📚 مکروهات روزه
💠 برخی از مکروهات روزه عبارت است از:
١. هر كارى كه سبب ضعف شود؛ (مانند خون دادن و حمام رفتن)
٢. بوييدن گياه خوشبو؛ (عطر زدن مكروه نيست)
٣. خيس كردن لباسى كه بر تن است؛
٤. مسواك كردن با چوب تر؛
٥. كشيدن دندان و هر كارى كه به سبب آن از دهان خون بيايد؛
٦. چشيدن غذا و مانند آن؛
٧. ریختن دارو در بینی در صورتی که به حلق نرسد؛
٨. ريختن دارو در چشم و سرمه كشيدن در صورتى كه بو يا مزۀ آن به حلق برسد؛
٩. مضمضه زیاد.
رساله نماز و روزه مسئله ٨٧٨
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
تمجید ویژه لیگ پرتغال از طارمی
⚽️ در روز روزه میگیرد و شب گرسنگیاش را با گل رفع میکند؛ مهدی طارمی مقابل پورتیموننزه مهارنشدنی بود و برای اژدها هتتریک کرد.
📚 @DasTanaK_ir
داناب (داستانک+نکاتناب)
🌱 به مناسبت سالروز میلاد باسعادت #امام_حسن مجتبی علیه السلام 🔷 حدیثی است که در بین احادیث، از نظر م
🔰پانزدهم ماه مبارک رمضان ،
(سالروز ولادت باسعادت #امام_حسن_مجتبی علیه السلام)
قال الامام الحسن ابن علی علیه السلام : أَنَ أَحْسَنَ الْحَسَنِ ، الْخُلُقُ الْحَسَنُ.
امام حسن علیه السلام فرمودند : همانا زیباترین زیبایی ها، اخلاق زیباست.(نیکوترین نیکوها ؛ خلق نیکوست)
📚[بحار الأنوار ، جلد ۶۸، صفحه ۳۸۶، باب ۹۲]
داستانک(۱)
🔸️آیت الله مظاهری،در کتاب ارزشمند «تربیت فرزند ، از دیدگاه اسلام» به نقل از یکی از بزرگان، می آورند:
🔸️فردی را می شناختم که آدم خیلی خوبی بود. در خواب دیدم روز قیامت شده و او به شکل سگ درآمده است. به او گفتم تو که آدمی خوب، با ایمان و با تقوا بودی، چرا سگ شده ای؟
🔸️گفت: وای از بداخلاقی در خانه! وای از بداخلاقی در خانه! وای از بداخلاقی در خانه! بعد به من گفت : بیا برویم قبرم را نگاه کن جلو رفتم و دیدن ته قبرش سوراخ است گفت:وقتی مرا داخل قبر گذاشتند ، قبر چنان مرا فشار داد که تمام روغن من گرفته شد و رفت در این سوراخ. اگر سوراخ تنگ نبود ، روغنها را نشانت می دادم.
📚[کتاب تربیت فرزند از نظر اسلام صفحه ۱۰۱ با اندکی تلخیص]
...............................................
داستانک(۲)
🔸️مردی از اهل شام وارد مدینه شد. به خاطر تبلیغات سوء معاویه و دیگر دشمنان اهل بیت، آن مرد کینه ای عمیق از امام علی علیه السلام و فرزندانش در دل داشت. یک روز که امام حسن علیه السلام را سوار بر مرکب دید، زبان به ناسزا گشود و با صدای بلند به لعن و نفرین آن حضرت پرداخت؛ اما امام در برابر این یاوه گویی ها سکوت کرد.
🔸️وقتی مرد شامی به سخنان زشت و ناپسندش پایان داد، امام حسن علیه السلام نزد او رفت و لبخند زنان سلام کرد و مهربانانه فرمود: «جناب آقا! به گمانم (در این شهر) غریبی، اگر گرسنه باشی سیرت می کنیم و اگر بی لباس باشی لباست می دهیم و اگر فراری باشی پناهت می دهیم و اگر حاجتی داشته باشی آن را برآورده می کنیم. حالا خوب است اسباب و وسائلت را برداری و نزد ما بیایی و تا هنگام رفتنت (از مدینه) مهمان ما باشی که این برای تو بهتر است».
🔸️مرد شامی از شنیدن این سخنان محبت آمیز و جوانمردانه دگرگون شد و از برخورد نادرستش پشیمان گشت و در حالی که از ندامت می گریست گفت :گواهی می دهم که تو جانشین خدا در زمینی. خدا بهتر می دانست که رسالت خویش را به عهده چه کسی قرار دهد. تو و پدرت علی منفور ترین مردم نزد من بودید و اکنون محبوب ترین مردم نزد من هستید.
🔸️این یعنی حلم، صبر و استقامت. یک زمان ظالم، ظالم به دین است که قابل بخشش نیست. اما گاهی ظلم ظالم به خودمان است. ما باید او را ببخشیم. گاهی اوقات می بینید برعکس اتفاق می افتد. اگر کسی به دین و خدا و کشور و … هر چه بگوید انگار اتفاقی نیفتاده. اما کافیست کسی با سرعت پنج کیلومتر به پشت ماشین ما بخورد، دیگر او را نمی بخشیم. باید برعکس باشد. مومن در برابر کسی که به او ظلم کرده حلم دارد. مثلا در دیدارهای فامیلی کسی به ما چیزی می گوید، ما باید با حلم و بخشش و گذشت برخورد کنیم. حلم و بخشش را از امام حسن علیه السلام یاد بگیریم.
💠 #منبرک
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
دکتر سعیدی تعریف میکرد:
داوطلبان ورودی را مصاحبه میکردیم.
از یکیشون پرسیدم فرق بین خر و الاغ چیه فورا جواب داد ...
عین حضرتعالی و جنابعالی !!
اینقدر از جوابش خوشم آمد که گفتم
کره خر قبولی برو فقط بروووو😂😂
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
36.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌀سلام فرمانده، نسخه اصفهانی ها🌀
🌺🎊جشن بزرگ نسل فیروزه ای🎊🌺
#دختران_روزه_اولی🎀
سازمان بسیج دانش آموزی استان اصفهان | @amr_vali
انسان ۲۵۰ ساله، امام حسن مجتبی ع.mp3
4.61M
🔖منبر کوتاه🔖
🌺انسان ۲۵۰ ساله، #امام_حسن (علیهالسلام)🔖
#امام_حسن_مجتبی علیه السلام
رهبرمعظم انقلاب
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
🟣 همسر شهید #نواب صفوی:
بعد از افطار به آقا گفتم :
دیگر هیچ چیزی برای سحر و افطار نداریم حتی نان خشک!
فقط لبخندی زد!
این مطلب را چند بار تا وقت استراحت شبانه آقا تکرار کردم!
سحر برخاست، آبی نوشید!
گفتم: دیدید سحری چیزی نبود؛
افطار هم چیزی نداریم!
باز آقا لبخندی زد!
بعد از نماز صبح هم گفتم!
بعد از نماز ظهر هم گفتم!
تا غروب مرتب سر و صدا کردم
که هیچی نداریم!
اذان مغرب را گفتند، آقا نماز مغرب را خواند و بعد فرمود :
امشب افطارى نداریم؟
گفتم: پس از دیشب تا حالا چه عرض میکنم؛ نداریم، نیست!
آقا لبخند تلخی زد و فرمود :
یعنی آب هم در لولههای آشپزخانه نیست؟!
خندیدم و گفتم :
صد البته که هست؛
رفتم و با عصبانیت سفرهای انداختم، بشقاب و قاشق آوردم و پارچ آب را هم گذاشتم جلوی آقا!
هنوز لیوان را پر نکرده بود كه در زدند!
طبقه پایین پسر عموی آقا که مراقب ایشان بود رفت سمت در!
آمد گفت: حدود ده نفری از قم هستند.
آقا فرمود: تعارف کن بیایند بالا
همه آمدند!
سلام و تحیت و نشستند.
آقا فرمود: خانم چیزی بیاورید آقایان روزه خود را باز کنند!
من هم گفتم:
بله آب در لولهها به اندازه کافی هست!
رفتم و آوردم!
آقا لبخند تلخی زد و به مهمانان تعارف کرد تا روزه خود را باز کنند!
در همین هنگام باز صدای در آمد.
به آقا یوسف همان پسر عموی آقا گفتم :
برو در را باز کن، این دفعه حتماً از مشهدند!
الحمدلله آب در لولهها هست فراوان!
مرحوم نواب چیزی نگفت!
یوسف رفت در را باز کرد،
وقتی كه برگشت دیدم با چند قابلمه پر از غذا آمده است!
گفتم: اینها چیه؟!
گفت: همسایه بغلی بود؛
ظاهراً امشب افطاری داشتهاند،
و به علتی مهمانی آنان بههم خورده است!
آقا نگاهى به من کرد، خندید و رفت.
من شرمنده و شرمسار!
غذاها را کشیدم و به مهمانان دادم.
ميل کردند و رفتند.
📌آقا به من فرمود :
یک شب سحر و افطار بنا بر حکمتی تاخیر شد چهقدر سر و صدا کردی؟!
وقتی هم نعمت رسید چهقدر سکوت کردی؟! از آن سر و صدا خبری نیست!
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
✳️ پیچِ ایمان!
🔻 آیتالله بهجت هر وقت قصهی کسی [امثال شمر و...] را نقل میکردند همیشه میفرمودند: «فکر نکنید ما از این امور بَری هستیم! باید جای آن پیش بیاید، در همان شرایط ببینیم که ما هم مثل آنها رفتار میکنیم یا نه. دنیا خیلی به آنها رو کرده بود.»
🔸 #اعمال انسان در #تصمیمگیری او خیلی اثر دارد؛ یعنی یک موقع از انسان نعوذ بالله #معصیتی سر زده است، همین باعث میشود راحتتر از #ائمه ببُرد. اما یک جایی #طاعتی از انسان سر زده است، به همین خاطر با وجود وسوسهی شیطان، سختتر از آنها میبُرد. یعنی همهی اعمالی که انسان بهطور روزمره انجام میدهد دائما دارد این پیچ را شلوسفت میکند. اینطور نیست که یک پیچ سفتی تمام مانده باشد و خیال ما راحت باشد که دیگر آن را کنار بگذاریم و بقیهی فضائل را درست کنیم! نه، دائما دارد این پیچ شلوسفت میشود و آچار آن دست انسان است که از کدام طرف بچرخاند.
🔺 ایستادن در مقابل وسوسههای شیطان، محکم کردن پیچ #ایمان است و اجابت شیطان، شُل کردن آن پیچ و یک دفعه هم ممکن است کاملاً باز شود و از محبت #اهلبیت و بلکه ایمان به خداوند سبحان جدا شود.
👤 محمدرضا_عابدینی
📚 تا_ابد_زندگی | ج ۱ ص ۲۱۲
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
💐🎈تولد یگانه دوران،
جان جانان،
طلایه دار شهیدان،
خار چشم دشمنان،
نائب امام زمان(عجل الله فرجه)
مبارک🎈💐
🔸از عبایت بهار می ریزد
🔹از صدایت قرار می ریزد
🔸پسر مرتضی ز چشمانت
🔹عزت و اقتدار می ریزد
🌹٢٩ فروردین سالروز ولادت علمدار انقلاب امام خامنه ای🌹
جهت سلامتی و طول عمر آقامون، صلوات
اللهم صل علی محمد آل محمد و عجل فرجهم
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
✨﷽✨
#داستانک
روزی مرد کوری روی پله های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود؛ روی تابلو خوانده می شد:«من کور هستم، لطفا کمک کنید.»
روزنامه نگارخلاقی از کنار او می گذشت، نگاهی به او انداخت فقط چند سکه در داخل کلاه بود.او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت آن رو برگرداند و اعلان دیگری را روی آن نوشت و تابلو را کنار پای او انداخت و آن جا را ترک کرد.
عصر آن روز روزنامه نگار به آن محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است.مرد کور از صدای قدم های او خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان کسی است که آن تابلو را نوشته، بگوید بر روی آن چه نوشته است؟
روزنامه نگار جواب داد: چیز خاص و مهمی نبود،من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد...
مرد کور هیچ وقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده میشد:
امروز بهار است ولی من نمیتوانم آن را ببینم!!
نتیجه:
وقتی کارتان را نمی توانید پیش ببرید، استراتژی خود را تغییر بدهید خواهید دید بهترین ها ممکن خواهد شد.
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد ...
♦️امامخمینی:
در همه جهان بگردید در بین رئیس جمهورها و سلاطین و امثال اینها نمیتونید یه نفر رو مثل اقای خامنهای پیدا کنید
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
پرسش و پاسخ کوتاه
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
حدیث خوبان؛ لگد شتر
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺روایت ملاقات و گفتگوی یک تجربهگر مرگ موقت، با شهید حاج قاسم سلیمانی
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نامهای که زندگی رهبری را تغییر داد!
🔹به مناسبت سالروز تولد رهبر انقلاب اسلامی ایران، آیت الله سید علی خامنهای
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
سید مهدی قوام از روحانی های اخلاقی و منبری های معروف دهه ۴۰ تهران بود
یه روز از مجلس روضه داشته برمیگشته خونش که یهو یه چیزی توجهش رو جلب میکنه. می شنوه که یه شخص داره های های داد میزنه و گریه میکنه…..
میره جلو تر و میبینه که تو میدون شهر هیچ کاسبی نمونده به جز یه یخ فروش که داره داد میزنه: که آهای مردم بیایید یخ های منو بخرین،این همه سرمایه ی منه، سرمایه ام داره آب میشه و از بین میره…
وقتی سید اون صحنه رو میبینه همه یخ های اون مرد رو میخره و خودش هم میشینه کنار دست اون مرد یخ فروش شروع میکنه به گریه کردن…
مرد یخ فروش میپرسه شما چرا گریه میکنی؟
سید میگه تو با این کارت چه درسی به من سید مهدی دادی….. تو یخ هات داشت آب میشد این همه داد زدی گریه کردی…..
من چیکار کنم که عمرم آب شد….
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
بوستان حدیث
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
بهترین کسی که میتواند بیماری ما را تشخیص دهد!
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
افسوس شیخ طوسی
ملّا محسن فیض کاشانی، آن عارف بالله، صاحب کتاب کلمات مکنونه و کتب عرفانی و اخلاقی و علمی دیگر، در عالم رؤیا یا مکاشفه، شیخ الطائفه، شیخ طوسی را میبیند به شیخ طوسی عرضه میدارد که آقا! آنجا چه خبر است؟شیخ طوسی میفرماید: آنجا چه خبر است؟ اینجا خبری نیست، خبرها آنجاست،
ملّا محسن فیض کاشانی تعجّب میکند و میگوید من عرض کردم: آقا! خبر آن طرف است، این طرف که خبری نیست، شیخ طوسی میگوید: خیر، اتّفاقاً بر عکس متوجّه شدید، خبر آنجاست و این طرف، خبری نیست، هر چه این طرف هست از آنجا آمده است. فقط به تو بگویم: ای محسن! بدان، هر چه هست در دنیاست و من امروز مغموم هستم و افسوس میخورم که میتوانستم کار بیشتری انجام بدهم و انجام ندادم، تعبیر عجیبی دارد.
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این ویدیو را یکی از فعالان رسانهای لبنان از فلسطین منتشر کرده و نوشته است: در ثانیه سوم این ویدئو صدای جوانی رو میشنوید که با صراحت به فارسی میگه "ایولا"
یعنی ایرانیها (به فلسطین) رسیدن؟
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b