eitaa logo
دعبلانه
408 دنبال‌کننده
707 عکس
268 ویدیو
43 فایل
منی که باز برآنم که #دعبلانه برایت غزل ترانه بخوانم در آرزوی عبایت... 🌹گزیده ای از اشعار ناب فارسی @debelane
مشاهده در ایتا
دانلود
◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️ ای فیض قدیم بر حُدوث ای همه کُن ای منت تشریف به دنیا ز لَدُن سرمایه‌ی ذات لایزالی با توست ای ظرف بتول، ظرف ما را پُر کُن حضرت خدیجه سلام الله علیها تسلیت @atidpoetry ◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️
🏴 بند اول از ترکیب بند احمد علوی در مدح حضرت خدیجه سلام الله علیها این زن که مطلع غزلی عاشقانه بود مانند آسمان خدا بیکرانه بود هرگز قریش مثل خدیجه به خود ندید او در میان مردم مکه یگانه بود گوهرشناس بود، بر این باورم که او سرمست عشق بود، تجارت بهانه بود درشرح حال دختر او میتوان نوشت آن بی نشانه‌ای که خدا را نشانه بود از لحظه های روشن پرواز باز ماند هر کس به فکر راحتی و آب و دانه بود در راه دوست با دل و جان از خودش گذشت عمری برای دین خدا پشتوانه بود رخصت نشد نظاره کند روز فتح را روزی که روز معجزه‌ی موریانه بود تنها زنی که عشق رسول خدا شد اوست تنها خدیجه بوده و باقی فسانه بود بر همسران دیگر احمد مقدّم است تنها خدیجه است که بانوی اعظم است احمد علوی
گاه تنها يک نفر هم يار دين باشد بس است يک نفر بانوى سرشار از يقين باشد، بس است مال و ثروت -هرچه هم باشد- فداى راه دوست هم‌نشين رحمةٌللعالمين باشد بس است... ديگران هم، همسر پيغمبرند اما فقط مادر زهرا که «أمّ المؤمنين» باشد بس است دخترش زهرا کجا و دختران اين و آن؟! حاصل عمرش اگر تنها همين باشد بس است دختر او مادرى کرده براى شيعيان مادرى مثل خديجه در زمين باشد بس است ما کجا و مدح او گفتن؟ معاذالله... نه نام ما تنها «گداى خوشه‌چين» باشد بس است واژه‌هاى گنگ و بى‌معنا چه مى‌فهمند از او؟ انتهاى شعر بايد نقطه‌چين باشد... بس است 🔹عقیق شعر @aghighloem
هدایت شده از جشنواره شعر اشراق
فراخوان شب شعر «بیت مقدس» . از سلسله برنامه های پنجمین جشنواره بین المللی شعر حوزه (اشراق) . موضوعات: - نگاه عاشقانه به بیت المقدس و مسجدالاقصی - استکبار ستیزی - انتفاضه مردم فلسطین . شرایط ارسال آثار: - شاعران طلبه می توانند آثار خود را تا پانزدهم اردیبهشت ارسال فرمایند. - محدودیتی در قالب و تعداد آثار ارسالی وجود ندارد. - آثار ارسالی در کنگره دیگری برگزیده نشده باشد. . نحوه ارسال آثار: شرکت کنندگان می‌تواند آثار خود را از طریق پیام رسان ایتا به ادمین کانال پنجمین جشنواره بین المللی شعر حوزه (اشراق) به نشانی @eshragh_shear ارسال نمایند. . ●پس از داوری آثار، از برگزیدگان برای تقدیر و شعرخوانی در شب شعر «بیت مقدس» دعوت به عمل می‌آید. . 🔸 کانال شعر اشراق 🔸 https://eitaa.com/joinchat/1669136497C8ec2f6b833
پیام پسر حاج آقا جاودان هست
شب تاریک و سنگستان و مو مست قدح از دست مو افتاد و نشکست نگهدارنده‌اش نیکو نگهداشت وگرنه صد قدح نفتاده بشکست باباطاهر
هدایت شده از کلبه احزان
عشق یعنی بَری از غفلتِ خودخواهی شو هجرت از خود کن و سرچشمهء آگاهی شو به تمنّای تو دریاست همه‌تن آغوش از خودت کوچ کن و رود شو و راهی شو محضِ خورشید شدن ذرّه‌ای از خویش برآ قد بکش، دلزده از این‌همه کوتاهی شو سال‌ها فاصله است از رمضان تا رمضان کاروان می‌گذرد... بیرقِ همراهی شو نکند خواب بمانی... نَفَسَت یخ بزند گرم از سوزِ مناجاتِ سحرگاهی شو روزه یعنی که بمیر از طلبِ هر چه جز او روز و شب تشنهء انوارِ هواللّهی شو زردروییت شود آینهء خطّ نگار قلمِ حضرتِ حق را ورقِ کاهی شو در دلِ برکهء حق تا تپشی مهلت هست از شدن خسته نشو، ماه نشد ماهی شو چند گویم به تو هر لحظه که این شو یا آن آنِ او باش، برو هر چه که می‌خواهی شو مبین_اردستانی
حاضر و غائب علی و کهف مصائب علی و حرز نوائب علی و جمع رغائب علی و بحر عجائب علی و کنز غرائب علی و توبه تائب علی و محرَم توّاب علی شمس الهی تویی و ما همه در سیاهی و جلوه مطلق تویی و من به خیال واهی و کیست که می رهاندم غیر تو از تباهی و اینهمه تیره راهی و لبم شده است ماهی و نام تو قلّاب علی! گیج شود قبله نما چرخ زند هر طرف از مکه، مدینه، آید از کرب و بلا، از نجف از رکن و مقام، از پی ات ای کعبه صاحب شرف از شش جهت آیینه به کف حور و ملک بسته صف از معجزه ی ناز علی! فوز عظیم دو جهان صاحب فائز، تویی آن در صف توحید طلب کرده مبارز، تویی آن حجت بالغ تویی آن عالم بارز تویی آن مبلغ دانش ز بلاغتِ تو عاجز تویی آن غایت اعجاز علی! ماه به بزم شور تو دف زند و پاره شود پرده گوش نه فلک مُصحف سی پاره شود فرشته دیوانه شود، ستاره آواره شود کشتی جان سوی تو تا کدام سیّاره شود؟ ای پدر خاک علی! ماه! بیا و دف بزن که بند جان پاره شود دف بزن آنچنان که طبل آسمان پاره شود بند گلو، بند گلوی حوریان پاره شود به نعره علی گلوی کهکشان پاره شود تا ته افلاک، علی! آنچه که بودِ تو کند ربِ ودود تو کند خُلد، سرود تو کند میلِ خلود تو کند نذرِ ورود تو کند جود، سجود تو کند مدحتِ جود تو کند مدحِ وجود تو کند کشور ایجاد علی! نفسِ محمد تویی و احمدِ احمد تویی و شاهِ سرآمد تویی و بحر تو و مد تویی و والیِ امجد تویی و کنزِ زبرجد تویی و حاصلِ ابجد تویی و جدِّ ابو الجد تویی و مَفخَرِ اجداد علی! دل پی تو می دود و می رود و نمی رسد فهم تو جوید خِرَد و می رود و نمی رسد گم شده شام ابد و می رود و نمی رسد جان ز ازل می رود و می رود و نمی رسد وقت ملاقات، علی! منتظر مردن آن لحظه عرض ادبم روی تو را بنگرم و از تو شفاعت طلبم دست بکش سرور من روی سر و چشم و لبم تا که ببندی لبم از ذکر خود ای روز و شبم افضل اوقات، علی! محمدسعید میرزایی
هدایت شده از صراط مستقیم
استاد تحریری: 🔹حاج ، معروف به «حاج مقدّس»، از منبرى‏ هاى برجسته‏ ى تهران و در تأثير كلام و روضه خوانى، بسيار كم نظير بود، به همين جهت هر روز به طور معمول، چندين بار سخنرانى مى‏ كرد و در بسيارى از اوقات، با كمبود وقت مواجه مى‏ گرديد. وى از ارادتمندان عالم خود ساخته، مرحوم آقا بود و در جلسات اخلاقى آن مرد بزرگ شركت مى‏ كرد. 🔹روزى در خانه‏ ى آقا شيخ مرتضى زاهد، جلسه‏ اى تشكيل شد، در حالى كه شيخ مرتضى در حال خواندن حديث و روايت براى حاضران بود، ناگهان حاج مقدس از جا بلند مى‏ شود تا جلسه را ترك كند كه شيخ مرتضى زاهد، خواندن كتاب را قطع كرد و به او كه قصد خداحافظى داشت، گفت: كجا مى‏ رويد؟ حاج مقدّس جواب داد: آقا كارى دارم، بايد بروم (گويا مى‏ خواست براى شركت در جلسه‏ ى روضه و منبرى برود) حاج شيخ در جواب گفت: چند دقيقه‏ اى بنشينيد، سپس مى‏ رويد! حاج مقدّس دوباره جواب مى‏ دهد: نه آقا كار دارم، بايد بروم! آقا شيخ مرتضى با لحنى از مزاح و شوخى، همراه با لبخندى معنادار و به آرامى مى‏ گويد: «هى مى‏ گويد كار دارم، كار دارم، اى بى‏ كار بشى مقدّس!» حاج مقدّس آن روز، براى انجام كارهايش از جلسه بيرون رفت اما از آن روز به بعد، مشكل عجيب و غيرعادى برايش پيش آمد و از آن به بعد، بى‏ كار شد و بسيارى از جلسه‏ هاى سخنرانى او، به سبب‏ هاى گوناگون تشكيل نمى‏ شد و كسى از او براى منبر و روضه دعوت نمى‏ كرد. او كه در بسيارى از اوقات، با كمبود وقت مواجه مى‏ شد، اكنون بى‏ كار شده بود، به همين جهت فكر كرد تا علت آن را بيابد. سرانجام متوجه كلام حاج شيخ مرتضى افتاد كه گفته بود: «هى مى‏ گويد كارم دارم؛ اى بى‏ كار بشى مقدس»! 🔹طبق گفته‏ ى حاج مقدس، اين وضعيّت تا دو ماه ادامه يافت تا اين كه پس از دو ماه متوجه علت شد و به حضور شيخ رسيد و از او عذر خواهى نمود. و بدين ترتيب، شيخ مرتضى زاهد، توجه و شاگرد تربيتى خود را از هر چند امر مطلوبى مانند منبر باشد منقطع مى‏ گرداند. کتاب 🌸کانال نشر بیانات استاد تحریری👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2737373185Cddac684369
چه افکار خوشی می‌پرورانم در سرم قطعاً که با شیرینی یادش همیشه بهترم قطعاً به غیرش هستی دنیا به یک ارزن نمی ارزد  گرفتارم، گدایم، مبتلای حیدرم قطعاً خدا را شکر تقدیرم به زیبایی رقم خورده که تا پایان عمرم ریزه خوار این درم قطعاً از اسمش نور می بارد، چه ایوانی نجف دارد که روزی می‌کُشد ما را صفای آن حرم قطعاً محبت ریشه می خواهد، ارادت حکمتی دارد مرا سویش کشانده شیر پاک مادرم قطعاً قلافش پِلک و چشم دلربایش تیزی شمشیر  به یک نیمه نگاهش می دهد بال و پرم قطعاً به جز او در دو عالم هیچ‌کس ساقی کوثر نیست  به دادم می‌رسد آن لحظه های آخرم قطعاً میلاد_حبیبی شعر_شیعه