eitaa logo
مجنون الحسین عݪیہ السݪام«³¹³»
205 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
2هزار ویدیو
83 فایل
🇮🇷😊🥀1400٫8٫2 __________________ مدیر ↓ @Mahbobz2
مشاهده در ایتا
دانلود
09 Mostanade Soti Shonood .mp3
16.73M
🔈 📣 جلسه از ۳۲ جلسه * گفتگو با راوی کتاب شنود با نام مستعار «صادق» 🔸ادامه داستان ... 🔹 حتما این فایل صوتی رو امروز گوش کنید و برای عزیزان تون هم ارسال کنید . 🔸حتی اگر قبلاً گوش کردید، پیشنهاد میکنم که دوباره گوش کنید.🌹 🔴 ارسال این فایل صدقه جاریه است. 🔻به بزرگترین ظهور خواهی قرن بپیوندید.👇👇 🌐 https://eitaa.com/joinchat/1723334719C00bdc13985
«بِسمِ رَبِّ الشُّهَدا وَ صِدّیقین» ✧شهید (بهروز فرهنگ)✧ ◈❘ تاریخ ولادت: 1355/08/01 ◈❘ محل ولادت: شهر بهاران. محله سهلوان ◈❘ وضعیت تاهل: در اطلاعات ذکر نشده ◈❘ تاریخ شهادت:1374/12/01 ◈❘ محل شهادت: کاشمر ◈❘ محل مزار: گلزار شهدای بهاران   📚مـنـبـع: شهدای ناجا ❅اَلـلّـﮪُمَّ عـَجـِّل لـِوَلـٻَۧـکَ الـفـَࢪَج وَ الـعـافـٻَۧـه وَ النَّصࢪَ❅ ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ https://eitaa.com/joinchat/3954049171Cf6769d72fb ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
بهروز وقتی به دنیا آمد بسیار ناآرام بود و مرتب گریه می کرد و متوجه می شوند که در حین به دنیا آمدن سرما خورده بود مادر بزرگ شهید می گوید که امیدی به زنده بودن او نیست و باید برای او نذری کنید که پدر و مادر بهروز برای زنده ماندن او به ابوالفضل(ع) العباس متوسل می شوند و حال او کم کم بهتر می شود و جان سالم بدر می برد و مدت هفت سال در روز عاشورا برایش گوسفند سر می¬بریدند. اسم بهروز را پدر بزرگ پدریش برای او انتخاب کرده بود دوره ی خردسالی او در خانه پدر بزرگ و همراه با خواهر و دیگر بچه های فامیل پدری سپری شد. از سن هفت سالگی به فوتبال علاقمند بود و همیشه صبح زود بدون خوردن صبحانه از خانه خارج شده و با دوستان هم سن خود مشغول بازی می شد علاقه ی او به فوتبال آنقدر زیاد بود که حتی به فکر گرسنگی خود نبود و ساعت ها مشغول بازی می شد او در سن بالاتر در حدود 10 الی 11 سالگی بود که به کمک دوستان خود تیم فوتبال تشکیل داده بودند و مسابقه فوتبال می گذاشتند. می گفت وقتی بزرگ شدم و ازدواج کردم اگر پسر داشتم از بچگی می گذارم فوتبال یاد بگیرد و اگر دختر بود هر ورزشی که او دوست داشت را می گذارم و یک بچه بیشتر نمی خواهم چون می خواهم او ورزشکار شود. به مسجد برای خواندن نماز جماعت می رفت و همیشه به من که خواهر بزرگتر ایشان هستم سفارش به نماز می¬کرد. با اینکه سن کمی داشت از رباخواری بسیار متنفر بود و آن را منع می کرد او علاقه¬ی زیادی به اهل بیت داشت هنگام عزاداری ماه محرم علم را در خانه می¬بست و در روز تاسوعا و عاشورا با کمک دوستان خود به میان عزاداران امام حسین (ع) می بردند. او همیشه با رویی باز و بشاش سلام می کرد خیلی مهمانواز بود به شعر علاقه ی زیادی داشت خانه با وجود ایشان سراسر شوق بود وقتی دور هم جمع بودیم همیشه لطیفه هایی داشت که برای ما بازگو کند و اعضای خانواده را بخنداند با وجود ایشان خانه هیچ وقت سوت و کور نبود. سرانجام در شهریور 1374 به خدمت رفت و دوره ی آموزشی را در اهواز گذراند از مدت آموزشی و خدمتش تا زمان شهادتش، کلاً شش ماه طول کشید بار آخری که به مرخصی آمده بود به مادر خود می گوید مامان من شهید خواهم شد مادر به خیال اینکه او شوخی می¬کند و چند سالی هم هست که جنگ تمام شده به گفته او توجه نمی کند و حرف او را به حساب شوخی می¬گذارند بعد از شهادتش متوجه شدیم که به مدرسه¬ای که در آن درس می خوانده رفته و از مدیر و معلمان خود حلالیت طلبیده و گفته اگر در بچگی در مدرسه اذیت کردم مرا ببخشید و همچنین به خانه ی یکی از خاله ها رفته و گفته اگر من شهید شدم مرا حلال کنید. نامه ای از او حدود دو هفته قبل از شهادتش به دست ما رسید که در آن ضمن سلام و احوالپرسی از اوضاع پادگان و شهری که برای آموزشی آنها را برده بودند نوشته بود و در نامه نوشته بود «من در کاشمر مشهد هستم اینجا در امام زاده¬ای که کنار ما هست و جای باصفایی هست می رویم و زیارت می¬کنیم چند روزی هست که با اشرار افغانی درگیری شروع شده و منطقه ناآرام گشته است و چند نفر از دوستان من شهید شده اند و اگر من در این درگیری شهید شدم مرا حلال کنید که من به خاطر وطنم و ناموسم شهید شده¬ام» و سرانجام صبح روز سه شنبه عید فطر سال 1374 در درگیری با اشرار به شهادت رسید
↺پست‌ های‌ امࢪوز تقدیم بھ↶ شبتون فاطمے°• عشقتون حیـــ♥️ـــدࢪۍ مھࢪتون حسنے🌱•° آࢪزوتون هم حࢪم اࢪباب ان شاءالله💫°` یا زینب مدد... نمازشب ، وضو و نماز اول وقت یادتون نࢪه🤞🏻•• التماس‌دعا➣‌‎‌‎‌‌ ‌‎‌‌•••┈❀🌿♥️🌿❀┈••• @darshaiazshahad •••┈❀🌿♥️🌿❀┈•••
♥السلام علیک یا ابا صالح المهدے♥ ❣ قرار شبانہ❣ ✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ 🕊اِلـهی عَظُمَ الْبَلاءُ وَبَرِحَ الْخَفاءُ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ،وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِوالرَّخاءِ؛اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْناطاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنابِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم، فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاًعاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِاَوْهُوَاَقْرَبُ؛ يامُحَمَّدُياعَلِيُّ ياعَلِيُّ يامُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُماكافِيانِ، وَانْصُراني فَاِنَّكُماناصِرانِ؛ يامَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ؛ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ،الْعَجَل، يااَرْحَمَ الرّاحِمينَ،بِحَقِّ مُحَمَّدوَآلِهِ الطّاهِرين🕊 ‌‎‌‌•••┈❀🌿♥️🌿❀┈••• @darshaiazshahad •••┈❀🌿♥️🌿❀┈•••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♨️ آن‌ها که آزادی اساسی خود را فدای ذره‌ای امنیت موقتی می‌کنند، نه لیاقت آزادی را دارند و نه لیاقت امنیت را. .
،😁 پوتین تنها کفش نظامیه که خودش توی جنگ روسیه با اوکراین نرفته 😐😂 .
فرشتڲآن روزے از خدا پُرسیدند:بآرخُدایآ...طُ کع بّشر را انقدر ّدوســـت دارے دیگر چـــرآ غم را آفریدے؟؟ خداوّندگفــت:غم رابخاطر خود افریدم چون این مخلوقٍ من کع خوبــ میشناســمش تا غمگین نباشد ب یاد من نمی افتد..:)🖤
. . در قبول شدن زیارت و نماز شب شک نکن! خدا اگر نمی‌خواست قبول کنه توفیقش را نمی‌داد ..
🔶عفو پدرانه رو یه سینه سوخته میفهمه 🔷میگه ۴۷ روز بخاطر شعار زن زندگی آزادی تون زندانی بودم یکی نپرسید کجایی حالت چطوره زنده ای یا مُردی!
این دنیا فوق فوقش ۹۰،۸۰ساله ولی اون دنیا... بی نهااایت ساله:) و این در مقابل بی نهایت هیییییچ حساب میشه هیییییییییچ!!! حواست باشه چیو داری فدای چی میکنی:)))))!!
10 Mostanade Soti Shonood (1).mp3
17.28M
🔈 📣 جلسه از ۳۲ جلسه * گفتگو با راوی کتاب شنود با نام مستعار «صادق» 🔸ادامه داستان ... 🔹 حتما این فایل صوتی رو امروز گوش کنید و برای عزیزان تون هم ارسال کنید . 🔸حتی اگر قبلاً گوش کردید، پیشنهاد میکنم که دوباره گوش کنید.🌹 🔴 ارسال این فایل صدقه جاریه است. 🔻به بزرگترین ظهور خواهی قرن بپیوندید.👇👇 🌐 https://eitaa.com/joinchat/1723334719C00bdc13985
📌صحبت‌های بی‌واسطه یک پاسدار شهید مدافع حرم با جوانان و بانوان ایرانی 📝 در گوشه‌ای از وصیت‌نامه شهید مدافع حرم پاسدار حمید سیاهکالی مرادی آمده است: اگر در حال حاضر در جبهه سخت تعدادی از برادران در حال جهادند دلخوش هستند که جبهه فرهنگی که عقبه هستند، عقبه‌ای که تداوم جبهه سخت را شامل می‌شوند و عامل اصلی جهادگران جبهه سخت می‌باشد توسط تمامی جوانان رعایت می شود؛ و امید است که خواهران در این زمینه با حفظ حجاب‌شان پیشگام این جبهه باشند ان.شاالله... 🔹شهید حمید سیاهکالی‌مرادی که از پاسداران تیپ ۸۲ سپاه حضرت صاحب الامر(عج) بود، در ۵ آذر ماه سال ۹۴ در راه دفاع از حرم حضرت زینب(س) و نبرد با تروریست‌های تکفیری داعش در سوریه به شهادت رسید.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥🔴 حتما ببینید من یــه دوستی دارم ! دلش میخواد با دوست من، دوست بشه! دوست داره با خونواده تـو مانوس بشه💚 به مناسبت ایام ولادت امام حسین(ع) رونمایی از کلیپ 📌اثری متفاوت و دلنشین مخصوص دهه هشتاد، نودیا با صدای🎙 رضا هلالی و محمد اسدالهی 🔻 @seyyedoona
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ازلحاظ‌روحی‌نیاز‌دارم جلوی‌ضریحت بشینیم‌و‌خیره‌ به‌ضریحت‌زیر‌لب‌ زمزمه‌کنم اومدم‌تنهای‌تنها، من‌همون‌تنهاترینم(:💔
.. مھم‌ترین‌کشفۍکہ‌یڪ‌انسان‌میتونہ‌ توزندگیش‌داشته‌باشہ؛کشف‌محبت‌ امام‌حسین‌علیہ‌السلام‌داخل‌دلشہ
.. انقدرروشخصیت‌تون‌ڪارڪنیدڪه بہ‌جایۍبرسیدڪہ‌هرڪۍباهاتون‌ حرف‌زدحداقل‌یك‌دقیقـہ‌بره‌توخودش‌ وراجبتون‌فڪرڪنه.
⊰•🍏💚🌿•⊱ . ‌‌میگفت:اگہ‌یہ‌ࢪوزخواستۍتعࢪیفۍ، بࢪا؎شھیدپیداڪنی🚶🏿‍♀️، بگو:شھیدیعنۍباࢪان،! حُسنِ‌باࢪان‌این‌است‌ڪہ، زمینۍست‌ولۍآسمانۍشده‌است، وبہ‌امدادِزمین‌مۍآید💔:)!" . ⊰•🍏•⊱¦⇢ ⊰•🍏•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
❤️ کوله‌ات را گوشه‌ی گذاشتی و کتاب و را از آن بیرون آوردی تا بخوانی.  بچه‌های مخابرات گفتند: "احمدرضا! کار ما اینجا ، تو می‌خونی؟" تو هم در جواب گفتی: "از کجا معلوم من بشم؟ اگه زنده بمونم باید بتونم کاری بکنم یا نه؟" همین حرف آن‌ها را به فکر فرو برد.  از آن پس شروع به مطالعه کردند و سوالات درسی‌شان را از تو می‌پرسیدند.  
🔸به زینب بگو دلتنگ بابا نباشد 🔹در کتاب «کوچه باران» به نقل از همسر مکرمه شهید محمد بلباسی از شهدای مدافع حرم چنین نقل شده است: 🔹آن شب (شبی که خبر شهادت محمد را آوردند) کسانی که آمدند خانه‎مان خیلی گریه کردند. اما من، مادرشوهرم و خواهرهای محمد آرام بودیم. تا صبح مهمان‎ها می‎آمدند و می‌رفتند. بچه‌ها بیدار شدند، فاطمه شروع کرد به گریه کردن، حسن به روی خودش نمی‌آورد، مهدی فهمیده بود ولی لج کرده بود و چیزی نمی‌گفت. در آن شلوغی فرصت نکردم خودم به بچه‌ها بگویم. خودشان متوجه شدند چون دیگر مهدی نمی‎گفت بابا کجاست؟ چرا نمی‌آید؟ ‌یاد زینب افتادم. محمد وقتی متوجه شد فرزند چهارم را خدا به ما عنایت کرده ‌گفت: «حس می‌کنم دختر است و اسمش را با خودش آورده، اسمش را زینب بگذاریم». حالا زینب چند روز است که به دنیا آمده است. 🔹برعکس تولد ۳ فرزند دیگرم که همه با سر و صدا تبریک می‎گفتند، بعد از دیدن زینب همه گوشه چشم‌شان‌تر می‎شود. بغلش می‌کنم و آرام وصیت‎نامه محمد را که دیگر حفظ شده‎ام در گوش‌اش زمزمه می‌کنم:«از طرف من روی فرزندانم را ببوس و به فرزند چهارم بگو این سختی‌ها، آسایشی به همراه خواهد داشت و دلتنگ بابا نباشد». زینب آرام می‎خوابد و من به عکس محمد روی دیوار نگاه می‌کنم.
😊 🍃یکی از اصحاب امام سجاد(ع) با نگرانی از گران شدن کالایی خبر می دهد ، امام با خونسردی پاسخ می دهد: نگران نباش اگر گران است روزی من بر عهده خداوند است و اگر هم ارزان است، باز هم روزی من برعهده اوست☺️ 📚وسایل الشیعه/ج۱۷/ص۵۷
هیچ درختی به خاطر پناه دادن به کبوترها بی بار و برگ نشده‌ست، +تکیه‌گاه باشیم مهربانی سخت نیست🌱🫀 -محبان حسین
فرشتڲآن روزے از خدا پُرسیدند:بآرخُدایآ...طُ کع بّشر را انقدر ّدوســـت دارے دیگر چـــرآ غم را آفریدے؟؟ خداوّندگفــت:غم رابخاطر خود افریدم چون این مخلوقٍ من کع خوبــ میشناســمش تا غمگین نباشد ب یاد من نمی افتد..:)🖤
🕊 هرکس چهل روز زیارت عاشورا بخواند ، و ثوابش را به من هدیه کند ، حاجتش را از خدا میگیرم ، اگر به صلاحش نباشد ، آن دنیا جبران میکنم .))) [شهید نوید صفری]
. . یکۍ از مبنــاهای شھید بودن ، کــم حرف زدن و بیشتر گوش دادنہ!
مۍ گفت هر وقت گناھ ڪرد؎و پشیمون شد؎ و ناامید شدۍ ڪھ نڪنھ خدا نبخشھ این سوال رواز خودٺ بپرس: گناھ من بزرگ ترھ یا رحمٺ خدا؟!🌦 . . .