eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
36.4هزار عکس
8.4هزار ویدیو
789 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻ماجرای رئیس بانک متخلفی که در زندان خدمتکار دارد😳 🔻از تختهای 5 میلیونی تا سیمکارت 20 میلیونی! 🔻حکایت لاکچری‌بازی در زندان‌ها 🔹پشت دیوارهای بلند زندان، پشت آن درهای آهنی بزرگ که نفوذناپذیر به نظر می‌رسد، پشت این ساختمان‌ها که خفه‌اند و دلگیر و پُر یاس، یک عده دارند زندگی می‌کنند، به معنی واقعی، با تلفظ درستش،‌ حتی بریز و بپاش می‌کنند،‌ خوب می‌خورند، عالی می‌پوشند، خوب انعام می‌دهند، حتی خوب با پول، آدم می‌خرند. 🔹بهزاد توی اتاق 52 نفره‌شان شهردار است،‌ جارو می‌کند، سفره پهن می‌کند، سفره جمع می‌کند و ظرف و لباس می‌شوید برای هفته‌ای 80 هزار تومان. بعضی اما و به برخی زندانیان خدمات می‌دهند. 🔹رحمان می‌گوید در بند 2، مردی که است یک گماشته خصوصی دارد که مثل یک لَـله همه کار برایش می‌کند، هفته‌ای200 هزار تومان هم می‌گیرد و سه وعده غذای روز را مهمان اوست. 🔹محمود می‌داند سه که کارشان جعل سکه و دلار بوده و یک متخلف،‌ دو خدمتکار دارند که حتی برایشان آشپزی می‌کنند. روز می‌رسد دست این چهار نفر، مجله‌های باطله اما سهم بقیه زندانیان می‌شود. زندان‌ها تنگ است، یعنی آن‌قدر آدم تویشان جمع شده که جمعیت در آنها لول می‌زند. 🔹 رئیس سازمان زندان‌ها می‌گوید سرانه فیزیکی هر زندانی که باید 13 متر باشد حالا پنج متر کمتر است. داستان از همین جا شروع می‌شود که او هیچ‌گاه منکر این نیز نبوده است. ماجرای کف خوابی و تخت خوابی در زندان‌ها روایتی شنیدنی دارد که زندانیانی که به ما اطلاعات دادند با آب و تاب تعریفش می‌کنند. 🔹این گونه است که تخت‌ها می‌شود. تخت هم هست. هرزندانی دو سال بعد از ورودش به زندان صاحب تخت می‌شود،‌ یعنی نوبت تخت‌خوابی‌اش بعد از دوسال و حتی بیشتر می‌رسد، ولی در زندان‌ها هستند کسانی که از راه نرسیده،‌ هنوز عرق خشک نکرده و رحل اقامت نیفکنده، می‌شوند، معمولا نیز تخت‌های طبقه پایین، نه طبقه دو و سه. 🔹بهزاد می‌گوید در سالن 5، مرد هست که تخت را خرید ۵ میلیون تومان؛ فروشنده یک زندانی دست به دهان بود که این پول را زد به زخمش. 🔹زندانیانی که فعلا پول قلنبه نمی‌خواهند و دنبال درآمد مستمرند، ولی تخت را اجاره می‌دهند. بهزاد می‌گوید یک نفر در بندشان تخت طبقه سوم را هفته‌ای 500 هزار تومان اجاره داده و کسی دیگر 350 هزار تومان بابت روزی سه ساعت کرایه می‌گیرد. 🔹داستان کسانی که این تخت‌ها را اجاره می‌کنند یا می‌خرند همان حکایت در زندان‌هاست،‌ جماعتی که همانند روزگار آزادی‌شان مثل ریگ پول خرج می‌کنند و می‌دهند، همان‌ها که اگر خدمتکار مخصوص نداشته باشند برای شست‌و‌شوی هر تکه لباسشان به زندانیان داوطلب دستمزد می‌دهند، ‌هرکیلو برنج هندی را به قیمت برنج ایرانی می‌خرند، میوه فصل می‌خورند، روزی سه بار غذا سفارش می‌دهند و هزینه تلفن‌شان در هفته می‌رود بالای150هزار تومان. 🔹بند اعیانی مواد مخدر به تلفن همراهش زنگ زده‌ام، به یک 901،‌ به سیمکارتی که بیشتر زندانیان حسرتش را می‌کشند ولی می‌گویند در زندان توی دست و بال خیلی‌ها هست. فرزاد خوش‌صحبت است حتی پرحرف، یک فروشنده کهنه‌کار که می‌گوید این و برایش 20 میلیون تومان آب خورده. گردن‌کلفت موادمخدر دست و دلبازانه پول خرج می‌کنند، به قول فرزاد برای نمایش قدرت مالی‌شان. 🔹فرزاد دوباره از گردن‌کلفت‌ها حرف می‌زند و از تیپ‌هایی که در زندان می‌زنند. اینها لباس مخصوص هواخوری دارند، صبح یک دست و عصر یک دست، غذای سفارشی می‌خورند و نان شیرمال و بربری داغ و شیرینی می‌آید سر سفره‌شان. اما شگرف‌تر این‌که عطر می‌خرند و گران هم می‌خرند، بعضی‌ها را یک میلیون و بعضی‌های دیگر را تا دو میلیون تومان. فرزاد از تعجب ما تهجب می‌کند و می‌گوید کسی که حبس ‌ابد خورده و باید تا آخر عمر اینجا باشد چرا عطر نزند و خوب زندگی نکند؟ 🔹اما حکایت پول خرج کردن‌های زندانیانی که به قول فرزاد چراغ تریاکشان همیشه روشن است شنیدنی است. در ندامتگاه زندانیان موادمخدر، آنهایی که اهل نئشگی‌اند این روزها برای یک گرم 400 هزار تومان پول می‌دهند و برای یک گرم هزارتومان. 🔹در کنار این لاکچری‌بازها اما جماعتی از زندانیان که تعدادشان کم هم نیست،‌ گِرد می‌خوابند،‌ کم می‌خورند و بد می‌پوشند چون آه در بساط ندارند و نمی‌خواهند بار مخارجشان روی دوش خانواده بیفتد. منبع: کانال اخبار فوری دفاع همچنان باقیست @defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
5)▪️ #عملیات_مهندسی، روزی که #داعشی‌های_وطنی پوست ۳ پاسدار را کندند. در ادامه اعضای بخش ویژه مجا
6)▪️ ، روزی که پوست ۳ پاسدار را کندند. قساوت قلب اعضای بخش ویژه تا حدی بود که برخی از اعضا از ادامه جا زدند و نتوانستند ادامه چنین را تحمل کنند: « این برادران حالت بدی پیدا کرده بود، طوری که خیلی بوی بدی می‌داد و حالتی که انگار یک چیزی بگندد داشت و این مسئله به خاطر همان اعمال شکنجه‌ها بود و در بدن آن‌ها. طاهر در حالی که با چاقو وارد حمام شده بود گفت این یکی مسائل را می‌گوید یا نه یا دلش می‌خواهد مثل آن یکی ؟ من بیرون آمدم و به اتاقی که طالب در آن بود رفتم. دیدم قسمتی از را به همراه او است و شکل آن حالت خیلی بدی داشت. طالب بیهوش بود که رحمان با ریختن آب سرد می‌خواست او را به هوش بیاورد ولی رحمان هم حالت خیلی بدی داشت. البته این مطلب را نمی‌خواست نشان دهد ولی من می‌فهمیدم که از این کار خوشش نمی‌آید. نه آنکه رحمان دل‌رحم بود، ولی حالت و عکس‌العملی که برادران پاسدار نشان می‌دادند طوری بود که حالت چندش‌آوری داشتیم. من در آن موقع یک لحظه نمی‌توانستم فکر کنم که چه دردی آنها می‌کشند و فقط فکر این بودم که از معرکه‌ای که مسعود قربانی و طاهر راه انداخته‌اند عقب بیفتم.» از سوی دیگر بر روی محسن میرجلیلی نیز به موازات طالب طاهری در جریان بود: «خود من هم کابل و پارچه در دستم بود که به حمام برگشتم. چند ضربه به و محسن میرجلیلی که هنوز بیهوش بود زدم که تکان خورد و به هوش آمد. پس از به هوش آمدن دهانش را باز می‌کرد و وقتی دهانش باز می‌شد بوی گندیدگی شدیدی از دهانش می‌آمد و حالت پوسیدگی داشت. اصلاً همه جای بدنش سست شده بود و بدنش مقاومت طبیعی خود را از دست داده بود. حتی یک بار که مسعود قربانی موهای او را می‌کشید و من با کابل می‌زدم و محمدرضا دهان محسن را گرفته بود، مسعود پس از دست‌هایش پر از مو شده بود. خود من هم یک بار این کار را کردم که مقداری از موهای محسن کنده شد و دستم پر از مو شد. سپس محسن را که دیگر رمقی در بدن نداشت باز کردیم و داخل اتاق دیگر بردیم و با به میز بستیم.» تروریست‌های بخش ویژه سپس دست به اعمال شنیع‌تری زدند و شکل جدیدی به شکنجه‌های خود دادند: «پس از اینکه طالب به هوش آمد جواد از او اطلاعات می‌خواست و در مورد یک‌سری کارت و مدارک پاسداری که از جیب طالب به دست آورده بود سؤال می‌کرد و می‌گفت آدرس دوستانت را به ما بده که طالب جوابی نمی‌داد. جواد گفت این طوری نمی‌شود، باید این را کرد و مصطفی به آشپزخانه رفت و یک و یک به همراه خودش آورد و به جواد داد. جواد سیخ را دو بار کرد و به زد و بار سوم سیخ را سرخ کرد و روی دکمه‌های جلو شلوار طالب گذاشت که شلوار طالب سوخت و سپس به طالب اصابت کرد که یک‌دفعه طالب شوکه شد و به این شکل جواد آلت طالب را سوزاند و تمام فضای اتاق را و پر کرده بود و چون نمی‌توانستیم درب‌ها را باز کنیم همان طوری بو به داخل راهرو هم رفته بود و تا حدی فضای خانه را پر کرده بود. پس از اینکه طالب بیهوش شد جواد و مصطفی او را از روی صندلی باز کردند و جواد یک آورد و می‌خواست به طالب استعمال کند. من نمی‌توانستم این صحنه را ببینم و از ترس از اتاق خارج شدم و بعداً مصطفی جریان استعمال شیشه را به من توضیح داد.» با پایان یافتن شکنجه‌ها، مسعود قربانی و جواد محمدی شکنجه‌گاه را ترک کردند: «طاهر نهایت کار این طور گفت که ما فقط انتقام گرفتیم و اطلاعات نگرفتیم و بعد با مسعود دست‌های خود را شستند و رفتند. دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
🔴 و در کمین فتنه تمام افراد الزاما به یک شکل نیست. قرار نیست نیروهای حزب‌اللهی هم بروند بشکنند و پمپ بنزین آتش بزنند تا خود را بنامند. ، ولایتی و حزب اللهی مراقب باشند، فتنه آنها همان در تبعیت از رهبری و اما و اگر بستن نسبت به جهت‌گیری تعیین شده از سوی رهبر انقلاب در مواجه با یک است. فتنه نیروهای ولایی، کسلی، تنبلی و بی‌تفاوتی و دنیاطلبی است. یادمان نرود که یعنی کسی که در وقتش فریاد می‌زند، در وقتش می‌کند و در وقتش دست به اقدام می‌زند. ‌دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist