🔻ماجرای رئیس بانک متخلفی که در زندان خدمتکار دارد😳
🔻از تختهای 5 میلیونی تا سیمکارت 20 میلیونی!
🔻حکایت لاکچریبازی در زندانها
🔹پشت دیوارهای بلند زندان، پشت آن درهای آهنی بزرگ که نفوذناپذیر به نظر میرسد، پشت این ساختمانها که خفهاند و دلگیر و پُر یاس، یک عده دارند زندگی میکنند، به معنی واقعی، با تلفظ درستش، حتی بریز و بپاش میکنند، خوب میخورند، عالی میپوشند، خوب انعام میدهند، حتی خوب با پول، آدم میخرند.
🔹بهزاد توی اتاق 52 نفرهشان شهردار است، جارو میکند، سفره پهن میکند، سفره جمع میکند و ظرف و لباس میشوید برای هفتهای 80 هزار تومان. بعضی #شهردارها اما #اختصاصیاند و #ویآیپی به برخی زندانیان خدمات میدهند.
🔹رحمان میگوید در بند 2، مردی که #پمپبنزیندار است یک گماشته خصوصی دارد که مثل یک لَـله همه کار برایش میکند، هفتهای200 هزار تومان هم میگیرد و سه وعده غذای روز را مهمان اوست.
🔹محمود میداند سه #طلافروشی که کارشان جعل سکه و دلار بوده و یک #رئیسبانک متخلف، دو خدمتکار دارند که حتی برایشان آشپزی میکنند. #روزنامههای روز میرسد دست این چهار نفر، مجلههای باطله اما سهم بقیه زندانیان میشود.
زندانها تنگ است، یعنی آنقدر آدم تویشان جمع شده که جمعیت در آنها لول میزند.
🔹 رئیس سازمان زندانها میگوید سرانه فیزیکی هر زندانی که باید 13 متر باشد حالا پنج متر کمتر است. داستان #کفخوابی از همین جا شروع میشود که او هیچگاه منکر این نیز نبوده است. ماجرای کف خوابی و تخت خوابی در زندانها روایتی شنیدنی دارد که زندانیانی که به ما اطلاعات دادند با آب و تاب تعریفش میکنند.
🔹این گونه است که تختها #فروشی میشود. تخت #اجارهای هم هست. هرزندانی دو سال بعد از ورودش به زندان صاحب تخت میشود، یعنی نوبت تختخوابیاش بعد از دوسال و حتی بیشتر میرسد، ولی در زندانها هستند کسانی که از راه نرسیده، هنوز عرق خشک نکرده و رحل اقامت نیفکنده، #صاحب_تخت میشوند، معمولا نیز تختهای طبقه پایین، نه طبقه دو و سه.
🔹بهزاد میگوید در سالن 5، مرد #کارخانهداری هست که تخت را خرید ۵ میلیون تومان؛ فروشنده یک زندانی دست به دهان بود که این پول را زد به زخمش.
🔹زندانیانی که فعلا پول قلنبه نمیخواهند و دنبال درآمد مستمرند، ولی تخت را اجاره میدهند. بهزاد میگوید یک نفر در بندشان تخت طبقه سوم را هفتهای 500 هزار تومان اجاره داده و کسی دیگر 350 هزار تومان بابت روزی سه ساعت کرایه میگیرد.
🔹داستان کسانی که این تختها را اجاره میکنند یا میخرند همان حکایت #لاکچریبازی در زندانهاست، جماعتی که همانند روزگار آزادیشان مثل ریگ پول خرج میکنند و #نمایش_قدرت میدهند، همانها که اگر خدمتکار مخصوص نداشته باشند برای شستوشوی هر تکه لباسشان به زندانیان داوطلب دستمزد میدهند، هرکیلو برنج هندی را به قیمت برنج ایرانی میخرند، میوه فصل میخورند، روزی سه بار غذا سفارش میدهند و هزینه تلفنشان در هفته میرود بالای150هزار تومان.
🔹بند اعیانی مواد مخدر
به تلفن همراهش زنگ زدهام، به یک 901، به سیمکارتی که بیشتر زندانیان حسرتش را میکشند ولی میگویند در زندان #موادمخدر توی دست و بال خیلیها هست. فرزاد خوشصحبت است حتی پرحرف، یک فروشنده کهنهکار #کوکائین که میگوید این #گوشی و #سیمکارت برایش 20 میلیون تومان آب خورده. #مجرمان گردنکلفت موادمخدر دست و دلبازانه پول خرج میکنند، به قول فرزاد برای نمایش قدرت مالیشان.
🔹فرزاد دوباره از گردنکلفتها حرف میزند و از تیپهایی که در زندان میزنند. اینها لباس مخصوص هواخوری دارند، صبح یک دست و عصر یک دست، غذای سفارشی میخورند و نان شیرمال و بربری داغ و شیرینی میآید سر سفرهشان. اما شگرفتر اینکه عطر میخرند و گران هم میخرند، بعضیها را یک میلیون و بعضیهای دیگر را تا دو میلیون تومان. فرزاد از تعجب ما تهجب میکند و میگوید کسی که حبس ابد خورده و باید تا آخر عمر اینجا باشد چرا عطر نزند و خوب زندگی نکند؟
🔹اما حکایت پول خرج کردنهای زندانیانی که به قول فرزاد چراغ تریاکشان همیشه روشن است شنیدنی است. در ندامتگاه زندانیان موادمخدر، آنهایی که اهل نئشگیاند این روزها برای یک گرم #شیشه 400 هزار تومان پول میدهند و برای یک گرم #هروئین70 هزارتومان.
🔹در کنار این لاکچریبازها اما جماعتی از زندانیان که تعدادشان کم هم نیست، گِرد میخوابند، کم میخورند و بد میپوشند چون آه در بساط ندارند و نمیخواهند بار مخارجشان روی دوش خانواده بیفتد.
منبع: کانال اخبار فوری
دفاع همچنان باقیست
@defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
5)▪️ #عملیات_مهندسی، روزی که #داعشیهای_وطنی پوست ۳ پاسدار را کندند. در ادامه اعضای بخش ویژه مجا
6)▪️ #عملیات_مهندسی، روزی که #داعشیهای_وطنی پوست ۳ پاسدار را کندند.
قساوت قلب اعضای بخش ویژه تا حدی بود که برخی از اعضا از ادامه #شکنجههای_قرون_وسطایی جا زدند و نتوانستند ادامه چنین #جنایاتی را تحمل کنند: « #لثههای این برادران حالت بدی پیدا کرده بود، طوری که #دهانشان خیلی بوی بدی میداد و حالتی که انگار یک چیزی بگندد داشت و این مسئله به خاطر همان اعمال شکنجهها بود و #خونمردگیها در بدن آنها. طاهر در حالی که با چاقو وارد حمام شده بود گفت این یکی مسائل را میگوید یا نه یا دلش میخواهد مثل آن یکی #پوستش_کنده_شود؟ من بیرون آمدم و به اتاقی که طالب در آن بود رفتم. دیدم قسمتی از #پوست_سر را به همراه #موهای او #کنده است و شکل آن حالت خیلی بدی داشت. طالب بیهوش بود که رحمان با ریختن آب سرد میخواست او را به هوش بیاورد ولی رحمان هم حالت خیلی بدی داشت. البته این مطلب را نمیخواست نشان دهد ولی من میفهمیدم که از این کار خوشش نمیآید. نه آنکه رحمان دلرحم بود، ولی حالت و عکسالعملی که برادران پاسدار نشان میدادند طوری بود که حالت چندشآوری داشتیم. من در آن موقع یک لحظه نمیتوانستم فکر کنم که چه دردی آنها میکشند و فقط فکر این بودم که از معرکهای که مسعود قربانی و طاهر راه انداختهاند عقب بیفتم.»
از سوی دیگر #شکنجههای_دلخراش بر روی محسن میرجلیلی نیز به موازات طالب طاهری در جریان بود: «خود من هم کابل و پارچه در دستم بود که به حمام برگشتم. چند ضربه #کابل به #کف_پا و #بدن محسن میرجلیلی که هنوز بیهوش بود زدم که تکان خورد و به هوش آمد. پس از به هوش آمدن دهانش را باز میکرد و وقتی دهانش باز میشد بوی گندیدگی شدیدی از دهانش میآمد و #لثههای #دندانهایش حالت پوسیدگی داشت. اصلاً همه جای بدنش سست شده بود و بدنش مقاومت طبیعی خود را از دست داده بود. حتی یک بار که مسعود قربانی موهای او را میکشید و من با کابل میزدم و محمدرضا دهان محسن را گرفته بود، مسعود پس از #کشیدن_موهای_محسن دستهایش پر از مو شده بود. خود من هم یک بار این کار را کردم که مقداری از موهای محسن کنده شد و دستم پر از مو شد. سپس محسن را که دیگر رمقی در بدن نداشت باز کردیم و داخل اتاق دیگر بردیم و با #زنجیر به میز بستیم.»
تروریستهای بخش ویژه سپس دست به اعمال شنیعتری زدند و شکل جدیدی به شکنجههای خود دادند: «پس از اینکه طالب به هوش آمد جواد از او اطلاعات میخواست و در مورد یکسری کارت و مدارک پاسداری که از جیب طالب به دست آورده بود سؤال میکرد و میگفت آدرس دوستانت را به ما بده که طالب جوابی نمیداد. جواد گفت این طوری نمیشود، باید این را #کبابش کرد و مصطفی به آشپزخانه رفت و یک #گاز_پیکنیکی و یک #سیخ به همراه خودش آورد و به جواد داد. جواد سیخ را دو بار #سرخ کرد و به #ران_طالب زد و بار سوم سیخ را سرخ کرد و روی دکمههای جلو شلوار طالب گذاشت که شلوار طالب سوخت و سپس #سیخ_داغ به #بدن طالب اصابت کرد که یکدفعه طالب شوکه شد و به این شکل جواد آلت طالب را سوزاند و تمام فضای اتاق را #بوی_سوختگی_پارچه و #گوشت_بدن پر کرده بود و چون نمیتوانستیم دربها را باز کنیم همان طوری بو به داخل راهرو هم رفته بود و تا حدی فضای خانه را پر کرده بود. پس از اینکه طالب بیهوش شد جواد و مصطفی او را از روی صندلی باز کردند و جواد یک #شیشه #نوشابه آورد و میخواست به طالب استعمال کند. من نمیتوانستم این صحنه را ببینم و از ترس از اتاق خارج شدم و بعداً مصطفی جریان استعمال شیشه را به من توضیح داد.»
با پایان یافتن شکنجهها، مسعود قربانی و جواد محمدی شکنجهگاه را ترک کردند: «طاهر نهایت کار این طور گفت که ما فقط انتقام گرفتیم و اطلاعات نگرفتیم و بعد با مسعود دستهای خود را شستند و رفتند.
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
🔴 #فتنه و #گمراهی در کمین #حزبالله
فتنه تمام افراد الزاما به یک شکل نیست. قرار نیست نیروهای حزباللهی هم بروند #شیشه بشکنند و پمپ بنزین آتش بزنند تا خود را #فتنهگر بنامند.
#نیروهای_انقلابی، ولایتی و حزب اللهی مراقب باشند، فتنه آنها همان #تردید در تبعیت از رهبری و اما و اگر بستن نسبت به جهتگیری تعیین شده از سوی رهبر انقلاب در مواجه با یک #بحران است. فتنه نیروهای ولایی، کسلی، تنبلی و بیتفاوتی و دنیاطلبی است.
یادمان نرود که #حزبالله یعنی کسی که در وقتش فریاد میزند، در وقتش #سکوت میکند و در وقتش دست به اقدام میزند.
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist