eitaa logo
دشت جنون 🇵🇸
4.3هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
825 ویدیو
2 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🕊💐🌷💐🕊🌺 ماه رمضان را آمده بود خانه... بہ علی مےگفت : «امسال ماه رمضون از خدا احدے الحسنیین را خواستم ؛ یا یا زیارت.» هر شب با موتور علی مےرفتند دعاے ابوحمزه، هر سےشب ! وقتی دعا را مے خواندنـد، توے حال خودش نبود، نالہ مےزد، داد مےڪشید ، استغفار مےڪرد ، از حال مےرفت. از دعا ڪہ بر مے گشتند، گوشہ ی حیاط ، مےایستاد نماز شب می خواند. زیر انداز هم نمےانداخت، هنوز دستش خوب نشده بود؛ نمےتوانست خوب قنوت بگیرد، با همان حال، العفو مےگفت، گریه می کرد، می گفت « ماه رمضون کہ تموم بشه، من هم تموم مےشم .» 📚 یادگاران ، جلد هشت ڪتاب شهید ردانے پور، صفحه 75 🥀 @dashtejonoon1🌷🕊
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 روزهای می گفت : امروز می خوام یه کار خیر برات انجام بدم. هم برای شما ، هم برای خدا . می گرفت و می رفت توی آشپزخانه . هر چه می گفتم : نکنید این کار رو ، من ناراحت می شم ، باعث شرمندگیمه ، گوش نمی کرد . در را می بست و آشپزخانه را می شست . راوی : شادی روح و 🥀 @dashtejonoon1🌹🕊
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 از نخواهید که دست شما را بگیرند ... از بخواهید که یقه شما را نگیرند ... 🌹 @dashtejonoon1🕊🥀