فکر کردن مخصوص به خود را دارند، از طرفی قائلین به عرفان نظری هم چنین ادعای دارند.... در این صورت چهار طریق و مشرب فکری چطوری میتوانند با یکدیگر گفتگو کرده و تعامل فکری داشته باشند؟؟ چطور میتوان سخن وادعاهای هر یک را سنجید وفهمید کدام یک درست وکدام یک غلط میگویند؟؟
مشائیون ادعای خود را صحیح دانسته زیرا آنرا منطبق با منطق خودشان میدانند.
اشراقیون نیز ادعاهای خود را صحیح میدانند زیرا آنرا منطبق با منطق خود قلمداد میکنند، حکمت متعالیه و عرفان نظری هم به همین منوال هستند.
در اینصورت از طریق کدام معیار واحد عقلانی وفکری که مورد اجماع واشتراک انسانهاست باید بفهمیم که کدام یک درست وکدام یک غلط میگویند؟؟
وقتی یک ملاک واحد جهت فکر کردن وجود نداشته باشه چطور باید صحت وسقم مطالب ومسائل چهارطریق حکمی را بسنجیم؟؟
عقل دارای یک ساختار ثابت منطقی است زیرا امر واحد بسیطی است که ذاتا کثرتی ندارد که طبق آن کثرت منطقهای مختلف وکثیر داشته باشد، این ساختار ثابت و واحد منطقی بین همه ابناء بشر مشترک است واساسا بر طبق آن انسانها میتوانند بایکدیگر تبادل اطلاعات ومواجهه علمی و مخاصمه فکری و گفتگو داشته باشند. اگر جز این باشد و بگوییم به ازای هر مکتب فلسفی یک منطق مستقل مختص به آن مشرب فکری وجود دارد تمام جریانهای فکری وفلسفی وهمچنین سایر جریانهای علمی نیز چنین ادعای رامطرح میکنند..یعنی این سخن دیگر اختصاص به چهار نحله فکری مشاء واشراق و حکمت متعالیه وعرفان نظری ندارد بله جریانهای دیگر مثل فقها ومتکلمین واصولیون ومفسرین ومحدثین و....هر کدام ادعا میکنند که مانیز دستگاه منطقی خاص خودمان را داریم و همگی بر طبق منطق وروش اختصاصی صحیح فکر کردنمان درست میگوییم.
از طرفی سایر جریانهای فکری غرب وشرق هم چنین ادعای میکنند.
در اینصورت باید پرسید میزان سنجش و عیارِ نقد و ملاک بررسی هر جریان علمی که مورد اشتراک بین همه انسانها باشد کدام است؟؟
وقتی من با یک انسان مدرن غربی حرف میزنم چون میدانم ملاک صحیح فکر کردن بین من واو مشترک است وهردو بر طبق اصول بدیهی منطق ذهنی فکر میکنیم، لذا بااستناد به آن امر مشترک با او گفتگو میکنم ...اما وقتی او چنین ملاک مشترکی راقبول نداشته باشد وبگوید من منطق خودم را دارم واز طرفی من هم بگویم که من هم منطق خودم را دارم پس چطور میتوانیم باهم گفتگو کنیم؟؟؟ بااستناد به کدام ملاک واحد میتوانیم بفهمیم کدام غلط میگوید وکدام صحیح؟؟
#محسن_بهرامی
𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄┄
🔹فلسفه نظری
⌜@falsafeh_nazari⌟