eitaa logo
دشت جنون 🇵🇸
4.4هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
773 ویدیو
2 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🌴🌹🕊🌴🥀 هیچ گاه از فرستادن او به جبهه پشیمان نشدم و نخواهم شد علی از وطن و از اسلام دفاع کرد او یک مرد تمام عیار بود.خیلی خوش اخلاق بود هیچ وقت صدایش را بلند نکرد همیشه با تواضع و مهربانی با ما صحبت می کرد وقتی از سر کار بر می گشت به کمک پدرش می رفت و درکارهای خانه به من کمک می کرد و همیشه از ما میپرسید از من راضی هستید؟ او معتقد بود کمک کردن به پدر و مادر بزرگترین عبادت است. هم درس میخواند و هم در یک قنادی کار میکرد. اهل بهانه گیری و یا دستور دادن نبود به صله ی رحم اعتقاد داشت. از مشکلاتش با من صحبت نمی کرد تا مبادا من ناراحت شوم. او از مدت ها پیش میدانست می شود بعد از پدرش خیلی غصه میخورد،و از غم دوری علی نتوانست زیاد در این دنیا بماند و خیلی زود پیش او رفت. علی مکانیک بود، در سوسنگرد بیشتر به تعمیر ماشینهای نظامی مشغول بود و در همانجا به رسید. راوی : 🌹 🕊 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 🌹 🌹 علیرضا در شانزدهمین روز بهمن‌ماه سال ۱۳۵۵،درشهرستان یزد دیده به عالم گشود.بعد از اتمام دوره‌ی ابتدایی به علّت مشکلات اقتصادی از ادامه‌ی تحصیل بازماند. در سال ۱۳۷۴ به خدمت مقدّس سربازی اعزام و در نیروی انتظامی مشغول انجام وظیفه گردید. او بعد از اتمام دوره‌ی آموزشی خود، جهت ادامه‌ی خدمت به میناب اعزام شد و صادقانه و با شهامت، به انجام وظیفه پرداخت تا این که سرانجام در ۲۴ مهرماه ۱۳۷۶، در حالی که فقط هشت روز تا پایان دوره‌ی سربازی‌اش مانده بود، توسط اشرار منطقه به رسید و تا ملکوت اعلی به پرواز درآمد. 🌹 🕊 ارسالی از اعضاء 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹