🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
#امیر_سرلشگر
#خلبان_شهید
#حسین_خلعتبری
#شهیدی که در بین بعثیون عراقی به #حسین_ماوریک ( شکارچی ناوهای اوزای عراقی) معروف بود .
#قسمت_سوم
حمله ۱۴۰ عقاب به عراق
او از پایگاه ششم شکاری به پرواز درآمده و به عنوان فرمانده یک دسته ۸ فروند به بغداد حمله میکند و مانورهای عالی از میان ساختمانها و پرواز با ارتفاع بسیار پایین او و شماری دیگر از خلبانان در شهر بغداد، باعث میشود خبرگزاریها لب به تحسین از مهارت خلبانان ایرانی باز کنند.
وی در فروردین سال ۱۳۶۰ در مصاحبه با نشریه روابط عمومی عقیدتی ـ سیاسی نیروی هوایی گفت: مأموریتهای من شامل اهداف دریایی، بنادر، پل، تأسیسات پالایشگاهی، تأسیسات برقی و پشتیبانی نیروی زمینی دشمن بوده و هیچگاه قانون «موشک جواب موشک را» عمل نکردیم و ...
#شهید_خلعتبری از جمله نخستین خلبانانی بودند که پس از حمله هوایی عراق به فرودگاه مهرآباد به بغداد حمله کردند.
در روزهای آغازین آذر ماه سال ۱۳۵۹ بنا بر هماهنگیهای انجام شده از سوی نیروهای هوایی و دریایی ارتش ایران، قرار میشود در روز هفتم آذر ماه، نیروی دریای و هوایی به دو اسکله «البکر» و «الامیه» حمله کنند.
#ادامه_دارد ...
🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
#امیر_سرلشگر
#خلبان_شهید
#حسین_خلعتبری
#شهیدی که در بین بعثیون عراقی به #حسین_ماوریک ( شکارچی ناوهای اوزای عراقی) معروف بود .
#قسمت_چهارم
روز عملیات فرا میرسد و #حسین این دلاور مازندرانی، سوار بر اسب آهنین خود میشود و به همراه شماری دیگر از خلبانان شجاع نیروی هوایی همچون #شهید_سرلشکر_خلبان_عباس_دوران و #شهید_سرلشکر_خلبان_یاسینی در دل آسمان جای میگیرند و اینجاست که #حسین کاری میکند که تا مدتها حتی پس از #شهادتش، افسران نیروی هوایی و دریایی عراق از شنیدن نام او لرزه به اندامشان میافتاد.
پرواز آغاز شده و #حسین با مانورهای دیدنی، خود را در بهترین موقعیتها قرار میدهد و یکی پس از دیگری ناوچههای عراقی را غرق میکند.
#شهید_خلتعبری در این عملیات توانست ناوهای اوزا، ناوهای مین جمع کن، ناو نیروبر و چندین اژدر افکن به ارزش کلی ۲۴۰ میلیون دلار را هدف قرار دهد و نیروی دریایی عراق را نابود کند و پس از این عملیات بود که به #شهید_خلعتبری، لقب «حسین ماوریک» (شکارچی ناوهای اوزا) را دادند.
#ادامه_دارد ...
🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
#امیر_سرلشگر
#خلبان_شهید
#حسین_خلعتبری
#شهیدی که در بین بعثیون عراقی به #حسین_ماوریک ( شکارچی ناوهای اوزای عراقی) معروف بود .
#قسمت_پنجم
به او میگفتند : «قاتل اوزا» حالا نمیدانم چقدر شما از ناوچههای اوزای عراق اطلاعات دارید، آن قایقهای موشک اندازی بود که به علت برد بلند موشک و قابلیت مانورش، به راحتی ناوهای ما را در خلیج فارس آماج قرار میداد.
این دلاور هنگامی که در بوشهر خدمت میکرد و زمان عملیات از هواپیمای خودش پیاده و سوار هواپیمای دیگر میشد و با موشکهای «ماوریک تلویزیونی» این ناوها را آماج قرار میداد و به همین سبب به نام قاتل اوزا معروف شد.
بنا بر گفته کارشناسان، #شهید_خلعتبری در استفاده از هواپیماى اف ۴، انجام مانورها و عملیات جنگی، انهدام هدف و شلیک موشک ماوریک همتا نداشت و به اندازهای مهارت داشت که در هر شیرجه به چندین هدف میتوانست حمله کند.
#ادامه_دارد ...
🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
#امیر_سرلشگر
#خلبان_شهید
#حسین_خلعتبری
#شهیدی که در بین بعثیون عراقی به #حسین_ماوریک ( شکارچی ناوهای اوزای عراقی) معروف بود .
#قسمت_ششم
حمله به اچ ۳ بینظیرترین حمله هوایی و حضور پررنگ حسین در اواخر سال ۱۳۵۹ بود و با توجه به این که عراق همه هواپیماهای ذخیره خود را به دلیل سالم ماندن از حملات تیزپروازان نیروی هوایی ارتش ایران، به مجموعه پایگاههای الولید در نزدیکی مرز اردن انتقال داده بود، نیروی هوایی تصمیم میگیرد این پایگاهها را هر طور شده، هدف قرار دهد.
طرح اولیه آماده و شماری از برجستهترین خلبانان نیروی هوایی برای این عملیات برگزیده میشوند؛ البته دلیل این کار، آن است که اگر فرمانده دسته پروازی مورد هدف قرار گرفت، خلبانان حاضر مهارت این را داشته باشند که خود هدف را پیدا و آن را نابود کند، سپس جمعی از بهترینها انتخاب شدند که در بین آنها، نام #حسین_خلعتبری نیز به چشم میخورد.
سرانجام در تاریخ ۱۳۶۰/۰۱/۱۵ هشت فروند هواپیمای فانتوم از پایگاه هوایی همدان به پرواز درآمدند و با چهار بار سوخت گیری هوایی و پشت سر گذاشتن مسافتی بالغ بر ۱۰۰۰ کیلومتر، پایگاههای الولید را بمباران کردند و همگی سالم برگشتند.
نقش #حسین در این عملیات هم خیره کننده بود و در هنگام رسیدن به یکی از پایگاهها، او ارتفاع را زیاد میکند و با شیرجهای زیبا و مانورهای پی در پی، همه بمبهای خود را روی اهداف فرو میریزد و افتخار دیگری برای خود و میهن عزیزمان میآفریند؛ این عملیات هنوز هم در بزرگترین مدرسههای هوایی آمریکا و ... تدریس و بررسی میشود.
#ادامه_دارد ...
🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
#امیر_سرلشگر
#خلبان_شهید
#حسین_خلعتبری
#شهیدی که در بین بعثیون عراقی به #حسین_ماوریک ( شکارچی ناوهای اوزای عراقی) معروف بود .
#قسمت_هفتم
از سوی فرماندهی به پایگاه ششم شکاری مأموریت داده میشود تا پل الاماره را بزنند.
#خلعتبری و چند تن از خلبانان شجاع این پایگاه انتخاب میشوند.
پل درست وسط شهر بود .
#خلعتبری وقتی روی پل میرسد حملات ضد هوایی دشمن به اوج خود رسیده بود و اتومبیلهایی که مشخص بود شخصی است، روی پل در حال حرکت بودند.
او با پذیرفتن خطر دور میزند و پس از عبور آنها، پل را سرنگون میکنند .
وقتی از او سوال کردند، چرا چنین کردی، گفت: فرزندی یک ساله دارم، یک لحظه احساس کردم که ممکن است توی ماشین بچهای مثل «آرش» من باشد و چگونه قبول کنم که پدری بچه سوختهاش را در آغوش بگیرد؟
دولتمردان عراق با بودن او آرامش ندارند و با توجه به مهارت او در بیشتر عملیاتها به عنوان فرمانده دسته پروازی به دفاع از میهن میپردازد.
تأسیسات نفتی، یگانهاى دریایی، پل الاماره و پالایشگاه کرکوک بارها به دست او مورد حمله و تخریب قرار گرفت که تنها بخشی از دلاوریهای این مرد بزرگ است.
#ادامه_دارد ...
🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
#امیر_سرلشگر
#خلبان_شهید
#حسین_خلعتبری
#شهیدی که در بین بعثیون عراقی به #حسین_ماوریک ( شکارچی ناوهای اوزای عراقی) معروف بود .
#قسمت_هشتم
از سوی فرماندهی نیروی هوایی، مأموریتی به پایگاه ابلاغ و خلعتبری برای انجام آن برگزیده میشود و مأموریت بدین شکل بود که: هدف پشت سر نیروهای پشتیبانی عراق بمباران شدید شود، مأموریت حیاتی بود و جنگندهها باید ۴۶۰ مایل از وسط پدافند قوی عراق در ارتفاع بالا پرواز کنند و در حین مأموریت لحظه به لحظه به سمت اف ۴های نیروی هوایی موشک میزدند.
فانتومها درست روی هدف رسیده بودند که ناگهان یک موشک سام ـ ۶ از بالای کاناپی #خلعتبری رد شد و هواپیما لرزید، در وسط نیروهای عراقی، شماری از خانههای متحرک دیده میشود و #خلعتبری متوجه این خانهها میشود و گویا به او الهام شده بود که این خانهها را بزند، هدف بمباران تانکهای دشمن بود، ولی #خلعتبری ارتفاع هواپیما را زیاد میکند و در یک آن به سمت خانهها شیرجه میرود.
با توجه به مهارتی که او در این کار داشت، خانهها را هدف گرفته و دقیقاً با یک شیرجه همه آنها را نابود میکند. در این هنگام ساعت شش و نیم صبح را نشان میدهد، #خلعتبری بلافاصله پس از مأموریت با سرعت به پایگاه برمیگردد و در گزارش پس از پرواز خود این گونه مینویسد که شماری از خانههای متحرک را دیدم و به جای اهداف از پیش تعیین شده آنها را آماج گرفتم.
روز پس از آن، از اتاق ویژه اطلاع دادند که: به #خلعتبری بگویید دیدت عالی بود و زمانی که آنجا را زدی ۴۸ افسر عالی رتبه و دو ژنرال عراقی داخل این خانهها بودند که به درک واصل شدند.
#شهید_خلعتبری در حضورش در دوران جنگ تحمیلى، بیش از ۷۰ پرواز برون مرزى بر فراز خاک دشمن انجام میدهد و البته این تنها پروازهای عمقی به خاک عراق است و پروازهایی که او روی خلیج فارس، از جمله در عملیات مروارید انجام میداد، بسیار بیشتر از این است.
با این که پزشکان او را به خاطر پروازهاى متعدد و پى در پى و فشارهایى که بر جسم او وارد شده بود، از ادامه پرواز منع کرده بودند، ولی #خلعتبرى کسی نبود که جسمش را بر خاک و مردم کشورش ترجیح دهد و از این روی، توصیه پزشکان و فرماندهان جنگىاش را براى توقف پروازهاى جنگى نپذیرفت.
#ادامه_دارد ...
🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
#امیر_سرلشگر
#خلبان_شهید
#حسین_خلعتبری
#شهیدی که در بین بعثیون عراقی به #حسین_ماوریک ( شکارچی ناوهای اوزای عراقی) معروف بود .
#قسمت_آخر
در تاریخ ۱۳۶۴/۰۱/۰۱ #خلعتبری و ستوان محمدزاده، شیفت آلرت پایگاه سوم شکاری همدان هستند، ناگهان صدای آژیر بلند و در پایگاه اعلام اسکرامبل (حالت آماده باش) داده میشود.
#حسین_خلعتبری به همراه کمک خود ستوان با یک فروند هواپیمای فانتوم دی با نام رمز آریو ۳۱ برای مقابله با هواپیماهای دشمن به پرواز درمیآید، در کردستان در منطقه سقز با دو فروند میگ ۲۳ عراقی و یک فروند میگ ۲۵ عراقی درگیر میشود و سریع به سمت یکی از هواپیما گردش کرده و به پرواز ادامه میدهد و در ارتفاع ۳۵۰۰۰ پایی یکی از میگهای ۲۳ را آماج قرار میدهد که پس از برخورد موشک، میگ نابود میشود.
در همین حین، از ایستگاههای رادار زمینی مرزی به آگاهی #خلعتبری میرسانند که یک فروند میگ ۲۵ پی دی، در تعقیب آنهاست و در این نبرد که حتی تعقیب و گریز آن نابرابر است، میگ ۲۵ اقدام به شلیک یک تیر موشک r-۴۰ میکند و موشک با فانتوم برخورد میکند و ستوان محمدزاده موفق میشود، اجکت کند و به سختی از ناحیه دست راست آسیب میبیند و توسط نیروهای امداد و نجات نیروی هوایی نجات پیدا میکند، ولی سرلشکر خلبان #حسین_خلعتبری فرصت اجکت پیدا نمیکند و پس از اصابت موشک، همچون مولایش اباعبدالله (علیه السلام) سر از بدنش جدا شده و بدین شکل، قهرمان جنگهای دریایی برای همیشه خاموش میشود و به معراج ابدی میرود.
بدن قطعه قطعه شدهاش را به عنوان سند افتخاری به این امت همیشه بیدار تقدیم میکند و پیکر مطهرش در میان اندوه انبوه بسیاری از مردم منطقه که میگفتند تاکنون در منطقه سابقه نداشته تشییع شد و او تنها #شهیدی است که دارای دو مزار است و پیکرش در قله میرزا کوچک خان (گلزار چهل شهیدان رامسر) به خاک سپرده شد و سر مطهّرش را در محل سقوط هواپیما در شهرستان سقز به خاک سپردند.
تلویزیون عراق با اعلام این خبر با آب و تاب اعلام کرد که موفق شده، یکی از بهترین خلبانان ایرانی را از بین ببرد ( #شهید کند)، ولی آنها نمیدانستند، با #شهید شدن #خلعتبری و #خلعتبریها، هزاران #خلعتبری دیگر از بین مردم سلحشور ایران به پا میخیزند و سلاح به دست میگیرند و علیه آنها دلاورانه میجنگند که این چنین هم بود.
در هنگام حیات و حتی پس از #شهادت_حسین_خلعتبری در مجلههاى جنگى آمریکا، بارها از او به عنوان یک نابغه جنگى و خلبان توانمند در هدایت هواپیماى اف ۴، در پروازها و مانورهاى حساس نظامى و عملیاتى نام برده شد.
در سال ۲۰۰۶ یکى از مجلات جنگى آمریکا، ویژه نامهاى درباره مهارتهاى پروازى و ابتکار عملها و خلاقیتهاى #شهید_خلعتبرى منتشر کرد و او را بهترین خلبان اف ۴ جهان معرفی نمود.
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
#امیر_سرتیپ
#خلبان_شهید
#محمدعلی_فرزین
خلبانی که به دست منافقین خفه شد و به #شهادت رسید .
#قسمت_دوم
از آمریکا که بازگشت با درجه ستوان دومی به پایگاه ششم شکاری بوشهر اعزام شد و در آن جا خدمت خود را آغاز کرد.
به علت مهارت و استعدادهای بالا در سال ۱۳۵۵ برای طی دوره معلم خلبانی دوباره به آمریکا اعزام شد و پس از بازگشت به ایران وظیفه آموزش خلبانان جوان را برعهده گرفت.
جنگ تحمیلی که علیه کشورمان آغاز شد به پایگاه چهارم شکاری وحدتی دزفول آمد و در آن جا با اجرای ماموریتهای مختلف خدمت خود را ادامه داد.
وی به قدری ماهر بود که هرگاه توسط دشمن مورد اصابت قرار میگرفت، نجات پیدا میکرد و دوباره با سلامتی به پرواز باز میگشت.
#شهیدی که بسیار مشتاق پرواز و نبرد با دشمن بعثی بود .
سومین روز از مهرماه سال ۵۹ بود که در هنگام پرواز در نزدیکی دهلران مورد اصابت دشمن قرار گرفت و با موفقیت از جنگنده خود اجکت ( خروج اضطراری ) کرد و به طرز معجزه آسایی در زمین فرود آمد.
او که به سختی مجروح شده بود برای طی دوره پزشکی به بیمارستان اعزام شده و پس از طی دوره نقاهت دوباره به گردان پروازی خود باز میگردد.
پس از آن نیز پروازهای موفق خود را علیه ارتش بعثی انجام میدهد و دشمن بعثی را در رسیدن به اهداف خود ناکام میگذارد.
#ادامه_دارد ...
🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
دشت جنون 🇵🇸
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 #خاطرات_شهدا #شهید_والامقام #محسن_کشکولی #قسمت_اول ما سه برادر بودیم و #محسن سومین فرزند
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
#خاطرات_شهدا
#شهید_والامقام
#محسن_کشکولی
#قسمت_دوم
مزار برادرم چند قبر بالاتر از مزار #شهید_تورجی_زاده است .
یک روز رفتم سر مزارش و فاتحه ای خواندم، نگاهم به قبر #شهید_تورجی_زاده بود، آهی کشیدم دستم را بالا بردم و گفتم: ای خدا مگه همه ی #شهدا مقامشون نزد تو یکی نیست! چرا باید سر قبر #شهید_تورجی این قدر شلوغ باشه و سر قبر برادر من هیچ کسی نباشه ؟؟!».
همان شب #محسن به خوابم آمد و با ناراحتی گفت: دادا این چه حرفی بود سر قبر من زدی ؟! #شهید_تورجی_زاده نظر کرده ی #حضرت_زهرا_س است و مقام ویژه ای به خاطر اخلاصی که داشت پیش خدا داره، دیگه هر وقت اومدی سر قبر من از این حرفها نزنی ها !!!».
طلب استغفار کردم و از آن روز به بعد هر موقع گلستان #شهدا می رفتم، اول سر قبر #شهید_تورجی_زاده فاتحه می خواندم بعد سر قبر برادرم می رفتم .
چند روز از این قضیه می گذشت، تا اینکه پدرم بیمار شد، پای پدرم ورم کرده بود و درد عجیبی داشت و هیچ دارویی جوابگو نبود، دکتر بختیار مالکی پزشک معالجش طی چند عکس رادیولوژی به این نظر رسید، که باید پا را قطع کند .
اما آن روزی که قرار بود به اتاق عمل بروند، اتفاق عجیبی افتاد .
پدرم از دکتر خواست که مجدداً از پایش عکس بگیرند هر چه دکتر می گفت: من مطمئن هستم که علاج درد شما بریدن پای شماست، باز پدرم اصرار داشت عکس بگیرند، مجدداً ایشان رابه اتاق رادیو لوژی بردند و عکس گرفتند اما دکتر مالکی وقتی عکس را دید با تعجب دید که اصلا نیازی به قطع کردن پانیست و با تجویز دارو قابل درمانست...
به پدرم گفت: آقای کشکولی جریان چیه ؟ چه اتفاقی افتاده؟ #معجزه شده؟ این همه اصرار و این عکس؟؟!!!
پدرم گریه اش گرفت و گفت: دیشب روی تختم دراز کشیده بودم و با عکس پسرم که روبرویم به دیوار بود، حرف زدم گفتم: بابا یعنی تو #شهیدی، نمی خوای یه فکر ی به حال پای من بکنی، که بریده نشه ؟؟
خوابم برد و #محسن در عالم خواب اومد کنار تختم ایستاد و دستش رو روی پایم کشید و گفت : بابا من از #امام_حسین_ع خواستم که از خدا بخواد پای شما رو شفا بده .
من از خواب که بیدار شدم یقین دونستم که #محسن شفای مرا از #امام_حسین_ع خواسته برای همین اصرار کردم دوباره از پای من عکس بگیرید...
در همین لحظه دکتر بختیار همان طور که گریه می کرد، کنار پدرم زانو زد و پای ایشان را بوسید و گفت : من از امروز به مقام #شهید ایمان آوردم، شما امروز درس بزرگی به من یاد دادید.
راوی :
محمد کشکولی
#برادر_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹 @dashtejonoon1🥀🌴
🕊🌹🥀🌴🥀🌹🕊
#تلنگر
#تفکر
#چفیه_هاتان را به دست فراموشی سپردیم و وصیت نامه هایتان را نخوانده رها کردیم .
پلاکهایتان که تا دیروز نشانی از شما بود امروز گمنام مانده است .
کسی دیگر به سراغ سربندهایتان نمی رود
دیگر کسی نیست که در وصف گلهای لاله و شقایق شاعرانه ترین احساسش را بسراید و بگوید :
چرا آلاله آنقدر سرخ است؟؟
چرا کسی نپرسید مزار حاج حسین بصیر کجاست؟؟
و چرا #شهید_محمدرضا در قبر خندید...
چرا وقتی که گفتیم:
یک گُردان که همگی سربند یا حسین (ع ) بسته بودند #شهید شدند کسی تعجب نکرد.
چرا وقتی گفتند:
تنی معبر عبور دیگران از میدان مین شد شانه ای نلرزید.
چرا هیچ کس نپرسید: به کدامین گناه هفتاد پاسدار را در شهر پاوه سربریدند؟
وقتی که گفتیم بعد از پانزده سال پیکر #شهیدی را سالم از زیر خاک بیرون آوردند کسی تعجب نکرد
ولی با نام حقوق بشر حق را پایمال کردند.
چرا نمی دانیم شیمیائی چیست و زخم شیمیایی چقدر دردناک است.
شاید ما نیز از تاولهای بدنشان می ترسیم که روزی بترکد و ما نیز شیمیائی شویم.
شاید اگر رنج آنها را می دیدیم درک می کردیم که چطور میشود یک عمر با درد زیست
نمی دانم که چرا کسی نپرسید چگونه خدا خرمشهر را آزاد کرد!!
ای #شهیدان ما بعد از شما هیچ نکردیم.
آن ندای یا حسین (ع ) که ما را به کربلا نزدیک و نزدیکتر می کرد دیگر بگوش نمی رسد.
یادتان هست که به دختران این کشور گفتید سرخی خونمان را به #سیاهی_چادرتان به امانت می دهیم.
آیا دختران ما امانت دار خوبی بودند و خونتان را فرش راه رهگذران نکردند.
یادتان هست هنگامی که گفتید:
رفتیم تا آسمانی شویم و شما بمانید و بگوئید که بر یاران خمینی (ره ) چه گذشت.
رفتید ولی یادمان رفت که حتی یادمانتان را در یک هفته برگزار کنیم.
جایتان خالی اینجا عده ای فرهنگ #شهادت را خشونت طلبی می نامند و #شهید را خشونت طلب وقتی حکایت شما را گفتیم فقط پچ پچی سر دادند و رفتند تا صلح را در کتاب جنگ و صلح تولستوی جستجو کنند.
رفتند تا با نام #شهید کیسه بدوزند ولی نفهمیدند که چطور بسیجیان همپای امامشان جام زهر را نوشیدند و چقدر سخت بود.
دیگر کسی نیست تا قلب رهبر امت را شاد کند.
عده ای مصلحت دیدند که مقابل توهین به اسلام و #شهید سکوت کنند ولی ما مصلحت خویش را در خون رقم زدیم.
راست گفته اند:
که بهشت را به بها می دهند نه به بهانه و ما عمری است که بهانه بهشت را می گیریم.
آری بسیجیان !! میدانم که از آن روزی که تمام #شهیدان را بدرقه کردید و برگشتید دلهایتان را در سنگرها جا گذاشتید , میدانم که هنوز هم دلهایتان هوای خاکریزهای جنوب را می کند و می دانم که دیگر کسی از بسیج نمی گوید, ولی بدانید که تا شما هستید ما می توانیم از همت بشنویم و از خاطرات حسین خرازی لذت ببریم و پای صحبت مادر سه #شهید_محمدزاده بنشینیم, تا شما هستید میدانم که رهبر تنها نیست و تا شما هستید تنها عشق, تنها میداندار این عرصه است.
امروز کسانی از #شهیدان سخن می گویند که از دیدن فشنگ نیز واهمه دارند.
کسانی دم از #شهادت می زنند که با شنیدن صدای آژیر تا کفشهایشان زرد می شود.
ولی در میدان عمل جز سکوت چیزی از آنها نمی بینی.
ما ماندیم تا امروز از آنان بگوییم و فریاد برآوریم « ما از این گردنه آسان نگذشتیم ای قوم »
ما ماندیم که نه یک هفته بلکه سالهای سال از آنان بگوییم . چرا که خون آنان است که می تپد.
و یادمان نرود که اگر امروز در آسایش زندگی می کنیم مدیون آنانیم.
مدیون حماسه هایی که آنان آفریدند.
یادمان نرود که ما هنوز باید جواب بدهیم که:
#بعد_از_شهدا_چه_کردیم؟
#چه_کردیم؟
🌹 #شهدا
🌹🕊 #همیشه
🌹🕊🌹 #نگاهی
🌹 @dashtejonoon1🥀🌴
🌹💐🥀🌴🥀💐🌹
#پیامکی_از_بهشت 💐
ای مردم ، بعد از #شهادت هر #شهیدی ، خیلی از ما ادعای دوستی با او را کردیم و برای او تخت و حجله بستیم ، بلند گو بستیم ، تاج گل بردیم و... ولی آیا یک سوره بالای سر #شهید خواندیم ؟ آیا رفتیم سر قبرش و یک جزء قرآن بخوانیم ؟
آیا #شهید به تاج گل احتیاج دارد یا به اینکه برویم برایش نمازی بخوانیم ، روزه ای بگیریم ، قرآنی بخوانیم و طلب آمرزش کنیم .
🌹 #شهید_والامقام
🕊 #عبدالعلی_رحیمی
#سلام_به_دوستان_شهداء 🌹
#روزتان_شهدایی 🌹
🌺 @dashtejonoon1💐🌼
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
#خاطرات_شهدا
سلام برلب های خشكیده
#امام_حسین_علیه_السلام
عملیات رمضان تازه آغاز شده بود ، هوا
بشدت گرم بود ، گروهان تحت فرماندهی #شهید_فایده در محاصره بود ، از شدت تشنگی همگي بیهوش شدیم ، توان اینرا نداشتیم كه پلك بزنیم ، ناگهان او از جایش بلند شد و گفت :
بچه ها بیدار شوید ، من فاطمه زهرا(س) را در خواب دیدم ، حضرت با دست خودشان قمقمه ی #شهیدی را آب كردند.
چند لحظه بعد قمقمه دست به دست گشت و همه را سیراب نمود ، آب
سرد جانمان را تازه كرد و روح تازه ای
به ما بخشید .
به داخل قمقمه نگاه كردم هنوز داخل آن آب بود.
راوی :
#همرزم_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🕊 @dashtejonoon1🕊🥀
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹
#خاطرات_شهدا
#شهید_تفحص
#عباس_صابری
یکی از روزها که #شهید پیدا نکرده بودیم، به طرف #عباس_صابری هجوم بردیم و بنا بر رسمی که داشتیم، دست و پایش را گرفتیم و روی زمین خواباندیم تا بچه ها با بیل مکانیکی خاک رویش بریزند.
کلافه شده بودیم. #شهیدی پیدا نمی شد.
بیل مکانیکی را کار انداختیم، ناخنهای بیل که در زمین فرو رفت تا خاک بر روی #عباس بریزد، متوجه استخوانی شدیم که سر آن پیدا شد.
سریع کار را نگه داشتیم، درست همانجایی که می خواستیم خاکهایش را روی #عباس بریزیم تا به #شهدا التماس کند که خودشان را نشان بدهند، یک #شهید پیدا کردیم .
راوی :
#شهید_مجید_پازوکی
#شهید_عباس_صابری
#روحشان_شاد
#یادشان_گرامی
#راهشان_پر_رهرو
🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
#حدیث_روز
#امام_جعفر_صادق_ع
ما مِن شَهیدِ اِلاّ وَ یُحِبُّ ان یَکونَ مَع الحُسینِ علیه السّلام حتّی یدخُلونَ الجنَّهَ مَعَهُ
در روز قیامت هیچ #شهیدی جز این نیست که دوست دارد در محضر #امام_حسین علیه السلام باشد و همراه همه #شهدا در معیّت حضرتش وارد بهشت گردند .
📚 کامل الزیارت ، صفحه ۱۱۱
@dashtejonoon1
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#السلام_علیک
#یا_اباعبدالله_الحسین_ع
#السلام_علیک
#یا_علی_اکبر_ع
حکایت پیکر دو #شهید با پلاک های ۵۵۵ و ۵۵۶ که طی عملیات تفحص، در منطقه چیلات، پیدا شدند :
یکی از این #شهدا نشسته بود و با لباس و تجهیزات کامل به دیوار تکیه داده بود.
لباس زمستانی هم تنش بود و سر #شهید دیگری را که لای پتو پیچیده شده بود را بر دامن داشت,
معلوم بود که #شهید دراز کش مجروح شده بوده است.
پلاک داشتند، پلاک ها را دیدیم که بصورت پشت سر هم است. 555 و 556 .
فهمیدیم که آنها با هم پلاک گرفته اند. معمولا اینها که با هم خیلی رفیق بودند، با هم می رفتند پلاک می گرفتند.
اسامی را در کامپیوتر دیدیم، آن #شهیدی که نشسته است، پدر است و آن #شهیدی که درازکش است، پسر است...
پدری سر پسر را به دامن گرفته است...
#شهید سید ابراهیم اسماعیل زاده موسوی پدر و #شهید سید حسین اسماعیل زاده پسر است اهل روستای باقر تنگه بابلسر..
#روحشان_شاد
#یادشان_گرامی
#راهشان_پر_رهرو
#ما_ملت_امام_حسینیم
#محرم
#ماه_خون_و_قیام
🏴 @dashtejonoon1🕊🌹
🥀🕊🏴🌹🏴🕊🥀
#شهدا
#امام_حسین_ع
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_سیدمنصور_بیاتیان
#شهیدی از خطـــــه سرزمیــــــن مجاهدتهــــــای خامـــــوش کردستان
اگر #کشته شدم مرا #غسل ندهید ، چون #ننـــگ است کسی که معلمش #امام_حسین_ع را #غسل ندادهاند ، خودش را #غسل دهند .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹 @dashtejonoon1 🌴🥀
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
#کرامات_شهدا
#شهیدی که اهل بیت مراقبش بودن
#شهید_والامقام
#حسین_گلریز
وقتی #حسین را وضع حمل می کردم، دائماً #قرآن می خواندم .
وقتی هم بدنیا آمده بود به جای لالایی برایش #روضه و #قرآن می خواندم .
یکبار #حسین لج کرده بود و هر کاری می کردم ساکت نمی شد .
کولش کردم و رفتم تو کوچه ، نوازشش می دادم تا ساكت بشود ولی اصلاً ساکت شدنی نبود .
یک لحظه به پشت سرم نگاه کردم ، دیدم یک آقایی قد بلند با لباسی شبیه به لباس چوپانی ، شال سبزی بر گردنش و گیوه به پایش پشت سرم ایستاده ، آمدم بگم پشت سرم چیکار می کنی که دیدم یکدفعه غیبش زد و هر چی به دور و برم نگاه کردم ندیدمش ، در همین لحظه #حسین آرام شده بود و دیگر گریه نمی کرد .
راوی :
#مادر_شهید
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
💐🌺🌹🕊🌹🌺💐
#عاشقانه_های_شهدا
#شهدا_و_امام_زمان_عج
#شهیدی_که
#امام_زمان_عج
کفنش کرد
#شهیدی بود که همیشه ذکرش این بود، نمی دونم شعر خودش بود یا غیر...
یابن الزهرا
یا بیا یک نگاهی به من کن
یا به دستت مرادر کفن کن
از بس این #شهید به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) علاقه داشت به دوست روحانی خود وصیت می کند. اگر من #شهید شدم دوست دارم در مجلس ختم من تو سخنرانی کنی...
روحانی می گوید: ما از جبهه برگشتیم وقتی آمدیم دیدیم عکس #شهید را زده اند. پیش پدر و مادرش آمدم گفتم: این #شهید چنین وصیتی کرده است آیا من می توانم در مجلس ختم او سخنرانی کنم؟ و آنان اجازه دادند...
در مجلس سخنرانی کردم بعد گفتم ذکر #شهید این بوده است:
یا بن الزهرا
یا بیا یک نگاهی به من کن
یا به دستت مرا در کفن کن
وقتی این جمله را گفتم ، یک نفر بلند شد و شروع کرد فریاد زدن . وقتی آرام شد گفت: من غسال هستم دیشب آخرهای شب به من گفتند یکی از #شهدا فردا باید تشییع شود و چون پشت جبهه #شهید شده است باید او را غسل دهی
وقتی که می خواستم این #شهید را کفن کنم دیدم یک شخص بزرگواری وارد شد گفت: برو بیرون من خودم باید این #شهید را کفن کنم.
من رفتم در وسط راه با خود گفتم این شخص که بود و چرا مرا بیرون کرد؟؟؟ با عجله برگشت و دیدم این #شهید کفن شده و تمام فضای غسالخانه بوی عطر گرفته بود.
از دیشب نمی دانستم رمز این جریان چه بود.اما حالا فهمیدم ...نشناختم...
منبع: کتاب روایت مقدس صفحه ۹۶ به نقل از نگارنده کتاب "میر مهر" حجت الاسلام سید مسعود پور آقایی
🌹 @dashtejonoon1🌼🌺
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#سفر_عاشقانه
به بهانه روز
#جهانی_ناشنوایان
#شهیدی که با #گوش_جان می شنید و با #زبان_دل حرف می زد
#شهید_والامقام
#عبدالمطلب_اکبری
می خواهیم به یکی از روستاهای دوردست سفر کنیم به جایی که مردمانش حق بزرگی برگردن انقلاب دارند.
وقتی از مسیر اصفهان به شیراز حرکت و از آباده عبور کنیم، به شهرستان کوچکی به نام «خرم بید» میرسیم.
در حوالی این شهرستان روستای کوچکی است که اکنون نامش #شهید_آباد است.
خانوادههای ساکن این روستا زیاد نیستند اما وقتی به گلزار #شهدای روستا سر بزنی تعجب خواهی کرد.
آن ها چهل و سه #شهید تقدیم انقلاب و اسلام کرده اند ؛ #شهدایی که هرکدام پرچمی برای سرافرازی و سربلندی نظام هستند.
از میان قبور #شهدا وقتی عبورکنی به مزار سردار رشید اسلام، #شهید_شعبانعلی_اکبری خواهی رسید.
در بالای مزار او قبر #شهیدی است که اکنون زائرانی از مناطق دور و نزدیک دارد.
آنجا مزار #شهید_عبدالمطلب_اکبری است.
#عبدامطلب به همه، من و شما نشان داده که هیچ چیز نمیتواند مانع رشد و کمال معنوی انسان شود.
او از نعمت گویایی و شنوایی محروم بود، نه می شنید، نه می توانست حرف بزند.
اما این پسر هوش و استعداد فوق العاده داشت. با بچههای هم سن و سال خود مدرسه رفت.
آنقدر نیز هوش بود که تا کلاس پنجم درس خواند بعد به سراغ بنایی رفت. یک استاد کار ماهر در بنایی شد. تقریباً همه خانههای روستا یادگار اوست. هرکس احتیاج به تعمیر خانه داشت #عبدالمطلب را خبر میکرد.
در لوله کشی و کارهای خدماتی هم استاد بود. خلاصه یک آدم با استعداد و دوست داشتنی که از نعمت تکلم و شنوایی محروم بود.
#ادامه_دارد
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
دشت جنون 🇵🇸
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 #سفر_عاشقانه به بهانه روز #جهانی_ناشنوایان #شهیدی که با #گوش_جان می شنید و با #زبان_دل ح
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#سفر_عاشقانه
به بهانه روز
#جهانی_ناشنوایان
#شهیدی که با #گوش_جان می شنید و با #زبان_دل حرف می زد
#شهید_والامقام
#عبدالمطلب_اکبری
انقلاب که پیروز شد به بسیج پیوست. دوستی داشت که ارتباط آنها مانند مرید و مراد بود. دوست او #شهید_شعبانعلی_اکبری بود که مسئولیت عقیدتی سپاه خرم بید را برعهده داشت. آن ها شب و روز با هم بودند.
#عبدالمطلب با کمک او راهی جبهه شد. قدرت بدنی او بالا بود. برای همین سختترین کارها را قبول میکرد. او آرپی جی زن شده بود. در کارش بسیار ماهر و استاد بود. خیلی دقیق هدفگیری میکرد.
دوستانش از #عبدالمطلب چیزهای عجیبی میگفتند. یکی میگفت عجیب است؛ #عبدالمطلب ناشنواست، اما وقتی خمپاره شلیک میشود او زودتر از همه خیز برمیدارد.
دیگری می گفت بارها با هم توی خط بودیم #عبدالمطلب بسیار به نماز اول وقت مقید بود. ما شنوایی داشتیم ، ساعت داشتیم اما او هیچ کدام را نداشت ، اما هنگامی که موقع اذان می شد آرپی جی را کنار می گذاشت و آماده نماز می شد. هنوز این معما باقی مانده که او از کجا هنگام اذان را تشخیص می داد.
اما این رزمنده شجاع و غریب ، زمانی که دوست عزیزش را از دست داد بسیار بی تاب شده بود.
وقتی #شهید_شعبانعلی_اکبری را به خاک می سپردند در کنار قبر نشسته بود و اشک می ریخت. #شعبانعلی در والفجر ۸ به #شهادت رسید.
#عبدالمطلب در بالای مزارش نشست و روی زمین صورت یک قبر را ترسیم کرد،با زبان بی زبانی به همه گفت : اینجا قبر من است.
برخی از افراد او را مسخره کردند؛ برخی به او خندیدند و…
#عبدالمطب در آخرین روزهای سال ۱۳۶۵ ازدواج کرد. آن موقع بیست و دو ساله بود. بلافاصله به منطقه برگشت. درعملیات کربلای ۸ در شلمچه غوغا کرد . هر جا همه خسته می شدند او یک تنه در مقابل تانک های دشمن با شلیک آرپی جی قد علم می کرد .
برادرش می کفت : نوزدهم فروردین ۱۳۶۶ #عبدالمطلب به وصال محبوب خود رسید.
پیکر پاک این #شهید ربه روستا آوردند.
#شهدا را به ردیف دفن می کردند. حالا نوبت به جایی رسیده بود بالای مزار #شهید_شعبانعلی_اکبری ، وقتی او را به خاک می سپردیم برخی با تعجب به هم نگاه می کردند ، مثل اینکه خاطره ای به یادشان آمده بود.
بله آنها خاطره آن روزی را به یاد آوردند که #عبدالمطلب درست همین مکان را نشان داد و گفت : « من اینجا دفن خواهم شد »
#ادامه_دارد
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
دشت جنون 🇵🇸
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 #سفر_عاشقانه به بهانه روز #جهانی_ناشنوایان #شهیدی که با #گوش_جان می شنید و با #زبان_دل ح
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#سفر_عاشقانه
به بهانه روز
#جهانی_ناشنوایان
#شهیدی که با #گوش_جان می شنید و با #زبان_دل حرف می زد
#شهید_والامقام
#عبدالمطلب_اکبری
مدت ها گذشت ، ما هم مانند بسیاری از مردم از عظمت و بزرگی #شهدا غافل بودیم ، به کلام حضرت امام که قبور مطهر #شهدا تا ابد دارالشفا خوانده بود بی توجه بودیم .
برادر #شهید ادامه داد :
مادر ما دچار سرطان بسیار حادی شده بود .
چند ماه به همه پزشکان شیراز و … مراجعه کردیم اما بی فایده بود.
سرطان بدخیم بود و مادر ما کهولت سن داشت . گفتند ایشان را اذیت نکنید ، ببرید خانه تا راحت تر …
ما هم مادر را به خانه آوردیم . همه ناراحت بودیم ، مادر توان راه رفتن نداشت .
صبح روز بعد دیدیم مادر از جا بلند شد! با شور و نشاط مشغول کارهای خانه شد ، همه با تعجب به سراغ مادر رفتیم یعنی چه شده بود؟
مادر می گفت دیشب #عبدالمطلب به دیدنم آمد ، یک تکه نان تبرکی به من داد و گفت : «بخور»
من هم خوردم.
از صبح که بیدار شدم هیچ اثری از بیماری در وجودم نیست . مادر را نزد پزشکان شیراز بردیم.
آزمایشات مختلف انجام شد.
یکی از پزشکان از خارج آمده بود و به معجزه اعتقادی نداشت . همه یک چیز می گفتند ، این ماجرا چیزی شبیه معجزه است . هیچ خبری ازتوده سرطانی نیست .
از آن ماجرا سالها گذشت ، دیگر هیچ مشکلی پیدا نکرد ، شبیه این ماجرا بارها برای اهالی و حتی چند نفر ازاهالی مرودشت و… اتفاق افتاد.
نامه ای با دست خط #شهید
یک عمر هر چی گفتم به من خندیدند .
یک عمر هر چی خواستم به مردم محبت کنم ، فکر کردند من آدم نیستم و مسخره ام کردند .
یک عمر هر چی جدی گفتم شوخی گرفتند .
یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم .
خیلی تنها بودم .
اما مردم ، حالا که ما رفتیم بدونید ، هر روز با آقام حرف می زدم .
آقا به من گفتند : «تو شهید می شی . جای قبرم رو هم بهم نشون دادند . این را هم گفتم اما باور نکردید .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
شادی روح #امام_راحل و #شهدا و #عبدالمطلبها که #شنیدنیها را با #گوش_جان شنیدند و #گفتنیها را با #زبان_دل گفتند ...
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#شهید_والامقام
#امیرسرتیپ_محمدعلی_صفا
#رکورددار_شکار_تانک_در_جهان
#شهیدی به خاطر #شهادتش به مدت سه روز پرچم پایگاه کماندویی رویال مارین انگلستان نیمه برافراشته بود .
#شهیدی کـه در انگلستان برای او #تندیس ساختند .
🌹 #سالروز_شهادت🕊
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🌼🌺🍀🌺🌼🇮🇷
🌹 #مصاحبه_تاریخی🌹
#بزرگ_مردان_کوچک
#شهید_والامقام
#مهرداد_عزیزالهی
#شهیدی که #امام_راحل
بر بازوی او بوسه زد .
مردانِ #خدا را
مردان #خدایی میشناسند .
وقتی این مصاحبه از تلوزیون پخش شد ، #امام_خمینی_ره هم آن شب مصاحبه او را از سیما تماشا میکند و دستور میدهد تا این #نوجوان را به محضر او ببرند .
🌹🕊 #مردان_خدا 🕊🌹
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
#هفته_بسیج_دانش_آموزی
#گرامی_باد
🇮🇷 @dashtejonoon1🕊🇮🇷
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#انجام_تکلیف
#دانش_آموز
#مدرسه_عشق
#خاطره
یکى از روزها ، در منطقه عملیاتى « والفجر یک » در ارتفاع 112 فکه، محورى که نیروهاى گردان خندق لشکر 27 حضرت رسول صلىالله علیه وآله وسلم، عملیات کرده بودند، صحنه بسیار عجیبى دیدم که برایم جالب و تکان دهنده بود.
از دور پیکر #شهیدى را دیدم که آرام و زیبا روى زمین دراز کشیده و طاق باز خوابیده بود؛ سال 72 بود و حدود 10 سال از #شهادتش مىگذشت؛ نزدیک که شدم، از قد و بالاى او تشخیص دادم که باید #نوجوانى باشد حدود 17 - 16 ساله.
بر روى پیکر، آنجا که زمانى قلبش در آن مىتپیده، برجستگىاى نظرم را به خود معطوف کرد؛ جلوتر رفتم و در حالى که نگاهم به #پیکر استخوانى و اندام اسکلتىاش بود، در گودى محل چشمانش، #معصومیت دیدگانش را مىخواندم، آهسته و با احتیاط که مبادا ترکیب استخوانهایش بهم بریزد، دکمههاى لباس را باز کردم؛ در کمال حیرت و تعجب، متوجه شدم یک #کتاب و #دفتر زیر لباسش گذاشته بوده؛ کتاب پوسیده را که با هر حرکتى، برگ برگ و دستخوش باد مىشد، برگرداندم؛ #کتابى که 10 سال تمام، با #شهید همراه بوده است، #کتاب فیزیک بود.
یک #دفتر که در صفحات اولیه آن بعضى از دروس نوشته شده بود؛ #خودکارى که لاى دفتر بود، ابهت خاصى به آنچه مىدیدم، مىداد؛ نام #شهید بر روى جلد کتاب نوشته بود.
مسئلهاى که برایم خیلى جالب بود، این بود که او قمقمه و وسایل اضافى همراه خود نیاورده و نداشت، ولى کسب علم و دانش آن قدر برایش مهم بوده که در بحبوحه عملیات #کتاب و #دفترش را با خود جلو آورده بوده تا هرجا از رزم #فراغتى یافت، #درسش را بخواند.
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
بالاَخص #شهدای دانش آموز
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹 @dashtejonoon1🥀🌴
دشت جنون 🇵🇸
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
#شهیدانه
#بزرگ_مردان_کوچک
#شهید_والامقام
#غلام_تشکری
#شهیدی که با کیسه گونی خود را به منطقه عملیاتی #دفاع_مقدس رساند
ایثارگر رزمنده ، حبیب خمبر در خصوص نحوه شهادت شهید غلام تشکری این چنین می گوید :
اولین بار که رفتیم جبهه، رفتیم ورزشگاه تختی آبادان .
من ریزاندام بودم.
ما را بردند خط ولی غلام تشکری را که از من هم ریزتر برد به خط نبردند.
بعد از چند روز که ما برای بردن تدارک به شهر آمدیم، پیش غلام تشکری هم رفتیم، خیلی گریه کرد و مدام از ما می خواست که او را هم ببریم خط و به ما می گفت: فقط یک دور خط رو ببینم.
چند نفری نشستیم ببینیم چطور می شود او را با خودمان ببریم، در نهایت یک تصمیم و فکری به ذهن یکی از بچه ها رسید، ولی برای ورود به خط باید نامه می داشتید و گرنه دژبانی نمی گذاشت وارد منطقه بشوید.
بالاخره ما وسایل را که شامل میوه و هندوانه هم بود، خریدیم و غلام تشکری را هم داخل یک کیسه گذاشتیم و درش را هم بستیم.
آمدیم دژبانی و شانس غلام ، دژبانی هم وسایل را نگاه کرد و چیزی به ما نگفت.
از دژبانی رد شدیم و وقتی به خط رسیدیم، قضیه را به فرماندهی گفتیم.
فرمانده ما ، شهید عباس مروت بود، قبول کرد ولی گفت: نباید این کار را می کردید.
فرداش متوجه شدیم که یک نفربر عراقی که پرچم (پارچه سفیدی ) آویزان کرده بود و نشانه تسلیم شدن داشت، به سمت ما می آید.
فرمانده به ما گفت: بچه ها مواظب باشید شاید کلکی در کار باشد.
نفربر آمد و آخرش هم از خط رد شد و دو تا برادر (واقعا با هم برادر بودند) از نفربر پیاده شدند و خودشان را به ما تسلیم کردند.
فرمانده گفت: الان که نیرو نداریم اینها را ببرد عقب، پس چه کار کنیم؟
قرار شد که برادر تشکری مراقب این دو باشد.
غلام هم که تا این لحظه هنوز فکر می کرد شاید اونو برگردانند، از مسئولیت داده شده به خودش خوشحال شد و آمد در کنار آن دو برادر عراقی و شد نگهبان آن دو.
هنوز ساعتی از تسلیم شدن آن دو عراقی نگذشته بود که ناگهان خمپاره اندازهای عراقی، شروع به کار کرد.
خمپاره ها مدام روی منطقه ما فرود می آمدند که متاسفانه خمپاره ای به محل غلام و آن دو برادر عراقی افتاد و هم غلام و هم آن دو عراقی بر اثر این خمپاره، بدنشان پاره پاره شد .
خمبر در حالی که انگار این صحنه همین الان داشت برایش نشان داده می شد، با حسرتی کامل گفت: شهید تشکری فقط یک شب پیش ما بود و قسمتش شهادتی به اینگونه بودف یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹 @dashtejonoon1 🕊🌹