🌸 #داستانک / ممنون که هستی
.
داشتیم میرفتیم به مامانی یِ سری بزنیم.
زنگ زدم که "چیزی لازم ندارین؟"
فرمودن: فقط شیر.
.
جلوی لبنیاتی وایستادمو #آقا_محمد_مهدی رفت شیر بخره.
.
توی همین چند لحظه رو کردم به خانومَمو گفتم: " #ممنون که هستی."
.
#آقا_محمد_حسن توی بغل خانومم بود.
.
با تعجب ی نگاه به من کرد.
ی نگاه به خانوم کرد.
.
رو کردم به محمد حسنو گفتم:
بابا جان!
یاااد بگیر.
آدم باید این طوری با خانومش حرف بزنه.
همین قدر لطیف؛
همین قدر با احساس؛
همین قدر عاشقانه.
.
#آقا_محمد_حسن همچنان داشت با تعجب به من نگاه میکرد.
https://basalam.com/@barkat/posts/548742?sh=copy-aGG-post-app