19.mp3
1.44M
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#کتاب_صوتی_دوم
#خاطرات_ارتشبد_فردوست
💐 #قسمت_نوزدهم💐
#کپی و #استفاده از صوت با ذکر #صلوات ، #بلامانع است .
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🇮🇷 @dashtejonoon1🇮🇷🌹
دشت جنون 🇵🇸
🥀🕊🏴🌹🏴🕊🥀 #وقایع_بعد_از_عاشورا #و_شهادت_امام_حسین_ع #قسمت_هجدهم #ورود_اهل_بیت_ع_به_شام نقل شده که
🥀🕊🏴🌹🏴🕊🥀
#وقایع_بعد_از_عاشورا
#و_شهادت_امام_حسین_ع
#قسمت_نوزدهم
#اهل_بیت_ع_در_شام
در شام نیز اسرای آل محمّد صلی الله علیه و آله را در حالی که به ریسمان بسته شده بودند، به مجلس یزید وارد کردند، وقتی بدان حال در پیش روی یزید ایستادند، سر امام را در برابر یزید میگذارند و این صحنه از سوزناکترین صحنههایی است که برای امام سجاد (ع) و خانم زینب (س) اتفاق میافتد. چرا که یزید ملعون بر سر امام توهین کرده و شماتت میکند و با قرائت اشعاری خود را پیروز میدان میداند و به مردم اجازه حضور میدهد و در آن مجلس به لبهای مقدس امام جلوی چشم اسرا خیزران میزند، گویا در این مجلس است که یک مرد شامی به خود اجازه میدهد و این جسارت بزرگ را میکند دختر امام حسین (ع) به نام فاطمه را از یزید به کنیزی میخواهد و با پاسخ تند دختر امام و خانم زینب روبرو میشود و بعد از گفتگوئی میان حضرت زینب (س) و یزید خانم زینب (س) خطبهای در مجلس یزید ایراد میکنند و شجاعانه به اعمال پلید یزید اشاره میکند و یزید را در مجلس خود رسوا و خار میکند .
اسرای آل محمّد صلی الله علیه و آله در مدتی که در شام بودند بنابر روایتی در یک خرابه به صورت زندانی نگهداری میشدند و در این مدت یزید ملعون چندین مرتبه خواست که امام سجاد (ع) را شهید کند که حضرت زینب (س) مانع میشدند .
#ادامه_دارد...
🥀 @dashtejonoon1🌹🏴
دشت جنون 🇵🇸
🕊🌹🕊🥀🕊🌹🕊 #خاطرات_آزادگان آخرین روز سربازی در ایران نخستین روز اسارت در بغداد #قسمت_هجدهم عصر بود ک
🕊🌹🕊🥀🕊🌹🕊
#خاطرات_آزادگان
آخرین روز سربازی در ایران
نخستین روز اسارت در بغداد
#قسمت_نوزدهم
بعد از یک هفته راهپیمایی شبانهروزی به خاک ایران رسیده بودم. اما گویی اسارت همچنان در سرنوشت من بود. چرا که در شهرستان بانه به روستایی پناه آوردم و همینطور چندین روستا را رد کردم تا اینکه توسط دموکراتها دستگیر شدم و یک هفتهای را اسیر آنها بودم و در این یک هفته بود که حکم اعدامم را صادر کردند.
به وسط روستا که رسیدم سوار ماشین تویوتایی شدم و من و چند نفر دیگر پشت نشستیم. وقتی به بانه رسیدم به راننده، دینار عراقی دادم که نعجب کرد. فوراً به حمام رفتم و بعد هم به یک قهوه خانه رفتم و صبحانه مفصلی خوردم. هنگام پرداخت پول ۲نفر مسلح به سمت قهوه خانه آمدند. راننده ماشینی که من را از روستای چم پاره تا بانه آورده بود هم همراهشان بود.
از صحبت هایشان فهمیدم که اعضای حزب دموکرات هستند ولی فکر نمی کردم که خطری متوجه من باشد؛ اما مرا گرفتند و با بی احترامی تمام داخل یک ساختمان بردند و چنان با لگد و مشت به جانم افتادند که بیهوش شدم. حتی در عراق هم این همه کتک نخورده بودم.
راوی :
#آزاده_سرافراز
#سید_رضا_موسوی
#یاد_باد
#آن_روزگاران
#یاد_باد
🕊 @dashtejonoon1🕊🌹
دشت جنون 🇵🇸
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 گذری بر زندگی #حر_انقلاب_اسلامی #شهید_والامقام #شاهرخ_ضرغام #قسمت_هجدهم 🍁جلسه اون روز با
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
گذری بر زندگی
#حر_انقلاب_اسلامی
#شهید_والامقام
#شاهرخ_ضرغام
#قسمت_نوزدهم
🍁ببينيد رفقا ، ما اين همه به خاطر امام حســين(ع) به ســر و سينه خود مان ميزنيم ، از آنطــرف فرزند اين مولاي مــا يعني آقاي خميني را گرفته انــد . بدون دليل هم تبعيدش کرده اند . اما ما هيچ کاري نميکنيم . مگر ايشان چه گفته ، اين سيد ميگويد : شاه نبايد پول مملکت را اينقدر صرف عياشي و جشن و خوش گذراني کند . ميگويد اسلام در خطر است . ميگويد نبايد به اســرائيل کمک کرد . شــما ببينيد از پول مملکت اسلامي ما به اسرائيلي که کشورهاي اسلامي را اشغال کرده کمک ميشود .
🍁به جاي بها دادن به اسلام واقعي ، شــخصي را نخســت وزير کرده اند که مذهبش بهائي است . واقعا آقاي خميني راست گفته که اسلام در خطر است . اينهــا صحبت هائي بود که حاج ســيد علي نقــي تهراني در عصر عاشــورا براي ما ميگفت ، بعد ادامه داد : نور ايمان را ببينيد ، اين آقاي خميني بدون هيچ چيزي و فقط با توکل بر خدا ، با يک عبا و لباس ســاده به مبارزه پرداخته ، اما شاه خائن با اين همه تانک و توپ از پس او بر نمي آيد شــاهرخ که ســاکت و آرام به ســخنان حاج آقا گوش ميکرد وارد بحث شد . گفت : اتفاقاً من هم به همين نتيجه رســيده ام .
#ادامه_دارد...
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
19-haj ghasem.mp3
8.11M
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#کتاب_صوتی
#بچه_های_حاج_قاسم
#خاطرات_سردار
#حسین_معروفی
💐 #قسمت_نوزدهم💐
#کپی و #استفاده از صوت با ذکر #صلوات ، #بلامانع است .
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹 @dashtejonoon1🥀🕊
دشت جنون 🇵🇸
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 #خاطرات_آزادگان مفقودالاثری که آزاده شد #غلامرضا_قائدی #قسمت_هجدهم تمام لحظات اسارت سخ
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#خاطرات_آزادگان
مفقودالاثری که آزاده شد
#غلامرضا_قائدی
#قسمت_نوزدهم
نام عملیاتها در جبههها با اسامی خاصی مانند فاطمه الزهرا، محمد رسولالله، قمر بنیهاشم نامگذاری میشد وقتی ما این اسامی را بر زبان میآوردیم آرامش عجیبی به قلبمان سرازیر میشد در واقع صاحبان همین اسامی به ما کمک میکردند تا از انجام عملیاتها سربلند بیرون بیاییم. من نمیخواهم بگویم که آدم با تقوا و با ایمانی هستم ولی باور کنید که تمام لحظات جنگ با حمایت پیامبر و معصومین اداره میشد و این را به چشم میدیدیم و باور قلبی ما بود. با وجود اینکه امکانات خاصی نداشتیم اما دست خدا پشتمان بود و با نیروی عجیبی به نبرد با دشمن میپرداختیم. بعثیها نه خدا را قبول داشتند و نه ائمه و معصومین را به همین دلیل هیچ رحم و انسانیتی در دل نداشتند که بخواهند حُب انسانی داشته باشند به خاطر همین بیرحم بودند اما عراقیهایی که شیعه بودند مانند افرادی بسیار خونسرد، آرام و مهربان بودند، از طرفی میخواستند به ما کمک کنند اما از طرفی میدیدند که تعهد دادهاند و خنجر بعثیها پشت گردنشان است به همین دلیل مجبور بودند گوش به فرمان باشند اما انسانهای خوبی بودند.
#یاد_باد
#آن_روزگاران
#یاد_باد
🥀 @dashtejonoon1🌴🌹