eitaa logo
داستانکام
73 دنبال‌کننده
185 عکس
34 ویدیو
1 فایل
این داستانکا گوشه‌ای از زندگی منه. 🌸 راه ارتباطی: @barkat313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از فروشگاه برکت
⚫️ : "آقا جون! ... می‌دونستین (سلام‌الله‌علیها) موقع شهادت‌شون فقط سه سال داشتن؟"
هدایت شده از فروشگاه برکت
🌸 به شکرانه‌ی تولد . ۱۳ سال پیش در چنین روزی(سال ۱۳۸۵ه.ش.) ساعت پنج و سی دقیقه‌ی صبح در خانواده‌ای متدین دختری به دنیا آمد که‌نام او را نهادند. 👈 ۹ مهر، تولد ، مبارک. . 🎁 کوپن خرید به شکرانه‌ی تولد: fatemeh138579 ۵٪ تخفیف در قیمت کالا + ۵۰٪ تخفیف در هزینه پست برای خریدهای بالای ۱۰۰ هزار تومان تا ساعت ۲۳ و ۵۹ دقیقه‌ی امشب سه‌شنبه ۱۳۸۹/۷/۹. 🌐 http://basalam.com/barkat
هدایت شده از فروشگاه برکت
🌸 قضاوت زود هنگام . اوائل امسال که #فاطمه_خانوم رفته بود مدرسه‌ی جدیدش یکی از بچه‌های کلاس بِهِش گفته بود: . - فاطمه! تو از اون بچه‌های ضِدِ حالی هستی که اصلا اَزَشون خوشم نمیاد. + حالا بذار یِ کم بگذره؛ بیش‌تر منو می‌شناسی. . امروز بعد از گذشت ۹ روز از سال تحصیلی: . - فاطمه! من اَزَت خیییلی خوشم میاد. خیییلی بچه‌ی باحااالو شوخی هستی. 🌐 @barkat313 👈 زود هَمو قضاوت نکنیم.
هدایت شده از فروشگاه برکت
🌸 / پیرمرد موتورساز . توی محله‌ی ما یِ پیرمردِ موتورساز هست که هر روز صبح کنار باغچه‌ی جلوی مغازه‌ش برای موسی‌کوتقیاو* چُغُکای* محله یکی دو مشت گندم می‌ریزه. 📚 : - موسی‌کوتقی = یاکریم - چُغُک = گنجشک
هدایت شده از فروشگاه برکت
🌸 / . چند روز پیش به مقصد دیدارِ پدر و مادر راهی شدم. . بینِ راه نیت کردم که برای خشنودی قلبِ نازنینِ امام زمانم دستِ پدر و مادرم را بوسه بزنم ... در این دوره زمانه کارِ سختی است ... تپش قلبم زیاد شده بود ... اما باید روی عهدم می‌ماندم ... . رسیدم به خانه‌ی پدری‌ام‌. مادرم را که دیدم خم شدم و دستش را بوسیدم ... رفتم به سراغ پدرم و دست پدرم را هم بوسیدم ... چه‌قدر خوش‌حال بودم که توانستم دل امام زمانم را شاد کنم. . بعد از آن عهد می‌کنم خدایا هر بار که پدر و مادرم را دیدم دستان‌شان را ببوسم. ... . 📚 سَربُلند، ص۳۵۸و۳۵۹، تصویرِ دست نوشته‌های شهید محسن حججی. . 👇 تا حالا دستِ پدر و مادرتو بوسیدی؟ https://basalam.com/user/aGG/posts/55086
هدایت شده از داستانکام
🌸 #داستانک / #اسراف . صبح، با دخترا، در راه پیش دبستانی، برخوردیم به یک پلاستیکِ میوه‌ی گندیده که کنار کوچه گذاشته بودن. . + #معصومه_خانوم: آقاجون! - جان! + اون خونه باباشون میره میوه‌هایی که نصفش خرابه نصفش درسته رو می‌ندازه بیرون!!! - خُب چکار باید بُکُنَن؟ + اون نصفی که خراب بوده رو می‌ریختن بیرون اون نصفه که درسته بوده رو می‌خوردن؛ که #اسراف نشه. - خُب #اسراف کارِ بدیه یا خوبه؟ + بد. - #اسراف یعنی چی اصلا؟ + یعنی مثلا ما یِ لباسی لازم نداریم ولی می‌ریم می‌خریم. - دیگه چی اسرافه؟ + یِ چیزی که خوب باشه رَم بریزَن بیرون می‌شه #اسراف. . 👇 شما اهل اسرافین؟ https://basalam.com/user/aGG/posts/55723
هدایت شده از داستانکام
🌸 / بیگاری . رفته بودم خونه‌ی مامانم اینا. مامانم اینا داشتن برای خودشون یک کمربند کاموایی می‌بافتن. کمی نگاه کردم. . + واقعا خوب حوصله‌ای دارین اینا؛ من که اصلا حوصله‌م نمی‌کشه از این کارا. - از بی‌کاری که بهتره. از قدیم گفتن: "بیگاری بهتر از بی‌کاریه". . . 👇 نظر شما چیه؟ https://basalam.com/@barkat/posts/57953
هدایت شده از فروشگاه برکت
🌸 مهم‌ترین کار برای زن . (حفظه‌الله‌تعالی): برخی فکر می‌کنند اگر زنی مثلا کارش عبارت شد از همان کار خانه، این اهانت به زن است؛ نه! هیچ اهانتی نیست. بلکه مهم‌ترین کار برای زن این است که زندگی را سرپا نگهدارد. 1381/3/8 👇 نظر شما چیه؟ https://basalam.com/@barkat/posts/58866