گزیده ای از جلسه نهم #توحید مورخ دهم آذر ماه ۴۰۲
(سیدعلی سیدعربی )
وقتی باران میبارد
این آب در گودال های مختلف ریخته میشود
هر گودالی به شکلی این آب را نشان میدهد
در حوض به شکلی دیده میشود
در یک استکان به شکلی
در یک لیوان در یک تشت بزرگ به شکلی
همین آب واحد به اشکال گوناگون خودش را نشان میدهد
وقتی اینطور خودش را نشان میدهد دیگر شما حرفی از باران نمیزنید
دیگر به باران توجه ندارید نمیبینید
وقتی لیوان پر شده از ان آب را میبینید میگویید آب لیوان
آب حوض
آب استکان
آب گودال
آب دریا
مرتب این آب را مقید می کنید
اما اگر وقتی استکان را نگاه می کنید استکان بودنش را نبیند
فقط آب بودنش را ببینید
اگر به دریا نگاه میکنید دریا بودنش را نبینید آب بودنش را ببینید
آب تنها
آب مطلق
قیدها را بردارید و آب ها را ببینید میشود یک وجود واحد ......
در عالم آفرینش یک وجود واحد بیشتر نیست .....
من و شما و دیگری نمیتوانیم بگوییم وجود من
وجود شما
وجود این میز
وجود این صندلی
یک وجود واحد بیشتر در عالم نیست منتها این وجود خودش را در لباس های مختلف نشان داده است ....
آنقدر ما دور خودمان از آن اول که وارد دنیا شدیم پرده کشیدیم و گرفتار حجابهای مختلف شدیم که نمی توانیم الان یک درخت را از وجود آن جدا ببینیم
این دیدن کار ما نیست
کار اولیا خداست
آنها که درست برگشتند وتزکیه کردند این نگاه را پیدا میکنند ..
لذا اینجاست که دست یافتن به خدا خیلی سخت نیست خدا را در همین جا باید پیدا کنید نه در آسمان ها کسی اگر در خودش سیری باطنی داشته باشد از ظاهر خود بگذرد از این جسم عبور کند وارد عالم مثال و نوری خود بشود فراتر برود و از قیدها حجابها عبور کند و لایههای مقید خود را کنار بزند می رسد به خدای متعال
فانی در خدا میشود
از طریق وجود خودش به خدا میرسد.....
#در_حرم_یار
#فاطمیه
Eitaa.com/darharameyar
گزیده جلسه دهم #توحید
۲۴ آذر ۱۴۰۲
سیدعلی سیدعربی :
در مباحث معاد دوستانی که حضور داشتند اگر یادشان باشد آنجا مطرح شد که سه تا نفخ صور داریم که یک نفخ صور نفخ احیاء بود که خدا دمی دارد بنام نفس الرحمن دمی که کل نظامات خلقت را برپا میکند احیاء میکند
درهمین نفخ اول که به نفخ صور اول معروف است وقتی نفس الرحمن یا آن دم الهی میوزد تمام موجودات به رنگها و جلوه های مختلف خلق میشوند که هرکدام با دیگری متفاوتند اما یک دم یک نفس یک روح واحد بیشتر نیست که در وجود همه مشترک است
مانند یک نی که وقتی در آن نی دمیده میشود از هر حفره ای که (هیچ است خالی است ) یک صدای خاصی بیرون میاد
که آن صداها نیز به تناسب همان هیچ و خلاء متفاوت است
دم یک دم بیشتر نیست اما به هر خلائی میرسد به هر سوراخی میرسد همان دم صدایش متفاوت از سوراخ دیگر است
تفاوت صدا مال حفره هاست
مال عدم هاست
مال نیستی هاست نه خود آن نفس
دم یک دم یک نفس بیشتر نیست که هر لحظه هم آن دم قطع بشود هیچ کدام از صداها هم نیست
(دقت شود)
موجودات عالم همین حفره ها هستند همین خلاء ها همین عدم ها
ما چو ناییم و نوا در ما ز تست
ما چو کوهیم و صدا در ما ز تست
شما وقتی که حرف میزنید وقتی نفس می آید بیرون و به مخارج دهان برخورد میکند حروف و کلمات را تشکیل میدهد
خود آن دم خود آن نفس یک امر مطلقی است که خروج میکند و به مقاطع حلق و دهان و زبان و لبها که برخورد میکند حروف تشکیل میشود
کلمات تشکیل میشود جملات تشکیل میشود
ولی آن نفسی که می آید مطلق است بیشکل است بیرنگ است
یک نفس هم یک دم هم بیشتر نیست
یعنی پشت تمام این کلمات لغات جملات یک دم بیشتر نیست که در همه مشترک است .....
یعنی اگر شما از این حروف گذشتید از این کلمات گذشتید پشت این کلمات را دیدید به آن دم به آن نفس میرسید
استاد عزیز وفقیدمان #آیت_الله_محمد_شجاعی رضوان در جلسه پنجم توحید فرمودند که یکی از معارف عالی قرآن همین است که خطاب به مشرکین در مراتب مختلف که ما هم جزو دسته ای از آنها هستیم خطاب میشود که آنچه که به عنوان معبود خودشان معشوق خودشان اله خودشان میپرستیدند و عبادت میکردند در قیامت از نظر آنها محو ونابود میشود
در آیات ۲۸ تا ۳۰ سوره یونس خطاب میکند که آن روز ما این مشرکین را محشور میکنیم ..
نه فقط آنهایی که قائل به دو تا خدا هستند بلکه همین انسانهایی که در نظام وجود اثرات را از اسباب میبینند و البته
هم آن مشرکینی که بت میپرستیدند
میفرماید آنها حاضر میشوند و به آنها گفته میشود در مکان خود قرار بگیرید
مکانشان کجاست؟
وَ یَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمیعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذینَ أَشْرَکُوا مَکانَکُمْ أَنْتُمْ وَ شُرَکائُکُمْ
الان مکان من و شما و سایر موجودات کجاست؟
مکان مادی که منظورش نیست
مکان یعنی همان وطن و جایگاهی که از آن آمدی
از کجا آمدی
کجا بودی
از کدام دم و نفس بودی؟
حالا برگرد به همان دم به همان نفس که علی الاتصال به تو وجود میداد
برگرد سرجایت به مکان قبلی خودت
حالا ببین چه بودی؟
و موجودات دیگه چه بودند؟
همه مرآت و آینههای وجه حق بودند هیچ چیز دیگری نبوده
تمام
یعنی همه ارتباطهایی که با هم داشتند ارتباطاتی کاذب بوده
یعنی آن ارتباطی که من با آب داشتم و توسط آب سیرا ب میشدم در واقع با خدا ارتباط داشتم ارتباط من با آب یک پرده کاذب بوده
ارتباطی که من با این فرش با این پرده داشتم جذبش شده بودم میبینم حفره ای بیش نبوده
خلاء ي بیش نبوده
زیبایی اش صدایش
رنگش رخش از آن دم بوده
خودش جز ظلمت و عدم چیزی نبوده ...
لذا میفرماید حالا همه در مکان اصلی خودشان قرار بگیرند یعنی همه حالا ببینند چی بودند کجا بودند اصلشان چی بوده ...
حالا چشم باز کن و ببین
در مکان خودت قرار بگیر
یعنی مکان اصلی خودت را که نمیدیدی حالا ببین
خب چه اتفاقی میفتد؟
مثلا نوری درون اتاق افتاده شما از این نور لذت میبیرد کیف میکند جذب این نور درون اتاق شدید و خورشید را ندیدید نشناختید دنبالش نرفتید
فقط گرفتار همین نور و قانع به این نور شدید بعد دستور می آید
که ای نور اتاق برگرد سرجای خودت بعد درآن واحد میبینید هیچی نیست نور گم شد شما افتادید در ظلمات...
ما خداپرست نیستیم ما همه چی پرستیم ...
بت پرست هم خودش نمی فهمد که وقتی بت را می پرستد در واقع خدا را عبادت می کند بت از خودش چیزی ندارد چیزی نیست حتی بت بیچاره هم نمی فهمد که انسان دارد آن را عبادت می کند إِنْ كُنَّا عَنْ عِبَادَتِكُمْ لَغَافِلِينَ بت خودش بنده خداست با خدا سرو سری دارد
لذا بت پرست برای آن نفهمیاش به جهنم خواهد رفت هم نفهمیدنش و هم اینکه تابش انوار حق را چیزی حساب میکرده و فکر میکرده که نور مال خود آن خورشید است و نمیداند که این تابش نور اوست...
آیات اشارات عجیبی دارد....
#توحید
#فاطمیه
#در_حرم_یار
Eitaa.com/darharameyar