eitaa logo
داستان های آموزنده
67.7هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2.7هزار ویدیو
0 فایل
‌‌‌‌‌ 🌿 ‌‌﷽ 🌿. #کپی_جایز_نیست. برای ارسال داستان خود ویا دوستانتان به ایدی ارسال کنید @zahraB18 https://eitaa.com/joinchat/15925614C7f87bffef4 سلام تعرفه تبلیغات داخل کانال هست
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خودتان را تشویق کنید؛ تصمیم بگیرید بابت هر کلام و جذب مثبتی که دارید خودتان را تحسین کنید و به خود بگویید که به تو افتخار میکنم و آنها را مدام تکرار کنید تا بر ضمیر ناخود‌آگاه تان نقش ببندد و جزیی از عادات روزانه شما شود. ▪️من باورهای مثبتی دارم. ▪️من افکار مثبتی دارم. ▪️من زندگی مثبتی دارم. ▪️سلولهایم سرشار از انرژی مثبت هستند. ▪️من جاذبه اتفاقات مثبت هستم. •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
شِـــــــــپِش دخترمو داشت زَجرکُش میکرد!😔 طفلی بچم دوسال بود میزدم از ترسم ! ینی مدام سر این بچه رو من میگشتم و دوباره میدیم یا حسییییین روز از نو روزی از نو !!!😔😩 دیگه به سرم زده بود آلمانی ام رد کنمو کلا تااینکه یه روز باگریه اومد خونه و گفت مامانم دوستام بهم میگن 😔 داشتم سکته میکردم از های بچم و دیدنِ ، دیگه دلو زدم دریا و مشکلمو با هزار خجالت و شرمندگی به دوستم که دخترش از دخترم شپش گرفته بود گفتم و لینک اینجارو داد😍 خیر ببینه که بچم رنگ آرامشو دید👇 https://eitaa.com/joinchat/3389587565C671488942f
هدایت شده از پدرومادر
🚨💥 قطره و 💯 تضمینی و بدون عارضه 😍 🦗 با (داروهای داروخانه، سرکه،سس، اسفند،نفت،تایدو....) از بین نمیره ولی بااستفاده از قطره ی ما، معجزه اتفاق میافته، شپش ها ازبین میرن و خشک وپوچ میشن..🔥 دیگه نیاز به شستن پتو و ملحفه و..... نیست😍 😍✅❌درصورت عدم رضایت کل هزینه برگشت داده میشود❌✅😍 https://eitaa.com/joinchat/3389587565C671488942f
🤝♥️ رویا : تقریباً یک ساعت گذشته بود که من حاضر و آماده بودم تا حالا تو زندگیم انقدر سریع حموم نرفته بودم آرایش کم رنگی انجام دادم و از نظر خودم خیلی خوب شدم ،کت شلوارمو تنم کردم و موهام رو محکم از بالای سرم بستم و شال سفید رنگی که جنسش ساتن بود هم انداختم روی سرم ی حس عجیبی داشتم خدای من دارم ازدواج میکنم مگه میشه!!!! از ادکلن مورد علاقم تقریباً بهتره بگم روی خودم خالی کردم و همون لحظه صدای زنگ خونه اومد و خبر آماده بودن فربد داد کیف و موبایلمو برداشتم و بعد از اینکه کلید رو از روی در برداشتم از خونه رفتم بیرون فربد با دیدنم لبخندی زد و گفت: - چقدر خوشگل شدی خانم +تو هم خیلی خوشتیپ شدی -چقدر ما بیچاره هستیم کسی نیست ازمون تعریف کنه مجبوریم خودمون برای هم نوشابه باز کنیم... ادامه دارد...❤️‍🔥 •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚫حمله حیوانات موذی به منازل مسکونی 🚫انواع بیماری و مرگ میر بر اثر استفاده از سموم ❌اختراعی خاص و جدید برای تمامی آفات ✅با کمترین هزینه از شر هر نوع حشره و حیوان موذی (سوسک،مورچه،ساس،موش و...)راحت شوید ⭕️ضمانت کارایی۱۰۰٪ ⭕️تنها دستگاه تولید داخلی با استاندارهای جهانی ⭕️بدون هیچ گونه خطر برای انسان کودکان و خانم های باردار و حیوانات خانگی🌱🍀 برای مشاوره و دریافت هدیه ویژه🎁 برای ۱۰۰ نفر اول و شرکت در قرعه کشی میلیونی عدد ۸ را به سامانه ۱۰۰۰۲۰۰۵۰۰۰ ارسال نمایید✔️
هدایت شده از پدرومادر
با این دستگاه ایرانی 👆🏼👆🏼👆🏼👆🏼 دیگه سوسک و مورچه خودکار از خونه دور میشه آبروی منو پیش مهمان نمی‌بره 🥲 عدد ۸ را به سامانه ۱۰۰۰۲۰۰۵۰۰۰ ارسال نمایید✔️
🌸🍃↬ ↫🍃🌸 پدری ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺮﮒ به فرزندش گفت : ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺳﻪ ﻭﺻﯿﺖ ﺩﺍﺭﻡ! امیدوارم ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﻭﺻﯿﺖ ﻣﻦ ﺗﻮﺟﻪ ﮐﻨﯽ! ١) ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﻣﻠﮑﯽ ﺑﻔﺮﻭﺷﯽ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺩﺳﺘﯽ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻭ ﺭﻭﯾﺶ ﺑﮑﺶ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻔﺮﻭﺵ! ٢) اﮔﺮ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﯽ ﺳﻌﯽ ﮐﻦ ﺑﺎ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺯ ﺷﻬﺮ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﯽ! ٣) ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﯾﺎ ﺍﻓﯿﻮﻧﯽ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﻨﯽ ﺑﺎ ﺁﺩﻡ ﺑﺰﺭﮔﺴﺎﻟﯽ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﻦ! ﻣﺪﺗﯽ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﭘﺪﺭ، ﭘﺴﺮ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﭘﺪﺭﯼ ﺭﺍ ﺑﻔﺮﻭﺷﺪ. ﭘﺲ ﺑﻪ ﻧﺼﯿﺤﺖ ﭘﺪر، ﺁﻥ ﻣﻠﮏ ﺭﺍ ﺳﺮ ﻭ ﺳﺎﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﺗﻤﺎﻡ ﮐﺎﺭ ﺩﯾﺪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺒﺎ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺣﯿﻒ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻔﺮﻭﺷﺪ ﭘﺲ ﻣﻨﺼﺮﻑ ﺷﺪ!ﺑﻌﺪ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﺪ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﭘﺮﺱ ﻭ ﺟﻮﯼ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺯ ﺷﻬﺮ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ، ﺩﯾﺪ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ!ﻋﻠﺘش را ﭘﺮﺳﯿﺪ ﮔﻔﺖ: "ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺭﺍﯾﯿﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺧﺘﻪ ﺍﻡ!" ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺑﻪ ﻋﻤﻖ ﻧﺼﺎﯾﺢ ﭘﺪﺭﺵ ﭘﯽ ﺑﺮﺩ... میخواست ﺑﺎ ﻣﺮﺩ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﺶ ﺑﻮﺩ ﺩﻭﺩ ﺭﺍ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﻨﺪ ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻪ ﻣﻮﺕ ﯾﺎﻓﺖ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺍﺛﺮ ﻣﻮﺍﺩ ﻣﺨﺪﺭ ﺑﻮﺩ! ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺪﺭ ﺭﺣﻤﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺳﺘﺎﺭ ﺷﺪ... 📚"ﮐﺎﺵ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﻗﻄﻮﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺳﻄﺮﯼ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﺑﯿﺎﺩ ﻣﺎﻧﺪﻧﯽ ﻧﻪ ﺣﺎﺷﯿﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺭفتنی! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیگه نگو ناهار چی درست کنم!!😊 بیا که قراره هر روز ساده ترین راحترین و خوشمزه ترین غذاها رو بدون فر و دنگ وفنگ آموزش بدم😋 با همون مواد ساده و ارزون که توخونه همه پیدا میشه 😍 تا دیگه راحت آشپزی کنی😋و دغدغه شام و ناهار نداشته باشی🍜بزن رو لینک 👇 https://eitaa.com/joinchat/3365077283Cd7e8e93d81 معدن آموزش غذاهای سه سوته و کم خرج همینجاست😍😋👆
هدایت شده از پدرومادر
❌ 🍗دیگه مُـــــــــرغ نخورید 🍗⁉️ اگه مرغو با زردچوبه مزه دار میکنی دیگه نکن!😱 عروسِ ۲۰ سال زندگی هسیم اما هنوز نمیدونیم دارچین مرغو شیرین میکنه و زردچوبه مَزشو خراب ! غمت نباشه ۲۰ تا ترفند کردن مرغ گذاشتم که قشنگ آبشم بگیره بیا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/3365077283Cd7e8e93d81
مادر وقتی از تو حرف می‌زنم احساس می‌کنم به خدا نزدیکترم و در مقدس‌ترین نقطه لحظات زندگی قرار گرفته‌ام. وقتی نام مقدست را بر زبان می‌آورم بغض گلویم را می‌فشارد شاید این نشان عشق خالص و پاک است. مادر تو تمام شادی‌هایت را به من بخشیدی و غم‌هایت را در خود فرو ریخته ای، تا نفس دارم و بعد از مرگ نیز روحم فراموشت نخواهد کرد.‌ ای خدای بزرگ! به من توانائی بده هرگز از پله‌های غرور بالا نروم و لحظات شادم را در کنارش باشم. کمک کن قلب رئوف و قشنگ این فرشته زمینی‌ات را هرگز نلرزانم و آسمان آرزوهایش را خراب نکنم. کمک کن هر سال در گوش مادرم زمزمه کنم که دوستش دارم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
هدایت شده از پدرومادر
از وقتی یادم میاد زیر دست مادر بزرگم که ننه قنبر نام داشت بزرگ شدم،من و ننه قنبر توی روستا زندگی می‌کردیم😓 من همش ۴سالم بود که پدرم فوت شد و مادرم به خاطر کینه ای که از ننه قنبر داشت رفت شهر و بر نگشت💔 ننه قنبر تا میتونست منو اذیت میکرد و مجبورم میکرد تمام کارهاشو انجام بدم حتی مجبورم میکرد که لباس های خصوصی و کثیف عمه های مجردمم که پیر دختر شده بودن و بشورم😔 به هر بدبختی بود روز و شب میکردم تا اینکه یه شب مادربزرگم مجبورم کرد نصف شب تو هوای تاریک برم از سر چشمه آب بیارم اما همینکه پامو از در خونه بیرون گذاشتم دست کسی روی دهنم نشست و... 😱👇🔥 https://eitaa.com/joinchat/1607663650C9de7ed0eea 🥀سرگذشت زندگی نقره دختری از دیار قزوین🥀
مادر یک کلمه نیست، یک احساس است. مادرم الگوی تمام عیار زندگی من است. هیچ چیزی جالب تر و لذت بخش تر از عشق مادر نسبت به فرزندش نیست. فردی که از عشق مادرش لذت می برد، باید خودش را یکی از خوش شانس ترین افراد روی کره زمین بداند. عشق مادر به فرزند هیچ گاه در چارچوب کلمات جای نمی گیرد، و فقط و فقط می تواند از اعماق وجود یک فرد حس شود.❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌