eitaa logo
داستانکام
67 دنبال‌کننده
185 عکس
34 ویدیو
1 فایل
این داستانکا گوشه‌ای از زندگی منه. 🌸 راه ارتباطی: @barkat313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 / ممنون که هستی . داشتیم می‌رفتیم به مامانی یِ سری بزنیم. زنگ زدم که "چیزی لازم ندارین؟" فرمودن: فقط شیر. . جلوی لبنیاتی وایستادمو رفت شیر بخره. . توی همین چند لحظه رو کردم به خانومَمو گفتم: " که هستی." . توی بغل خانومم بود. . با تعجب ی نگاه به من کرد. ی نگاه به خانوم کرد. . رو کردم به محمد حسنو گفتم: بابا جان! یاااد بگیر. آدم باید این طوری با خانومش حرف بزنه. همین قدر لطیف؛ همین قدر با احساس؛ همین قدر عاشقانه. . همچنان داشت با تعجب به من نگاه می‌کرد. https://basalam.com/@barkat/posts/548742?sh=copy-aGG-post-app