#خطبه_متقین
#نهج_البلاغه
متقین حریص در کسب علم و دانش هستند
چرا ؟
وقتی بنده ای اهل تقوا باشد و بخواهد در مسیر رضای خدای متعال و رسیدن به مقام عبودیت قدم بردارد به شدت احساس نیاز میکند برای بدست آوردن علم ودانش مفید ونافع ،
وقتی انسان نسبت به چیزی حریص میشود که خود را نیازمند آن بداند
و هر قدر احساس نیاز بیشتر باشد حرص انسان هم به همان میزان کثرت پیدا می کند.
فلذا کسانی که در اندوختن علم نافع حریص نیستند این یک نقص است در وجود آنها ،
حکایت از این میکند که در قلب آنها عشق و علاقه وافر نسبت به رسیدن به مقام بندگی وجود ندارد
کما اینکه در خودمان میبینیم.
انسان اگر احساس نقص و فقر در يك گوشه زندگى خود مىكند، تا حد امكان تلاش مىكند كه آن نقص را تكميل و آن فقر را برطرف سازد.
مثلا فلان فرش را ندارم، فلان ماشین را ندارم، فلان ظرف را ندارم ،
خب این کمبودها را انسان احساس میکند و پی آن میرود
نقصها و فقرهاى مادى خيلى واضح و محسوس است،
برخلاف فقرها و نقصهاى معنوى. فقرهاى معنوى از قبيل فقر در تربيت و ادب، فقر در علم، فقردر طاعت و عبودیت ،
اینها كمتر براى خود شخص قابل ادراك است.
كسى كه فاقد ادب معاشرت و اخلاق انسانى و تربيت صحيح اجتماعى است خودش كسرى خودش را از اين لحاظ نمىفهمد،
غرض اين كه اگر بگويند لازم ترين و مفيدترين داناييها و توجهها براى بشر چيست؟
بايد گفت توجه به فقر علمى و توجه به نادانى.....
علم و فكر غذاى روح است.
آدمى بايد به همان اندازه كه درباره معاش خود فكر مىكند درباره غذاى روح خود نيز بينديشد
و همان مقدار مراقبتى كه در غذاهاى جسمى لازم و ضرورى است، در غذاهاى روحى نيز لازم و ضرورى است.
همان طورى كه غذاهاى جسمانى بعضى مقوّى و بعضى ضعفآور است، بعضى نشاط انگيز و بعضى سستىآور و بىحال كننده است،
بعضى موجب سلامت و بعضى مسموم كننده است،
غذاهاى فكرى نيز همينطور است. تعليماتى كه آدمى فرا مىگيرد و كتابهايى كه مطالعه مىكند و مقالاتى كه مىخواند و سخنرانيهايى كه گوش مىكنند، جلساتی که میرود، از لحاظ اثر همه يكسان نيستند؛
بعضى از اینها فكر و اراده را در جهت درست قوّت مىبخشد و بعضى يأس و نوميدى مىبخشد.
بعضى از تعليمات ، بعضی از صحبتها بعضی از مقالات و اخبار بعضی از کتابها هست كه آدمى را به حيات و زندگى و نظام آفرينش و اسلام و نظام و غیره خوشبين مىكند.
بعضی بدبین میکند
اینجاست که امام حسن عليه السلام فرموند: عجبا كه مردم درباره مأكولات خود مىانديشند كه مثلًا غذاى مسموم نخورند و اگر كسى غذاى مسموم به خورد آنها بدهد او را تحت تعقيب قرار مىدهند اما درباره افكار و معلومات و معقولاتى كه به مغز خود فرو مىكنند هيچ نمىانديشند و توجه ندارند، و بسا هست كه تا زنده هستند نسبت به آن شخص مسموم كننده علاقهمند هم هستند و به او ارادت مىورزند.
طرف با حرفهایش با کتابش مغز من را شستشو داده، از راه درست منحرف کرده، منِ جاهل عاشق آن کتاب ونویسنده هم شدم
عجبتر و مهمتر اين است كه فكر مسموم و خطرناك، رنگ دينى و صبغه مذهبى هم داشته باشد؛
ديگر خطر او چندین برابر است
در تاريخ گذشته ما متأسفانه چقدر افكار مسمومى که با رنگ و شكل دينى وارد بازار شده و خريداران زياد پيدا كرده و كمتر كسى هم متوجه شده كه اين متاع تقلّبى است.
راههای ریاضت وسلوک من درآوردی چقدر زیاد شده
دکان باز کردنها چقدر زیاد شده
حتی باور مىكنيد كه اين روحيه تنبلی و جامد و سرد و خشك ما و اراده نداشتن ما، خوف نداشتن ما، معلول همان متاعهاى تقلّبى است
معلومات غلط و یا پر از اشکالی که از کودکی به خورد ما رفته والان که حق را میفهمیم میبینیم چقدر عقب افتادیم...
#در_حرم_یار
Eitaa.com/darharameyar
#نهج_البلاغه
نامه 31 نهج البلاغه
یا بُنَيَّ اجْعَلْ نَفْسَكَ مِيزَاناً فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ غَيْرِكَ؛ فَأَحْبِبْ لِغَيْرِكَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِك وَ اكْرَهْ لَهُ مَا تَكْرَهُ لَهَا، وَ لَا تَظْلِمْ كَمَا لَا تُحِبُّ أَنْ تُظْلَمَ، وَ أَحْسِنْ كَمَا تُحِبُّ أَنْ يُحْسَنَ إِلَيْكَ
پسر دلبندم، بین خودت و بین دیگران ، خودت را میزان قرار بده.
در رفتار خود و تعامل خود با دیگران ، خودت را ملاک قرار بده.
این جا نمیفرماید خدا را ملاک قرار بده.
به این معنا که
«لِغَيْرِكَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِك»
برای دیگران همانی را دوست بداریم که برای خودت دوست میداریم .
«وَ اكْرَهْ لَهُ مَا تَكْرَهُ لَهَا»
و برای دیگران نپسندیم آنچه برای خود نمی پسندیم
آنقدر این جمله از کودکی برای ما تکرار شده که عظمتش از بین رفته در حالیکه درمان بسیاری از آسیبهای خانوادگی و اجتماعی است
فکر خود را مشغول واقعیاتی کنیم که خدا گفته است
مشغول آنها باشیم
اگر فقط همین عبارت را در متن زندگی خود بیاوریم و ناموس زندگی خود کنیم یک قاعدهای ایجاد کردیم که به هیچ وجه در آن خدشه وارد نمیشود
دوست داری چه طور با تو رفتار کنند؟ همان طور با بقیه برخورد کن.
دوست دارید به شما دروغ بگویند؟
دوست دارید نسبت به شما سوءظن داشته باشند ؟
دوست دارید به شما بیاحترامی کنند؟
دوست دارید شما را مسخره کنند؟
دوست دارید شما را قضاوت کنند ؟
بعضی مواقع همان موقعی که داریم در مورد دیگران قضاوت میکنیم ، تمسخر میکنیم ، بی احترامی میکنیم ، اگر بشنویم که آنها درباره ما یک قضاوتی کرده اند یا بی احترامی کرده اند چنان عصبانی میشویم که نمیتوانیم جلوی خود را بگیریم
چه کسی میتواند بگوید من این قاعده را قبول ندارم؟
این قاعده و قانون بسیار فطری است و به خاطر فطری بودن آن،
بین المللیترین و عمومیترین قاعدهای است که در اخلاق و تربیت در هر دین و مذهب و نگرشی میتوان پیاده نمود
متاسفانه بعضی حرفها را از بچگی زیاد میشنویم
و همین تکراری شدن آن،
باعث از بین رفتن ابهت آن کلام است.
ما از بچگی شنیدیم آن چیزی که برای خودت میپسندی برای دیگران هم بپسند.
ولی از بس تکرار شده است،
روی دیوار مدرسه دیدیم،
در مسجد دیدیم،
معلم دینی به ما گفت و....
مدام که تکرار شد انگار عظمت خود را از دست داد.
به آن فکر نکردیم
رابطههای خود را، حرفهای خود را مرور کنیم.
بعد خودمان را جای کسانی بگذاریم که این نوع رفتارها را با آنها داشتیم...
#در_حرم_یار
Eitaa.com/darharameyar
#نهج_البلاغه
قرآن خطاب به پیامبر ما فرمود
«إِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى»(نمل/80) یعنی ما این کلام را به شما عطا کردیم و شما
«الْمُكَلَّمَ مِنْ وَرَاءِ الْحُجُب»
صحبت می کنید، اما نمی توانید به گوش مرده گان برسانید.
برای اینکه این کلام را بشنوند، باید زنده باشند.
یعنی حجاب هایی بین کلام پیامبر و گوش ها وجود دارد، که متفاوت است.
قرآن کریم خطاب به پیامبر اکرم می فرماید: «وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً»(اسراء/45)
یعنی هنگامی که شما قرآن می خوانی، بین شما و آن کسانی که به آخرت ایمان ندارند حجابی قرار می دهیم که پوشیده است و دیده نمی شود. و این حجاب انواعی دارد:
ما می پنداریم هنگامی که امیرالمومنین علیه السلام خطبه می خواندند و مردم در محضر ایشان بودند، همگی به یک گونه و مساوی می شنیدند.
اما اصلا به یک شکل نمی شنیدند.
به عنوان مثال، در خطبه ای که سلمان از محضر حضرت علی علیه السلام می شنود، امیرالمومنین علیه السلام با او بدون حجاب صحبت می کنند و سلمان هم بدون حجاب این حقیقت علم را از امیرالمومنین دریافت می کند.
اما هنگامی که شخص دیگری می خواهد همین کلام را بشنود، حجاب هایی وجود دارد.
قرآن کریم نیز به گونه ای است که آن چه ما می شنویم، غیر از قرآنی است که سلمان می شنود.
خداوند متعال می فرماید «وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا»(اعراف/204).
با توجه به توضیحات فوق، این سؤال مطرح است که انسان تا چه اندازه می تواند استماع قرآن کند؟
با کدام گوش استماع می کند؟
کدام گوش باز شده تا کدام ندا را بشنوند؟
پاسخ این است که: سمع ما درجاتی دارد.
اما کدام درجه سامعه ما کار می کند و غالب است تا کدام مرتبه قرآن را بشنود، آن نیز منوط به پیشرفت انسان است
و الّا فرمود: «حَدِيثُنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ»
کلام ما سخت و دشوار است و آن کلام را برای کسانی که جزو موارد مذکور نباشند القا نمی کنند...
#در_حرم_یار
Eitaa.com/darharameyar