eitaa logo
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
11.7هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
5هزار ویدیو
109 فایل
﷽، #داناب (داستانک‌های آموزنده و نکات ناب کاربردی) 🔹کاری از مؤسسه جهادی #مصباح 🔻سایر صفحات: 🔹پاسخ به‌شبهات؛ @shobhe_Shenasi 🔹سخنرانی‌ها: @ghorbanimoghadam_ir 🌐 سایت: ghorbanimoghadam.ir 🔻تبادل و تبلیغ @tabligh_arzan
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀 جاے زهرا ، بعد زهرا ، مثل زهرا مادرے هر چہ مادر هست ، قربان چنین نامادرے (س)🥀 🥀 https://idpay.ir/tabligheitaa
چطور نماز خوب بخونیم؟ 💠 آیت‌الله مجتهدی تهرانی میگفتن یکی از کسانی که زیر سایه عرش الهی‌اند، نمازخوان‌های خوب هستند؛ آن‌هایی که نماز خوب می‌خوانند، تقلید صحیح، حمد درست، با حضور قلب... از نماز لذت ببرید، کیف کنید، همان‌طور که گرسنه از غذا لذت می‌برد... 💠 بعضی‌ها وقتی به رکوع می‌روند، هنوز بدنشون آرام نگرفته، ذکر رکوع رو میگن. این نماز درست نیست. به سجده نرسیده ذکر رو میگن. ذکر سجده رو سه قسمت می‌کنند، هنوز پیشونی‌شون به زمین نرسیده میگن «سبحانَ»، «ربی الاعلی و بحم» رو در سجده میگن، «ده» رو موقع بلند شدن! 📿 نماز باید با طمأنینه باشه. بدنتون آروم که گرفت، بعد ذکر بگید. 📚 @dastanak_ir 👈💯
📚 سجده بر سطح ناصاف یا نوشته دار مُهر 💠 سؤال: بر روی نوشته های مُهر اشکال دارد؟ ✅ جواب: اگر مقدار تماس پیشانی با ، در مجموع به اندازه حد اقل سر انگشت باشد، اشکال ندارد. 📚 @dastanak_ir 👈💯
◾️علامه مامقانی می نویسد: هنگامی که قاصد امام سجاد علیه السلام به مدینه آمد تا خبر واقعه کربلا را به مردم مدینه بدهد با حضرت ام البنین سلام الله علیها مواجه شد. حضرت ام البنین فرمود: از حسین علیه السلام خبری بده! (او از جواب دادن طفره رفت و) گفت: چهار پسرت (عباس، عبدالله، جعفر، عثمان) در کربلا شهید شدند! حضرت ام البنین سلام الله علیها فرمود: قَطَّعْتَ نِیاطَ قَلْبِی، اَوْلادِی وَ مَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن، اَخْبِرْنِی عَنْ اَبِی عَبْدِ اللّه عَلَيْهِ السَّلَام‏ رگهای دلم را بریدی! (من کی از فرزندان خودم پرسیدم؟) فرزندانم و هرکس زیر آسمان کبود است، همه فدای حسین علیه السلام؛ از حسین به من خبر بده!🖤 و چون خبر شهادت امام حسین علیه السلام را شنید صیحه ای کشید... 👈 علامه مامقانی در ادامه می نویسد: و این علاقه شدید حضرت ام البنین نسبت به اباعبدالله الحسین علیه السلام، (علاقه مادر فرزندی نبود بلکه این علاقه) فقط به خاطر آن بود که حسین، امام او بود. 📚تنقیح المقال ج3 ص70. 🏴 وفاتِ تسلیت. (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
🌸 نماز اول وقت شاه کلید نقل است جوانی نزد شیخ حسنعلی نخودکی(ره) آمد و گفت: سه قفل در زندگی‌ام وجود دارد و سه کلید از شما می‌خواهم! قفل اوّل این است که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم، قفل دوم اینکه دوست دارم کارم برکت داشته باشد و قفل سوم اینکه دوست دارم عاقبت بخیر شوم. 💐شیخ نخودکی فرمود: برای قفل اوّل، نمازت را اوّل وقت بخوان. برای قفل دوم نمازت را اوّل وقت بخوان. و برای قفل سوم هم نمازت را اوّل وقت بخوان!جوان عرض کرد: سه قفل با یک کلید؟! شیخ نخودکی فرمود: نماز اوّل وقت «شاه کلید» است.  ماهنامه موعود شماره 148 (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7⃣ دست دادن: دست دادن يادگاری از زمان انسان های غار نشين است، وقتی که آنها به همديگر می رسيدند برای آنکه نشان دهند که مسلح نيستند و چيزی را پنهان نكرده اند، دستان خود را به هوا بلند کرده و کف دستان خود را نشان می دادند؛ اين حالت در طی قرن ها تغيير کرد و حالت هايی چون دست بر روی قلب گذاشتن و بسياری از حالت های ديگر دست دادن بوجود آمد. ↙️ سبک کف دست رو به پايين، تهاجمی ترين سبک دست دادن است؛ زيرا شانس رابطه برابر را به طرف مقابل نمی دهد. اين سبک در مردان پرخاشگر و سلطه جويی متداول است که هميشه در اين کار پيشقدم می شوند و ديگران را مجبور به اتخاذ وضعيت متواضع می کنند. 📚 @dastanak_ir 👈💯
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
ادامه #داستان_خیر_و_شر ۲. خیر و شر و مسافرت 🆔 @dastanak_ir «شر» همینکه «خیر» را دید گفت: – اوه، آقا
▫️ ﷽ ادامه ۳) روز هشتم آفتاب سوزان هوارا داغ کرده بود و نزدیک ظهر «خیر» از تشنگی بی قرار شد و گفت: «دیگر زبانم خشک شده و نزدیک است از تشنگی بی حال شوم.» 🆔 @dastanak_ir «خیر» تعجب می کرد که چگونه «شر» طاقت می آورد و از تشنگی شکایتی ندارد. اما یک بار فهمید که «شر» به آهستگی از مشک آبی که دارد آب می خورد. «خیر» گفت: «حالا که آب داری کمی هم به من بده، از تشنگی دیگر رمق برای راه رفتن ندارم. «شر» جواب داد: «نه، حالا زود است، آب تمام می شود و تشنه می مانیم.» «خیر» گفت: تا تمام نشده کمی بنوشم، شاید به آب برسیم. «شر» گفت: مطمئن باش، این روزها به آب و آبادانی نخواهیم رسید. «خیر» گفت: بسیار خوب، در هر حال شرط رفاقت نیست که تو آب داشته باشی ومن از تشنگی بسوزم. من نمی خواهم از خودم حرف بزنم ولی من هم آب داشتم با هم خوردیم. اگر تنها بودم مال من هنوز تمام نشده بود. «شر» گفت: به من چه مربوط است، داشتی که داشتی، نداشتی که نداشتی. می خواستی حالا هم داشته باشی، یعنی می گویی آب را بدهم تو بخوری وخودم از تشنگی بمیرم؟ 🆔 @dastanak_ir «خیر» جواب داد: «من هرگز این را نمی گویم، ما همسفریم، رفیقیم، هرچه من داشتم با هم خوردیم. حالا هم وقت آن است که تو مرا مهمان کنی، و هیچ کس از آینده خبر ندارد، شاید الان به آب برسیم، شاید کسی برسد و آب داشته باشد، می گویم طوری رفتار کن که خودت بعدها از من شرمنده نباشی، من دلم می خواهد بتوانیم همیشه توی چشم هم نگاه کنیم، این حرفها که تو می زنی بوی بی وفایی می دهد، من از تشنگی دارم بی حال می شوم و خیلی راه باید برویم، من این را می گویم. تو از صبح تا حالا دو بار آب خوردی ، من از دیروز تا حالا تشنه ام، هوا گرم است. توحال حرف زدن داری من دیگر رمق ندارم، می گویم اذیتم نکنی.» «شر» جواب داد: «اولا که گفتی شرمنده نشوم. من خجالت سرم نمی شود. دیگر اینکه گفتی بی وفا هستم، تو این طور خیال کن. رفاقت هم بی رفاقت. اینجا دیگر شهر نیست. بیابان است و مرگ است و زندگی است، می خواهم هفتاد سال سیاه هم توی چشمم نگاه نکنی. تو اصلا از بچگی همین حرفها را می زدی که می گفتند آدم خوبی هستی ولی اینجا این حرفها خریدار ندارد . آن روزی که بچه ها می گفتند مرا قبول ندارند و تو را انتخاب کردند یادت هست؟ ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 فروشگاه کتاب حماسه یاران 📚عرضه کتاب های مذهبی شهدا و سبک زندگی اسلام 📮ارسال به سراسر کشور 🔴همه کتاب های مذهبی؛ شهدا و سبک زندگی اسلامی موجود است. پیوستن👇 https://eitaa.com/joinchat/1266942042C61bddbad15
پيرمردي بود که پس از پايان هر روزش از درد و از سختيهايش مي ناليد. دوستي، از او پرسيد: اين همه درد چيست که از آن رنجوري؟؟ پيرمرد گفت: دو باز شکاري دارم، که بايد آنها را رام کنم! دو تا خرگوش هم دارم که بايد مواظب باشم، بيرون نروند! دوتا عقاب هم دارم که بايدآنها را هدايت و تربيت کنم! ماري هم دارم که آنرا حبس کرده ام! شيري نيز دارم که هميشه، بايد آنرا در قفسي آهنين، زنداني کنم! بيماري نيز دارم که بايد از او مراقبت کنم و در خدمتش باشم! مردگفت: چه مي‌گويي، آيا با من شوخي مي کني؟ مگر مي‌شود انساني اين همه حيوان را با هم در يک جا، جمع کند و مراقبت کند!!؟ پيرمرد گفت: شوخي نمےکنم، اماحقيقت تلخ و دردناکيست، آن دو باز چشمان منند، که بايد با تلاش وکوشش ازآنها مراقبت کنم. آن دو خرگوش پاهاي منند، که بايد مراقب باشم بسوي گناه کشيده نشوند. آن دوعقاب نيز، دستان منند، که بايدآنها را به کارکردن، آموزش دهم تا خرج خودم و خرج ديگر برادران نيازمندم را مهيا کنم. آن مار، زبان من است، که مدام بايد آنرا دربند کنم تا مبادا کلام ناشايستي از او، سر بزند. شير، قلب من است که با وي هميشه در نبردم که مبادا کارهاي شروري از وي سرزند. و آن بيمار، جسم وجان من است که محتاج هوشياري، مراقبت و آگاهي من است. و اين کار روزانه من است که اينچنين مرا رنجور کرده و امانم را بريده است. ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
✅یاد خدا؛ بهترین راه انصراف فکر 🔻صحیح‌ترین راه بیرون‌کردن افکار پریشان و بد این است که انسان فکرش را به کارهای دیگر مشغول کند؛ برای مثال، خود را به خواندن کتابی مشغول کند یا با کسی حرف بزند و به‌طور کلی ذهنش را با توجه به کار دیگری، از گناه و افکار بد منصرف کند. 🔹بهترین چیزی که انسان می تواند برای انصراف فکر به آن توجه کند، یاد خدای متعال به اهلبیت عصمت و طهارت«علیهم‌السلام» است. 🔸به عبارت دیگر، بهترین راه مراقبت از فکر، «ذکر» است. ▫️ذکر فکر انسان را به شایستگی تغییر می‌دهد؛ زیرا ذکر هم افکار پلید را از ذهن می‌راند، هم فکر را نورانی می‌سازد. 🔹اثر ذکر بر فکر مانند اثر رنگ است بر تخته سیاهی که آکنده از نوشته‌های جدید و آثار نوشته‌های قدیم. رنگ هم آلودگی‌ها را می‌زداید، هم تخته را جلا و صیقل می‌دهد. 👈بر این اساس، خوب است انسان این‌گونه مواقع استغفار کند و «یاالله» و «یاصاحب‌الزمان» بگوید. ▫️از سوی دیگر، مشغول‌شدن به ذکر هیچ محدودیتی ندارد و ابزار و وسیلهٔ خاصی هم نیاز ندارد. برای همین، در موقعیت‌هایی همچون وقت خوابیدن یا داخل حمام که انسان نمی‌تواند از راهکارهای دیگری مثل مطالعه استفاده کند، به راحتی می‌تواند با استعانت از ذکر، خودش را از این گرفتاری نجات دهد. 🔸پس تذکر و توسّل در اینجا، مانند دو کلید جادویی است که قفل‌های بزرگ را باز می‌کند و درهای رحمت الهی را بر انسان می‌گشاید. ▫️به هر حال، خدای تبارک و تعالی و حجت های او«علیهم‌السلام» آن‌قدر کریم‌اند که با کوچک‌ترین توجه و توسلی از جانب ما، به بهترین روش و شایسته‌ترین رفتار، از بندهٔ ضعیف و ناتوان خود دست‌گیری می‌کنند. آیت الله سید ابوالحسن مهدوی (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
﷽ / انسان محترم ﻳﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﺳﻔﻴﺪ ﭘﻮﺳﺖ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﻭ دو ساله ، ﺗﻮﻯ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﭘﺮﻭﺍﺯﻫﺎﻯ ﺷﻠﻮﻍ ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎﻳﻰ ﺍﻳﺮﻓﺮﺍﻧﺲ ، ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﺻﻨﺪﻟﻴﺶ، ﺍﺯ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﺑﺮ ﺭﻭﻯ ﺁﻥ‌ ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﻯ ﻛﺮﺩ . 🆔 @dastanak_ir ﺟﺎﻯ ﺧﺎﻧﻢ ﻛﻨﺎﺭ ﻳﻚ ﺁﻗﺎﻯ ﺳﻴﺎﻩ ﭘﻮﺳﺖ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺧﺎﻧﻢ ﺍﺯ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺣﺎﻟﺶ ﺧﺮﺍﺏ ﻣﻴﺸﺪ!! ﺧﺎﻧﻢ ﻓﻮﺭﺍ ﺧﺪﻣﻪ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻣﻴﺰﻧﻪ ﻭ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﻳﻚ ﺟﺎﻯ ﺟﺪﻳﺪ ﻣﻴﻜﻨﻪ . ﺧﺎﻧﻤﻪ ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﺍﺻﻼ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻪ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﻛﻨﺎﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ ﺳﻴﺎﻩ ﭘﻮﺳﺖ ﻧﻴﺴﺘﻢ . ﻣﻬﻤﺎﻧﺪﺍﺭ ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎ ﮔﻔﺖ : ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﺪﻳﺪ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﻯ ﻳﻚ ﺟﺎﻯ ﺩﻳﻜﺮ ﻧﮕﺎﻫﻰ ﺑﻪ ﻟﻴﺴﺖ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻥ ﺑﻜﻨﻢ. ﺑﻌﺪ ﻣﺪﺕ ﻛﻮﺗﺎﻫﻰ ﻣﻬﻤﺎﻧﺪﺍﺭ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻗﺴﻤﺖ ﺩﺭﺟﻪ ﺩﻭ ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎ ﻫﻴﭻ ﺟﺎﻯ ﺧﺎﻟﻰ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﻧﻴﺴﺖ... ﻭﻟﻰ به هرحال ﺑﺎ ﺧﻠﺒﺎﻥ ﺻﺤﺒﺖ میکنم.بعد از دقایقی مهماندار برگشت و گفت. ﺟﻨﺎﺏ ﺧﻠﺒﺎﻥ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻳﻚ ﺟﺎﻯ ﺧﺎﻟﻰ ﺩﺭ ﻗﺴﻤﺖ ﺩﺭﺟﻪ ﻳﻚ ﻣﻴﺒﺎﺷﺪ ﻭﻟﻰ ﺩﺭ ﻗﻮﺍﻧﻴﻦ ﺷﺮﻛﺖهای ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎﺋﻰ ﺑﻪ ﻫﻴﭻ ﻭﺟﻪ ﺍﻣﻜﺎﻥ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﻳﻚ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺍﺯ ﻗﺴﻤﺖ ﺩﺭﺟﻪ ﺩﻭ ﺑﻪ ﻗﺴﻤﺖ ﺩﺭﺟﻪ ﻳﻚ ﻧﻴﺴﺖ . ﻭﻟﻰ ﺍﺯ ﻃﺮﻓﻰ ﻫﻢ ﻧﺸﺎﻧﺪﻥ ﻳﻚ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﻣﺤﺘﺮﻡ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﻳﻚ ﺷﺨﺺ ﻧﺎﺧﻮﺷﺎﻳﻨﺪ، ﻳﻚ ﺟﻨﺠﺎﻝ ﻭ ﺍﻗﺪﺍﻣﻰ ﻏﻴﺮ ﺍﻧﺴﺎﻧﻴﺴﺖ !! ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺩﻟﻴﻞ ﺟﻨﺎﺏ ﺧﻠﺒﺎﻥ ﺑﺎ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺍﺯ ﻗﺴﻤﺖ ﺩﺭﺟﻪ ﺩﻭ ﺑﻪ ﺩﺭﺟﻪ ﻳﻚ ﻣﻮﺍﻓﻘﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ. به گفته مسافران اشک در چشمان مرد سیاهپوست جاری شده بود. ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺟﻮﺍﺑﻰ ﺑﺪﻫﺪ ، ﻣﻬﻤﺎﻧﺪﺍﺭ ﻫﻤﻮﺍﭘﻴﻤﺎ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩ ﺳﻴﺎﻩ ﭘﻮﺳﺖ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﻟﺤﻦ ﻣﺤﺘﺮﻣﺎﻧﻪ ﺍﻯ ﮔﻔﺖ : ﺁﻗﺎﻯ ﻣﺤﺘﺮﻡ! ﺍﮔﺮ ﻟﻄﻒ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﻭﺳﺎﻳﻞ ﺷﺨﺼﻰ ﺧﻮﺩﺗﻮﻥ ﺭﻭ ﺟﻤﻊ ﻛﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﻣﻦ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻗﺴﻤﺖ ﭘﺮ ﺭﻓﺎﻩ ﺩﺭﺟﻪ ﻳﻚ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻛﻨﻢ... ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﻛﻪ ﺟﻨﺎﺏ ﺧﻠﺒﺎﻥ ﮔﻔﺘﻨﺪ، ﺍﺻﻼ ﻛﺎﺭ ﺍﻧﺴﺎنی و درستی نیست ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﻳﻚ ﺷﺨﺺ ناخوشایند و نا محترم ﺑﻨﺸﻴﻨﻴﺪ !! بعد ﺍﺯ ﺑﻴﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﺟﻤﻼﺕ، ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻥ ﻛﻪ ﺷﺎﻫﺪ ﺍﻳﻦ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺍﻳﻦ ﻋﻤﻞ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺯﺩﻥ ﻫﺎﻯ ﻃﻮﻻﻧﻰ ﺗﺎﺋﻴﺪ ﻭ ﺗﺸﻮﻳﻖ ﻛﺮﺩﻧﺪ. ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir