eitaa logo
دشت جنون 🇵🇸
4.3هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
825 ویدیو
2 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹 کار تفحص را از محور قلاویزان، فکه، شلمچه و طلائیه شروع کرده ، ادامه دادم در این مدت ۲ خطر جدی مرا تهدید کرد.... یک بار به همراه سرهنگ غلامی و برادران تفحص لشکر مستقر در فکه ، صبح قرار گذاشتیم تا برای ظهر عاشورا که می خواستیم در مقتل مراسمی برگزار کنیم منطقه عملیاتی والفجر مقدماتی بعد از زیارت عاشورا آنجا را کنترل کرده و سرکشی کنیم. ساعت از ۶ گذشت حرکت کردیم ، به مقتل که رسیدیم معبر حالتی پیچ مانند داشت و من خواستم از راه دیگری رفته زودتر برسم . به قول معروف پیچ پیچید، من نپیچیدم ، در ۸ متری ما راننده دستگاه بیل مکانیکی که از بچه های ۷۷خراسان بود در جایش روی زمین نشست و تکان هم نمی خورد . پرسیدم : قضیه چیست؟! گفت : آرام پایت را از روی زمین بردار و اصلاً آن را نچرخان. وقتی پایم را برداشتم یک مین والمری که کلاهک آن تکان نخورده و فقط شاخکهایش شکسته بود را دیدم ولی گویا لیاقت نداشتم. یکبار هم هنگامی که در منطقه شلمچه برای بچه های تفحص لشکر ، محور و معبر باز می کردیم در پاسگاه مرزی شلمچه نزدیک کانالی که هر ۶ متر به ۶ متر یک مین T.X.50 قرار داشت ، مأمور پاکسازی شدیم من به منطقه آشنایی کافی داشتم یک روز قرار شد نحوه پاکسازی و وضعیت محل بررسی شود زمانی که بیست متر از نقطه شروع معبر دور شدم احساس کردم دومتر به هوا پرت شده به زمین افتادم. وقتی بلند شدم دیدم یکی از همان مینها که به خاطر وزن تقریباً سه کیلویی اش بچه هابه آن مین بطری می گفتند آن طرف تر از من افتاده و بچه ها هم مرا نگاه می کنند گویا پایم به آن خورده و چاشنی اشتعالی آن عمل کرده، ولی چاشنی انفجاری عمل نکرده بود. این دومین خطری بود که به خیر گذشت . راوی : خود 🌹 🕊 شادی روح و 🥀 @dashtejonoon1🌴🌹
🌺🌼💐🍀💐🌼🌺 حُر انقلاب اسلامی کاباره را رها کرد، عصر بود که آمد خانه، بی مقدمه گفت : پاشین! پاشین وسایلتون رو جمع کنید می خوایم بریم مشهد! مادر با تعجب پرسید : مشهد! جدی می گی! گفت : آره بابا، بلیط گرفتم، دو ساعت دیگه باید حرکت کنیم. باور کردنی نبود، دو ساعت بعد داخل اتوبوس بودیم، در راه مشهد، مادر خیلی خوشحال بود. خیلی را دعا کرد، چند سالی بود که مشهد نرفته بودیم. فردا صبح رسیدیم مشهد، مستقیم رفتیم حرم، سریع رفت جلو، با آن هیکل همه را کنار زد و خودش را چسباند به ضریح، بعد هم آمد عقب و یک پیرمرد را که نمی توانست جلو برود را بلند کرد و آورد جلوی ضریح . عصر همان روز از مسافرخانه حرکت کردم به سوی حرم . زودتر از من رفته بود، می خواستم وارد صحن اسماعیل طلائی شوم، یکدفعه دیدم کنار درب ورودی روی زمین نشسته، رو به سمت گنبد، آهسته رفتم و پشت سرش نشستم، شانه هایش مرتب تکان می خورد، حال خوشی پیدا کرده بود. خیره شده بود به گنبد و داشت با آقا حرف می زد. مرتب می گفت : خدا، من بد کردم، من غلط کردم، اما می خوام توبه کنم. خدایا منو ببخش! یا امام رضا(ع) به دادم برس، من عمرم رو تباه کردم. اشک از چشمان من هم جاری شد. یک ساعتی به همین حالت بود، توی حال خودش بود و با آقا حرف می زد. دو روز بعد برگشتیم تهران، در مشهد واقعاً کرد و همه خلافکاری های گذشته را رها کرد. 🌺 @dashtejonoon1💐🍀
🥀🕊💐🌹💐🕊🥀 با ادب و احترام به روح بزرگ و .... به احترام شما بال و پر بسته می ایستم بازگشتتان به وطن وشهر و دیار مبارک نمی دانم چه بنویسم که درشأن و منزلت شما باشد!!!! هر چند زبان غاصراست ، اما.... من از نسل سوخته هستم و وظیفه دارم بگویم هر چند اندک..... همه باید بدانند که شما از بدو تولد آسمانی بودید . اصلا آمده بودید که عروج را به مردمان سرزمینم یاد بدهید . قلب های شما همچون آیینه صاف .... نگاهتان همچون آب زلال و پاک .... و هدفتان فقط وفقط خدا و اسلام و دفاع از این سرزمین .... مگر چند سال از عمر شما می گذشت که ... در دل شب آنگونه خالصانه و با چشمانی اشکبار با معبود راز و نیاز می کردید ؟؟ ای کبوتران بسته ... بشکند دست عدو که به کدامین گناه شما را بستند . هرچند که روح بزرگ شما آسمانها را طی می کرد !!! وقتی شنیدم می خواهید بیایید یکباره قلبم آتش گرفت و تمام دوران دفاع مقدس از جلوی چشمانم عبور کرد ... دلم آتش گرفت از -غربت شما ... از دل سوخته ی شما اما بدانید از شما سر افرازم . ای کاش من هم آن دوران در صف شما بودم ... ولی افسوس .... وظیفه داریم و باید یاد کنیم دلاوری های شما را ... یادکنیم قلب سوخته ی خانواده های شما را ... آن زمان که از فراق شما سوختند باید یاد کنیم که سراسیمه و با تمام وجود به سوی جبهه های نبرد عزیمت می کردید . یاد باد آن دوران ، همیشه ... اکنون که آمده اید ، خوش آمدید ... قدم بر دیدگان ما می گذارید ... باشد که آمدنتان درسی باشد برای همه آیندگان ... کبوتران بال و پر بسته ، ما رو حلال کنید . ما رو کنید ... هر لحظه حامی ما وجوانان ما باشید که خدای نکرده به بیراهه نروند ... ... ای تاریخ .... ای محفل شهر ها و دیار... گوارای وجودتان روح بزرگتان همنشین روح انبیاء و اولیاء خدا وآقا اباعبدالله الحسین وآقا ابالفضل العباس علیهم السلام .... جسم خسته از سفر برگشته شما آرام در سرزمینمان ایران اسلامی در جوار یکتای بی همتا شادِ شاد گرامی پر رهرو .... 🌹 @dashtejonoon1🕊🥀
🌴🕊🌹🏴🌹🕊🌴 برگزاری هیأت ومراسم عزاداری در دهه اول محرم، برایش از به شمارمی‌آمد وسنگ تمام می‌گذاشت، اما کیفیت اجرای آن برایش خیلی مهم‌ تر بود. طوریکه می‌توان ازهیأت عاشقان ثارالله (ع)، لشکر «۸ نجف اشرف» ، به‌عنوان یک الگوی نمونه عزاداری نام برد. از چند وقت پیش بزرگ ‌ترها و معتمدین خود را در لشکر خبر می‌کرد؛ چندتا بسیجی و یکی،دوتا پیرغلام امام حسین(ع) . بعدهم تقسیم کارمی‌کرد. «حاج حسین ، حاج عباس، سیدناصر، حاج فاضل، حاج رضا ،حاج غلام‌علی، حاج‌آقا جنتیان، برادر احمدپور» و بسیجی‌ها،هرکدام براساس و توانشان، مسئولیتی را برعهده می‌گرفتند. آن‌ها هم حاجی را خوب می‌شناختند؛ باوجود و ، اما جدی ، و ریزبین . اول کار تذکرات را می‌داد، سخنران و تک‌ تک موضوعات و مطالب قابل بحث برایش خیلی مهم بود و می‌گفت : انقلاب ما بر گرفته از وهمین مراسم‌ها بود و تداوم آن هم منوط به آن است؛ پس باید محتوای این مراسم‌ها قوی باشد. به عزاداران از بزرگ‌ ترها گرفته تا اطفال و حتی همسایگان نیز از توصیه‌های ویژه ‌اش بود . معمولا خودش و همه چیز را با دقت کنترل می‌کرد، البته مدیریتش هم اینگونه بود و همه می‌دانستند کارشان را باید به بهترین شکل انجام دهند . دیگر نیازی به تذکر مجدد نبود و کم‌تر به او مراجعه میشد‌‌. 🏴 @dashtejonoon1🕊🌹
🌴🕊🌹🏴🌹🕊🌴 اولين شرط لازم براي از اسلام، اعتقاد داشتن به است. هيچ كس نمي‌تواند از اسلام كند در حالي كه ايمان و يقين به نداشته باشد . اگر امروز ما در صحنه‌هاي پيكار مي‌رزميم و اگر امروز ما انقلابمان هستيم و اگر امروز خون هستيم و اگر مشيت الهي بر اين قرار گرفته كه به دست شما رزمندگان و ملت ايران ، اسلام در جهان پياده شود و زمينه ظهور حضرت فراهم گردد ، به واسطه عشق ، علاقه و محبت به است . من تكليف مي‌كنم شما « رزمندگان » را به وظيفه عمل كردن و زندگي كردن . شادی روح و 🏴 @dashtejonoon1🕊🌹
🏴🥀🌹🕊🌹🥀🏴 شب به متوسل شدیم و فردا هم تفحص را با رمز اسم آن حضرت شروع کردیم. دست به کار شدیم اولین پیدا شد. محتویات جیب را بررسی کردیم. کارت شناسایی اش پیدا شد. ، گردان امام محمد باقر (ع) ، گروهان حبیب اعزامی از کاشان . بچه ها گفتند: توسل دیشب، رمز حرمت امروز و اسم با هم یکی شده . بی اختیار به زبانم جاری شد که اگر اسم بعدی هم بود، اینجا گوشه ای از حرم آقاست . دقایقی بعد داشتیم زمین را می کندیم . پیکر یک دیگر پیدا شد. اما خیلی عجیب بود! یک دست در عملیات قبلی قطع شده بود . پلاکش را پیدا کردیم . سریع استعلام کردیم . گفتند : ، گردان امام محمد باقر (ع) ، گروهان حبیب اعزامی از کاشان . 📚 کتاب راهیان علقمه ، صفحه ۱۱۲ جهت سلامتی و تعجیل در فرج و شادی روح و 🥀 @dashtejonoon1🌴🌹
🌴🕊🌹🏴🌹🕊🌴 بود . داشتیم وسایل را برای فردا می بردیم . تا صدای را از توی یک شنید راهش را کج کرد. پرسیدم کجا؟ گفت : بیا بریم ، اگه وسایل رو بذاریم ، تموم می شه. رفتیم توی . مداح عربی می خواند و جمعیت هم می زدند و می کردند. چیزی نگذشت که شانه های شروع کرد به خوردن . اسم که می آمد این طوری می شد. وقتی آمدیم بیرون گفتم : مگه تو حرف های مداح رو می فهمیدی ؟ گفت : نه ، خب داشت از می خوند. اسم کافیه تا یه ، همه ی مصیبت های رو به یاد بیاره و مظلومیت رو حس کنه . شادی روح و 🏴 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🌹🍀🌴🍀🌹🕊 روز پیروزی جنبش حزب الله لبنان در جنگ 33 روزه و یاد و خاطره کلیه جبهه های نبرد حق علیه باطل گرامی باد . شادی روح و 🥀 @dashtejonoon1🌴🌹
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 ما به منطقه طلائیه رفتیم. مدتی بود که هر چه تلاش می کردیم بی فایده بود. خودشان را نشان نمی دادند. شب در مقر سوره واقعه را خواندیم و خوابیدیم. صبح روز بعد در مکانی که محل نگهداری بود نماز را خواندیم. سپس در حضور یکی از برادران با حال عجیبی خواندن را شروع کرد. وقتی به سلام پایانی رسید با حال خاصی گفت : "السلام علیک یا اباعبدالله و علی ارواح التی ..." که یکباره پیکر یک به زمین افتاد! حال همه بچه ها تغییر کرده بود . بعد از اتمام برنامه با توکل بر خدا و با روحیه ای عالی مشغول کار شدیم . باورش سخت است . اما اولین بیل که به زمین خورد یکی از بچه ها فریاد زد : ... ... ... به اتفاق بچه ها با دست خاکها را کنار زدیم . شور و حال عجیبی در بین بچه ها بود . همه می گفتند : کار خودش را کرد . پیکر کاملا از خاک خارج شد . اما هر چه گشتیم از او خبری نبود! او یک بود . ما پس از پایان همگی را به حق سید و سالار قسم داده بودیم . حالا به همراه پیکر این به جز سربند زیبای کتابچه ای بود که تعجب ما را بیشتر کرد . روی آن کتابچه نوشته شده بود : 📚 کتاب شهید گمنام، صفحه ۱۵۸ - ۱۵۹ شادی روح و 🌴 @dashtejonoon1🌹🕊
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 سالروز به خاک و خون کشیده شدن مردم بی گناه توسط رژیم شاهنشاهی در میدان ژاله تهران ( ) در سال1357 و یاد و خاطره این روز گرامی باد . شادی روح و 🌹 @dashtejonoon1🥀🕊
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ قطرات خونی که از جان بر خاک چکیده، مسئولیت ما، وارثان امانت را در عالم ثبت کرده است. با پیشانی بندهایی از اذکار حماسه و نور، پا به میدان نهادند تا به ما پیام داده باشند که اندیشه خود را در حصار نور و معنویت محفوظ بداریم که تنها این یعنی رمز حماسه؛ یعنی راز پیروزی. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ قطرات خونی که از جان بر خاک چکیده، مسئولیت ما، وارثان امانت را در عالم ثبت کرده است. با پیشانی بندهایی از اذکار حماسه و نور، پا به میدان نهادند تا به ما پیام داده باشند که اندیشه خود را در حصار نور و معنویت محفوظ بداریم که تنها این یعنی رمز حماسه؛ یعنی راز پیروزی. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ قطرات خونی که از جان بر خاک چکیده، مسئولیت ما، وارثان امانت را در عالم ثبت کرده است. با پیشانی بندهایی از اذکار حماسه و نور، پا به میدان نهادند تا به ما پیام داده باشند که اندیشه خود را در حصار نور و معنویت محفوظ بداریم که تنها این یعنی رمز حماسه؛ یعنی راز پیروزی. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ قطرات خونی که از جان بر خاک چکیده، مسئولیت ما، وارثان امانت را در عالم ثبت کرده است. با پیشانی بندهایی از اذکار حماسه و نور، پا به میدان نهادند تا به ما پیام داده باشند که اندیشه خود را در حصار نور و معنویت محفوظ بداریم که تنها این یعنی رمز حماسه؛ یعنی راز پیروزی. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ قطرات خونی که از جان بر خاک چکیده، مسئولیت ما، وارثان امانت را در عالم ثبت کرده است. با پیشانی بندهایی از اذکار حماسه و نور، پا به میدان نهادند تا به ما پیام داده باشند که اندیشه خود را در حصار نور و معنویت محفوظ بداریم که تنها این یعنی رمز حماسه؛ یعنی راز پیروزی. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ قطرات خونی که از جان بر خاک چکیده، مسئولیت ما، وارثان امانت را در عالم ثبت کرده است. با پیشانی بندهایی از اذکار حماسه و نور، پا به میدان نهادند تا به ما پیام داده باشند که اندیشه خود را در حصار نور و معنویت محفوظ بداریم که تنها این یعنی رمز حماسه؛ یعنی راز پیروزی. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌹 🌗 🌷 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ قطرات خونی که از جان بر خاک چکیده، مسئولیت ما، وارثان امانت را در عالم ثبت کرده است. با پیشانی بندهایی از اذکار حماسه و نور، پا به میدان نهادند تا به ما پیام داده باشند که اندیشه خود را در حصار نور و معنویت محفوظ بداریم که تنها این یعنی رمز حماسه؛ یعنی راز پیروزی. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🌺🌴🌹🌴🌺🕊 تویی که را به سخره می گیری بدان، همه چیزت را مدیون تنها "بخشی'' از دِین تو را ادا می کند . آن مردان پاک خدایی جانشان را برای آسایش ما دادند... فکر نمی کنم تو جبران کوچڪترین فداکاری هایشان را بکند... خون بیش از این ها ارزش دارد که تو با حرف ها و رفتار و ظاهر نامناسبت پایمالش کنی… آنها تو را دوست دارند اما با وقارت و با چادرت ... فقط کافی است با آنها رفیق شوی و رضایتشان را به دست آوری جوری دستت را می گیرند که خودت هم نمی فهمی . حال تو بگو؟ برایت سخت است که به همین یک خواسته اشان عمل کنی ؟ 💐 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ قطرات خونی که از جان بر خاک چکیده، مسئولیت ما، وارثان امانت را در عالم ثبت کرده است. با پیشانی بندهایی از اذکار حماسه و نور، پا به میدان نهادند تا به ما پیام داده باشند که اندیشه خود را در حصار نور و معنویت محفوظ بداریم که تنها این یعنی رمز حماسه؛ یعنی راز پیروزی. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 شهروند ایرانی که همراه با همسر لبنانی خود دکتر رضا عواضه، فارغ التحصیل دانشگاه تهران و از برترین اساتید حوزه لینوکس در جهان در شمال بیروت ترور و به رسید. 🌗 🌷 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ قطرات خونی که از جان بر خاک چکیده، مسئولیت ما، وارثان امانت را در عالم ثبت کرده است. با پیشانی بندهایی از اذکار حماسه و نور، پا به میدان نهادند تا به ما پیام داده باشند که اندیشه خود را در حصار نور و معنویت محفوظ بداریم که تنها این یعنی رمز حماسه؛ یعنی راز پیروزی. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ قطرات خونی که از جان بر خاک چکیده، مسئولیت ما، وارثان امانت را در عالم ثبت کرده است. با پیشانی بندهایی از اذکار حماسه و نور، پا به میدان نهادند تا به ما پیام داده باشند که اندیشه خود را در حصار نور و معنویت محفوظ بداریم که تنها این یعنی رمز حماسه؛ یعنی راز پیروزی. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ قطرات خونی که از جان بر خاک چکیده، مسئولیت ما، وارثان امانت را در عالم ثبت کرده است. با پیشانی بندهایی از اذکار حماسه و نور، پا به میدان نهادند تا به ما پیام داده باشند که اندیشه خود را در حصار نور و معنویت محفوظ بداریم که تنها این یعنی رمز حماسه؛ یعنی راز پیروزی. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 ، از اعضای کادر پزشکی اعزامی ایران به لبنان و رزمنده دوران دفاع مقدس و دفاع از حرم، در شهر عرب‌ صالیم استان نبطیه لبنان توسط پهپادهای رژیم صهیونیستی به رسید. 🌗 🌷 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ قطرات خونی که از جان بر خاک چکیده، مسئولیت ما، وارثان امانت را در عالم ثبت کرده است. با پیشانی بندهایی از اذکار حماسه و نور، پا به میدان نهادند تا به ما پیام داده باشند که اندیشه خود را در حصار نور و معنویت محفوظ بداریم که تنها این یعنی رمز حماسه؛ یعنی راز پیروزی. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 تاریخ : 🗓 1403/08/14 🗓 نحوه : سانحه سقوط هواپیما 🌗 🌷 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ قطرات خونی که از جان بر خاک چکیده، مسئولیت ما، وارثان امانت را در عالم ثبت کرده است. با پیشانی بندهایی از اذکار حماسه و نور، پا به میدان نهادند تا به ما پیام داده باشند که اندیشه خود را در حصار نور و معنویت محفوظ بداریم که تنها این یعنی رمز حماسه؛ یعنی راز پیروزی. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 تاریخ : 🗓 1403/08/14 🗓 نحوه : سانحه سقوط هواپیما 🌗 🌷 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ قطرات خونی که از جان بر خاک چکیده، مسئولیت ما، وارثان امانت را در عالم ثبت کرده است. با پیشانی بندهایی از اذکار حماسه و نور، پا به میدان نهادند تا به ما پیام داده باشند که اندیشه خود را در حصار نور و معنویت محفوظ بداریم که تنها این یعنی رمز حماسه؛ یعنی راز پیروزی. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 تاریخ : 🗓 1403/08/14 🗓 نحوه : سانحه سقوط هلیکوپتر 🌗 🌷 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹