ڪاشفالشبیلداے همہاینبشود
یوســـــــــــــف گمگشته
باز آیدبه کنــــــــــــــعان
غم مـــــــــــــــــــــــــخور...
#یلداتونبهعشـــــق
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻بخش خبری دیبیسی فارسی🔻
🔰 ۳۰ آذر ۱۳۹۹ | 20 دسامبر 2020 🔰
◽️ با گزارشی از سیاوش ارغوان درباره جنجال غیرضرور پیرامون "شعر ارس" و گفتگو با اردشیر بابکان فعال مدنی از تورنتو درباره شیوع پدیده "خودمرگی" و "زندگی عرضی" در بریتانیا
📚 @dastanak_ir 👈💯
در این کارخانه هیچ کارگری اخراج نمیشود
🔹اگرچه خیلیها با نام او آشنا هستند، ولی او را هرگز ندیدهاند. پیشتر در خبری نادرست حاجعبدالله مستخدم یک مدرسه معرفی شده بود که یکی از دانشآموزان این مدرسه بعدها نام وی را روی محصولات کارخانهاش گذاشته است!
🔹صمد روحی، مدیر کارخانه میگوید حاجعبدالله نان حلال به ما داده و اگر نام او تاکنون ماندگار شده بیدلیل نیست. بعد از فوت پدرم، ما ۴ برادر مدیریت کارخانه را داریم. قرار گذاشتیم بچههایمان اینجا نیاند ولی جوانان غریبه را دعوت به کار کردیم. تا الان ۱۵۰۰ نفر مشغول به کار هستند.
🔹در کارخانه «حاج عبدالله» هیچ کارگری جریمه، توبیخ و اخراج نمیشود و اگر فردی از کارخانه برود حتما به خواست خودش بوده است. در دوران کرونا نزدیک به ۳۰۰ کارگر قرار بود تا از کار بیکار شوند ولی اجازه چنین کاری را ندادیم.
🔹هیچ وقت از کارگرها نخواستهایم تا به خاطر گرانی از زعفران، زنجبیل، شکر و کاکائو کمتر استفاده کنند. همیشه باوضو هستم. محل کار هم مانند مسجد یک مکان مقدسی است و باید با نیت اینکه برای یک کار خیر، روزمان را آغاز میکنیم، سر کار برویم.
📚 @dastanak_ir 👈💯
برای یلداهای آینده شاهنامههای جدید بسرایید....
📚 @dastanak_ir 👈💯
#امضای_کری_تضمین_است!
♦️ یکم دی، سالگرد تیتر تاریخی روزنامه شرق بر عموم آرزومندان دلار هزارتومنیِ پسابرجام مبارک!
📚 @dastanak_ir 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای پرستاری که مرگ را دید و باصدای دخترش برگشت
📚 @dastanak_ir 👈💯
ناز شست
ناصرالدین شاه قاجار یکی از طولانی ترین دوران حکومت را در میان شاهان ما داشت، که نزدیک به پنجاه سال بود. در نتیجه بیشتر مثل های موجود در زبان فارسی در زمان حکومت او شکل گرفته اند.
ناصرالدین شاه عادت داشت، آخر هر سال به حساب و کتاب امور مملکت بپردازد و هرگاه در جای کم و کسری از نظر مالی بود، به عناوین مختلف این کسری بودجه را با دریافت وجه از سران و حکام ولایت رفع می کرد.
یکی از این راه ها این بود که ، زمانی که قبله عالم به شکار در دشت و صحرا می رفتند، به ازای هر شکاری که شاه زده بود، افراد حکومتی پولی را تحت عنوان "نازشست "به ایشان می دادند، که معمولا حیوانات شکار شده توسط شکارچیان سلطنتی کشته شده بودند، ولیکن از ترس شاه جرات بیان کردن آنرا نداشتند.
چون انگشت شست در نگاه داشتن تفنگ نقش مهمی داشت، و لفظ ناز را هم، که نشانه احترام و بزرگی بود به آن اضافه کردند و معنی این ترکیب اضافی ، پول یا پیشکشی درخور بود که برای تقدیر و ستایش تیراندازی خوب شاه به ایشان داده می شد.
امروزه اصطلاح "نازشست "برای انعام و مشتلقی به کار می رود، که در قبال خبری خوش یا انجام کاری قابل ستایش به افراد داده می شود.
📚 @dastanak_ir 👈💯
🧐دقت کردی؟🧐
🔹همه داریم جون میکنیم که یه چیزیُ بدست بیاریم که دوباره از دستش بدیم!
💠مَا عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ ۖ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ ؛ هرچیز نزد شما باشد نابود میشود و آنچه در نزد خداست، باقی میماند!
🔴 هرچیزی از همون لحظه ای که بدست میاد شروع میکنه به از دست رفتن!
#خدا
📚 @dastanak_ir 👈💯
وقتی از #خدا خواهش داریم
سـر به آسمــان بلنـد می کـنیم
اما وقــتی از آدم ها خــواهش
می کنیم سـر به پایین داریــم
گــویی #گــوش آدم هــا زیــر
پایشان قـرار گرفته ...
خدایا مرا چنــان مسخَّر ارادهِ
خـود کــن کـه به غیــر تو فکر
نکنــم و از غیــر تو خــواهش
نکنم . الهی به #امید خـودت
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
ماجرای نام گذاری حضرت زینب(سلام الله علیها)
✅دختری که زینت پدر است
🔹مرحوم شیخ بهائی می نویسد:
دختر امیر مؤمنان علیه السلام متولد شد. حضرت صدیقه طاهره سلام اللّه علیها دختر را در دامن علی علیه السلام گذاشت و گفت: نام این نوزاد را بگذار. امیرمؤمنان علیه السلام فرمودند؛ «واللّه من در نام گذاری فرزندانم بر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله پیشی نمی گیرم»؛ پیغمبر در سفر بودند، دو روز بعد که آمدند، حضرت زهرا سلام اللّه علیها بچه را به بابا دادند؛ آن گاه پیغمبر فرمودند: «واللّه در نام گذاری خودت و بچه هایت بر خدا پیشی نگرفتم.» جبرئیل وارد شد، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله لحظاتی با جبرئیل مشغول سخن شد و بعد از چندی پیغمبر صلی اللّه علیه و آله به فاطمه و علی علیه السلام رو کرده و گریه شدیدی نمودند و بعد چندین بار تکبیر گفتند. حضرت فاطمه سلام اللّه علیها می فرمایند: «به پدرم گفتم: بابا چرا تکبیر می گویی؟» پیامبر صلی اللّه علیه و آله فرمودند: «به خاطر نامی که خدا برای این دختر قرار داد»؛ و گفتند: «زین اب»، که بر اثر کثرت استعمال به «#زینب» معروف شد.
🔹البته همان جا پیامبر صلی اللّه علیه و آله فرمود: «علی ، خودش زینت اهل دنیاست، اما این دختر به جایی می رسد که #زینت_پدر می شود.»
🔹حضرت زهرا سلام اللّه علیها سپس می پرسند: «بابا جان، اگر این است، برای چه گریه می کنی؟» حضرت فرمودند: «از خدا اجازه گرفتم که به او کنیه بدهم.» فاطمه سلام اللّه علیها پرسید: «کنیه دخترمان چیست؟» پیغمبر در حالی که گریه می کرد، فرمود: «ام المصائب»./تذکره الاولیا
🌷 ولادت حضرت زینب سلام الله علیها بر شما عزیزان مبارک
📚 @dastanak_ir 👈💯
کرونای انگلیسی جدید بسیار ویران کننده است.به صورتی که برخی کشورهای اروپایی پروازها به انگلیس را لغو و بخشی از مردم لندن شهر را تخلیه کردند.در ایران کسی تذکر جهت لغو پروازها از اروپا نداد.چرا؟چطور است به جای لندن بگوییم #ووهان وبه جای ایرلانهای غربی بگوییم #ماهان تا اعتراض شود؟
💬 عبدالله گنجی
📚 @dastanak_ir 👈💯
🌟 #زنگ_تفکر 🌟
یک افسانهی صحرایی، از مردی میگوید که میخواست به واحهی دیگری مهاجرت کند، و شروع کرد به بار کردنِ شترش.
فرشهایش، لوازم پختوپز، صندوقهای لباسش را بار کرد - و حیوان همه را پذیرفت. وقتی میخواستند به راه بیفتند، مرد پرِ آبی زیبایی را به یاد آورد که پدرش به او داده بود.
پر را برداشت و پر پشتِ شتر گذاشت. اما با این کار، جانور زیر بار تاب نیاورد و جان سپرد.
حتماً مرد فکر کرده است : شتر من حتی نتوانست وزن یک پر را تحمل کند.
گاهی ما هم در مورد دیگران همینطور فکر میکنیم، نمیفهمیم که شوخی کوچک ما شاید همان قطرهای بوده است که جامی پُر از درد و رنج را لبریز کرده.
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دلتو شکل بده | اگر امروز و فردا کنی ممکنه خیلی دیر بشه!
🔸 دیندارى را بایستى از صِرف ظواهر و تعبّدات ظاهرى، تبدیل کرد به یک ارتباط، به یک جذْبه، به یک عشق، به یک رابطه ویژه با خدا. هر کلمه نماز شما، هر کلمه دعایى که میخوانید، میتواند شما را و دلهاى پاک شما را که آلایشى ندارد، به خداى متعال نزدیکتر کند. از حالا شما تمرین کنید که نماز را با توجّه به معانى بخوانید؛ وقتى به سنّ من رسیدید، اگر قبلاً تمرین نکرده باشید، خیلى این کار سخت میشود، خیلى دشوار میشود؛ امّا الان شما میتوانید دل خودتان را شکل بدهید.
۱۳۸۰/۷/۱۲ - رهبرانقلاب
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
♻️ تحصیل در انگلیس چه تغییرانی ایجاد میکند
دولت بدون نهاد ناظر به سمت دیکتاتوری میرود/ شورای نگهبان جلوی دیکتاتوری را میگیرد/ دولت همیشه قانون را به نفع خود تفسیر میکند و انقلاب را به استبداد میکشاندند/ معیار سخنان رهبر انقلاب است/ مصاحبهها و سخنرانیهای ما را با بیانات امام و رهبری مقایسه کنند. (روحانی قبل از تحصیل در انگلیس، روزنامه جمهوری اسلامی، ۹ آذر ۱۳۵۹)
روحانی بعد از تحصیل در انگلیس در همین روزها گفته که اساسا در قانون اساسی چیزی درباره نظارت مجلس بر دولت نیامده و شورای نگهبان هم قانونی اساسی را عشقی و دلبخواهی تفسیر میکند. حميد رسایی
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
#حرف_مفت__زدن_ممنوع ⛔️
در زمان ناصرالدین شاه اولین
تلگرافخانه تأسیس شد اما مردم
استقبالی نکردند و کسی باور نداشت
پیامش با سیم به شهر دیگری برود.
به ناصرالدین شاه گفتند تلگراف خانه بیمشتری مانده و کارمندانش آنجا بیکار نشسته اند.
ناصرالدین شاه دستور داد به مدت یک ماه مردم بیایند مجانی هر چه میخواهند تلگراف بزنند و چون مفت شد همه هجوم آوردند و بعد از مدتی دیدند پیامهایشان به مقصد میرسد و به همین خاطر هجوم مردم روز به روز زیادتر شد در حدی که دیگر کارمندان قادر به پاسخگویی نبودند!
سرانجام ناصرالدین شاه که مطمئن شده بود مردم ارزش تلگراف را فهمیدهاند، دستور داد سر در تلگراف خانه تابلویی بزنند بدین مضمون: «بفرموده شاه از امروز حرف مفت زدن ممنوع!» و اصطلاح حرف مفت زدن از آن زمان به یادگار مانده است...!
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
📚#داستان_کوتاه
دو برادر به نام اسماعیل و ابراهیم در یکی از روستاها، ارث پدرشان یک تپه کوچکی بود که یکی در یک سمت و دیگری در سمت دیگر تپه گندم دیم می کاشتند.
اسماعیل همیشه زمین اش باران کافی داشت و محصول برداشت می کرد ولی ابراهیم قبل از پر شدن خوشه ها گندم هایش از تشنگی می سوختند و یا دچار آفت شده و خوراک دام می شدند و یا خوشه های خالی داشتند.
ابراهیم گفت: بیا زمین هایمان را عوض کنیم، زمین تو مرغوب است. اسماعیل عوض کرد، ولی ابراهیم باز محصول اش همان شد.
زمان گندم پاشی زمین در آذرماه، ابراهیم کنار اسماعیل بود و دید که اسماعیل کار خاصی نمی کند و همان کاری می کند که او می کرد و همان بذری را می پاشد که او می پاشید.
ابراهیم که در راز این کار حیران مانده بود، با تعجب سر کار را از برادرش پرسید.
اسماعیل گفت: من زمانی که گندم بر زمین می ریزم در دلم در این فصل سرما ،پرندگان گرسنه راکه چیزی نیست بخورند، آنها را هم نیت می کنم و گندم بر زمین می ریزم که از این گندم ها بخورند و لی تو دعا می کنی پرنده ای از آن نخورد تا محصولت زیاد تر شود. دوم این که تو آرزو می کنی محصول من کمتر از حاصل تو شود در حالی که من آرزو دارم محصول تو از من بیشتر شود. پس بدان انسان ها نان و میوه دل خود را می خورند. نه نان بازو و قدرت فکرشان را .برو قلب و نیت خود را درست کن و یقین بدان در این حالت ، همه هستی و جهان دست به دست هم خواهند داد تا امورات و کارهای تو را درست کنند.
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
💐شاهکار حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام در پاسخ به سوال تکراری💐
جمعیت زیادی دور حضرت علی (علیه السلام) حلقه زده بودند ..
مرد اول
– یا علی ! سؤالی دارم . علم بهتر است یا ثروت؟
حضرت علی(علیه السلام) در پاسخ گفت: علم بهتر است ؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد.
مرد دوم
– اباالحسن! سؤالی دارم، میتوانم بپرسم؟
علم بهتر است یا ثروت ؟
حضرت علی علیه السلام فرمود: علم بهتر است؛
زیرا علم تو را حفظ میکند، ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی . نفر دوم که از پاسخ سؤالش قانع شده بود، همانجا که ایستاده بود نشست.
در همین حال سومین نفر وارد شد، یاعلی علم بهتراست یا ثروت
امام در پاسخش فرمود:
علم بهتر است ؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است ، ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار !
نفر چهارم
– یا علی ! علم بهتر است یا ثروت؟
حضرت علی علیه السلام در پاسخ به آن مرد فرمودند: علم بهتر است ؛ زیرا اگر از مال انفاق کنی کم میشود ؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی بر آن افزوده میشود.
نوبت پنجمین نفر بود.
یا علی علم بهتر است یا ثروت؟
حضرت علی علیه السلام در پاسخ به او فرمودند : علم بهتر است ؛ زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل میدانند، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد میکنند.
نفرششم
یا علی ! علم بهتر است یا ثروت؟
امام نگاهی به جمعیت کرد و گفت: علم بهتر است؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد، اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد. مرد ساکت شد
نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت علی و گاهی به تازه واردها دوخته میشد..
در همین هنگام هفتمین نفر
– یا ابالحسن ! علم بهتر است یا ثروت ؟
امام فرمودند : علم بهتر است ؛ زیرا مال به مرور زمان کهنه میشود، اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد، پوسیده نخواهد شد.
در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید که امام در پاسخش فرمود: علم بهتر است ؛ برای اینکه مال و ثروت فقط هنگام مرگ با صاحبش میماند ، ولی علم، هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است .
همه از پاسخهای امام شگفت زده شده بودند که،
نهمین نفر هم وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید:
یا علی ! علم بهتر است یا ثروت ؟
امام فرمود : علم بهتر است ؛ زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل میکند ، اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان میشود .
نفر دهم
– یا ابالحسن ! علم بهتر است یا ثروت ؟
علم بهتر است ؛ زیرا ثروتمندان تکبر دارند ، تا آنجا که گاه ادعای خدایی میکنند ، اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضع اند . فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود.
سؤال کنندگان ، آرام و بیصدا از میان جمعیت برخاستند.
هنگامیکه آنان مسجد را ترک میکردند ، صدای امام را شنیدند که میگفت: اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من میپرسیدند، به هر کدام پاسخ متفاوتی میدادم .
📚کشکول بحرانی، ج۱، ص۲۷.
به نقل از امام علیبنابیطالب، ص۱۴۲.
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
✨﷽✨
#پند
ازعزرائیل پرسیدند:
تابحال گریه نکردی زمانیکه جان بنی آدمی را میگرفتی؟
عزرائیل جواب داد:
یک بارخندیدم،
یک بارگریه کردم
ویک بارترسیدم.
."خنده ام" زمانی بودکه به من فرمان داده شد جان مردی رابگیرم،اورادرکنارکفاشی یافتم که به کفاش میگفت:کفشم را طوری بدوز که یک سال دوام بیاورد! به حالش خندیدم وجانش راگرفتم..
"گریه ام"زمانی بود که به من دستور داده شدجان زنی رابگیرم،او را دربیابانی گرم وبی درخت وآب یافتم که درحال زایمان بود..منتظرماندم تا نوزادش به دنیا آمد سپس جانش را گرفتم..دلم به حال آن نوزاد بی سرپناه درآن بیابان گرم سوخت وگریه کردم..
"ترسم"زمانی بودکه خداوندبه من امرکردجان فقیهی را بگیرم نوری ازاتاقش می آمد هرچه نزدیکتر میشدم نور بیشترمی شد وزمانی که جانش را می گرفتم ازدرخشش چهره اش وحشت زده شدم..
دراین هنگام خدا وندفرمود:
میدانی آن عالم نورانی کیست؟..
او همان نوزادی ست که جان مادرش راگرفتی.
من مسئولیت حمایتش را عهده دار بودم هرگز گمان مکن که باوجودمن،موجودی درجهان بی سرپناه خواهد بود..
🚩 پاسخبهشبهاتفــجازی👇
http://eitaa.com/joinchat/1042808834C1d4becaa06
پیرمردی نارنجی پوش در حالی که
کودک را در آغوش داشت، با سرعت وارد بیمارستان شد و به پرستار گفت: خواهش می کنم به داد این بچه برسید. بچه ماشین بهش زد و فرار کرد.
پرستار: این بچه نیاز به عمل داره باید پولشو پرداخت کنید.
پیرمرد: اما من پولی ندارم. پدر و مادر این بچه رو هم نمی شناسم. خواهش می کنم عملش کنید، من پول رو تا شب براتون میارم.
پرستار: با دکتری که قراره بچه رو عمل کنه صحبت کنید.
اما دکتر بدون اینکه به کودک نگاهی بیاندازد گفت: این قانون بیمارستانه. باید پول قبل از عمل پرداخت بشه.
صبح روز بعد، همان دکتر، سر مزار دختر کوچکش ماتش برده بود و به دیروزش می اندیشید.
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
هدایت شده از پاسخ به شبهات فجازی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمت دوم مستند «غیررسمی»؛ روایتی از دیدارهای غیررسمی فعالان فرهنگی، هنری و علمی با رهبر انقلاب
پنجشنبه ساعت ۲۰ از شبکه سه
🚩 پاسخبهشبهاتفــجازی👇
http://eitaa.com/joinchat/1042808834C1d4becaa06
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ بخشی از برنامه "جهان آرا" با حضور رئیس شورای شهر تهران
محسن هاشمی: من می ترسم در برنامه زنده از برجام دفاع کنم، برنامه ضبطی بهتر است
ثابتی: شما که آقازادهاید میترسید؟
هاشمی: الان اتفاقا آقازادهها می ترسند چون دچار مشکلات هستند
ثابتی: چرا؟ چون آقای رئیسی آمده؟
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
بیرونتان را مرتب نکنید، درونتان را مرتب کنید. و سپس خواهید دید که بیرونتان نیز مرتب خواهد شد. آشفتگی بیرونی انعکاس آشفتگی درونتان است.
📚 @dastanak_ir 👈💯
🌸🌸درس اخلاق🌸🌸
🔴 یک عمر است که ما تو را نگه داشته ایم ❗️
مرحوم حاج آقا فخر می گفت: یک روز، من و یکی از دوستان به نام مرحوم آقای انشایی در خدمت آقا شیخ مرتضی زاهد رحمة الله بودیم. آقا شیخ مرتضی، تسبیحش را گم کرده بود و با نگاه و با کشیدن دست به این طرف و آن طرف، به دنبال تسبیحش می گشت و به ما هم گفت: شما این تسبیح مرا ندیدید؟ ما هم شروع به گشتن و پیدا کردن تسبیح ایشان در اتاق کردیم.
😔 بعد از دقایقی آقا شیخ مرتضی با چشمانی اشک آلود و گلویی بغض کرده فرمود : « ببنید این امر می تواند به این معنا باشد که مثلاً خداوند می خواهد به من بفرماید که ای مرتضی! یک عمر است که ما تو را نگه داشته ایم والا تو خودت تسبیحت را هم نمی توانی نگه داری. »
[ منبع : کتاب آقا شيخ مرتضای زاهد ]
📩 #نکات_اخلاقی
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b