🍂
🔻#مهندسی_رزمی
در دفاع مقدس 4⃣4⃣
🔅 مصاحبه با سردار
نصرت الله کاشانی
تاریخچه و خلاقیتهای مهندسی رزمی
با توجه به نوع جنگ و طبیعت آن بالطبع برنامه ها و طرحهایی برای مقابله با طبیعت و عوارض زمین ارائه و خلاقیتهایی بروز و ظهور می کرد. خلاقیتها در ابتداء امر با رویکرد نیروهای جهاد که قبلا کارهای عمرانی کرده بودند صورت گرفت و چون مقابله با طبیعت برای جاده سازی و نیز احداث خاکریز ها برای موانع آبی دشمن و عبور از رودخانه ها و هور و باتلاقها و رملها، دستگاههای خاصی را می طبید و اصولا احساس نیاز بود که نیروها را به نوآوری و خلاقیت سوق میداد و حاصل نیاز ، دستاوردهایی را برای مهندسی رزمی تحت عنوان خلاقیت به ارمغان می آورد تا جائیکه تصمیم گرفته شد حتی در عمق اروند تونل احداث شود و تا نیمه اروند تونل زده شد و بعدها متوقف شد و تجربه و ابتکار زدن تونل توسط مهندسین جسور مهندسی رزمی بعد از جنگ در قسمتهای عمرانی و تونل سازی توسط قرارگاه بازسازی ادامه پیدا کرد.
از کارهای ابتکاری مهندسی رزمی طراحی و ساخت پلهای خیبر و دستگاههای عبور از باتلاق را می توان نام برد. اگر بخواهیم تقابل مهندسی و ابتکارات خود را با ارتش عراق مقایسه و بیان نماییم باید بگویم مهندسی رزمی عراقیها یک تشکیلات کلاسیک و کپی برداری از کشور های غربی و حمایت آنها بود و برنامه را کشورهای غربی دیکته می کردند و عراقیها فقط مجری کار بودند. لذا خلاقیت و ابتکارات مختص به رزمندگان اسلام بود و کمبودهایمان را بر حسب نیاز و شرایط موجود در قالب ابتکارات به منصه ظهور می رساندیم.
یکی از خلاقیتهای مهندسی این بود که کاری بکنند که دشمن متوجه نشود فلذا از فریب و پوشش و استتار و استفاده از تاریکی شب را ملاک عمل قرار داده که خود نوعی پدافند غیر عامل محسوب می شود. برای مثال نیروهای ما صد تریلی در جزیره جنوبی کنار آب جهت انتقال پل بصورت شبانه با چراغ خاموش حرکت می دادیم و برای مخفی کردن آنها روی پلها را استتار می کردیم و در عملیات والفجر 8 برای آزاد سازی فاو چه حجمی از خاک و شن ریزی زیر نخلها طی 6 ماه صورت گرفت که دشمن متوجه نشد.
ثمره انتقال تجربه ابتکارات مهندسی طراحی و ساخت انتقال آب سد لتیان به تهران توسط نیروهای رزمنده بعد از جنگ بود و بدنبال آن بحث راه اندازی قرارگاه سازندگی اتفاق افتاد و متعاقب آن کارهای اقتصادی حاصل از آن شکل گرفت.
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
همراه باشید
#تاریخ_شفاهی
مطالب بیشتر در
کانال حماسه جنوب- ایتا 👇
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
❣ کلیپ زیبای شهادت
هم اکنون در کانال دوم
حماسه جنوب 👇#شهدا
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
🍂
🔻#زندان_الرشید ۳۹
خاطرات سردار گرجی
بقلم، دکتر مهدی بهداروند
اولین محوری که عراق روی بازپس گیری آن تمرکز کرده بود شهر بندری فاو بود. عراق برای بازپس گیری فاو وحشیانه از بمباران و گلوله باران شیمیایی استفاده کرد. هیچ کس قدرت دفاع و مقابله نداشت.
اکثر بچه های فاو در اثر حمله شیمیایی زمینگیر شده بودند و قدرت دفاعی شان را از دست داده بودند. عده زیادی از نیروها در لحظات اول حمله عراق در اثر شیمیایی شدن با گاز سیانور به شهادت رسیدند. عراق، بعد از حمله شیمیایی، شروع کرد به بازپس گیری شهر و به راحتی وارد فاو شد،
وقتی خبر شکست فاو را از زبان احمد غلام پور شنیدم گریه کردم. عملیات والفجر 8 در سال ۱۳۶۴، که منجر به فتح فاو شد، هیچ وقت از یادم نمی رود. به هر حال فاو یادگار شیرین عملیات والفجر ۸ بود که عراق آن را از دست ما خارج کرد.
خبر اشغال فاو در سراسر ایران منعکس شد. هیچ کس فکر نمی کرد عراق به این راحتی فاو را بگیرد. آنهایی که سررشته نظامی داشتند می گفتند: «عراق حتما با کمک آمریکا توانسته موفق شود.»
غلام پور بلافاصله با بیسیم از کلیه نیروهای یگان هایی که در فاو بودند خواست هر طور شده عقب نشینی کنند؛ اگرچه کسی حال فرار نداشت.
از طرف دیگر هواپیماهای عراقی پل بعثت را، که روی اروند قرار داشت، مرتب بمباران می کردند؛ طوری که راه خروج از فاو بسته شده بود. بسیاری از امکانات ما، مثل توپ و تانک و تجهیزات و ماشین و حتی بیمارستان عظیم سپاه، در فاو از دستمان رفت.
عراق به هیچ کس رحم نمی کرد. عده ای از رزمندگان، که در عقب نشینی از روی پل با هواپیمای عراقی روبه رو و به داخل آب پرتاب شدند، هدف رگبار و توپخانه عراق قرار گرفتند. چقدر از بچه ها در آب شهید شدند و آب جنازه آنها را به دریا برد !
یک روز، در اتاق کار نشسته بودم و پیگیر کارها بودم. هر بار با آبادان تماس میگرفتم خبرهای بدی تحویلم می دادند. شب، عراق در تلویزیون جشن بزرگی را نشان داد. همه در حال پایکوبی و رقص و شادی بودند. اخبار عراق اعلام کرد که عراق اولین حمله وسیع خود را آغاز و در قدم اول شهر بندری فاو را از دست نیروهای ایرانی خارج کرد.
چند روز بعد، تلویزیون عراق جشنی را نشان داد که در آن صدام به فرماندهان فاتح فاو مدال میداد و از آنها تقدیر می کرد. خبر سقوط فاو در اخبار سراسری پخش شد. اختلافات سیاسی کار خودش را کرد و ما فاو را به راحتی از دست دادیم،.
همراه باشید..
مطالب بیشتر در
کانال حماسه جنوب - ایتا 👇
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
🍂 چلهم •••⊰•┈┈┈┈┈⊰•
گاه دلم می خواهد فراموش کنم، همه چیز را. خوشی ها و ناخوشی ها را.
گاه دلم می خواهد تمام کنم حرفهایی که ریش می کند دل آدم ها را و بیشتر و پیشتر از همه خودم را.
گاه آرزو می کنم از همه مرض ها و بیماری هایی که قرار است گریبانم را بگیرد، فراموشی و آلزایمر زودتر از همه پیش بیاید.
اما هنوز که نیامده است.
و تا نیامده است از خاطرم نمی رود !
خاطرات !
گاه شیرین همچون عسل و گاه تلخ همچون زهر
⊰•┈┈┈┈┈⊰•
شب چله است امشب
نه چهل روز.
نه چهل ماه.
چهل سال است.
اربعین جنگ است فردا.
نمی دانم! کسی برای اربعین بچه های جنگ پیاده راه می افتد فردا؟
کسی ایستگاه صلواتی درست می کند؟
به زائران جنگ ما کسی شربت می دهد یا نه؟
جنگ ما حرم دارد . حرمی در قلب ها و
بین الحرمینش از خرمشهر تا سومار و سردشت. طولانی است، خیلی طولانی.
برای اربعین، باید غصه دار باشیم؟
باید مقتل بخوانیم؟
یا باید بگوئیم، چه گذشت بر فرزندان جنگ.
باید داستانِ راستان را بگوییم
⊰•┈┈┈┈┈⊰•
از سفر جنگ هشت ساله، خسته و خاک آلود بر می گشتیم که برخیها، به کاروان مان زدند و به یغما بردند دار و ندارمان را. به خاطراتمان هم رحم نکردند. بردند با خودشان.
گفتند نگران نباشید، خودمان بعدها می گوییم خاطرات جنگ را. خوبهایش را می گوییم. بدهایش را می گذاریم زیر فرش فراموشی. تادشمن نفهمد. تادشمن شاد نشود. خوب هایش را می گوییم که خانواده های جنگ نارحت نشوند. و دل آزرده نشوند.
...و اکنون دارند جنگ را با روایت خود میگویند
می گویند ما برنده جنگ شدیم. مگر ما برای برنده شدن رفته بودیم..
ایهاالناس بدانید ما برای انجام تکلیف رفته بودیم و لا غیر ...
⊰•┈┈┈┈┈⊰•
یک روی سکه جنگ را می گویند تا مبادا مردم فکرهای بد نکنند و حالا ایستاده ام روی فرش خاطراتم. خاطراتم را ریخته ام روی سینی غیرتم، و گذاشته ام روی سفره صداقتم.
به جستجو نشسته ام، شاید در میان شان راهی برای فردا بجویم. نگذارم دوباره بچه هایمان را اروند شُبهات ببرد با خودش.
کارخانه نمک دروغ ها، بچه هایمان را نمک سود نکند. نگذارم کانالماهی رسانه های متعفن، بچه ها را بخورد. نگذارم کارونغم، بی معرفت شود و بمبک وار گازشان بگیرد.
نگذارم دست غواص های سایبری ما را از پشت ببندند.
نگذارم کربلای ۴ نفوذی ها تکرار شود.
عملیات والفجر ۸ را با امید تکرار میکنم
اجازه نخواهم داد بلندای تزویر وقلّه بدون حمایت آتش، دوباره کاوه را از ما بگیرد.
بگذارم نوجوانان اول مهر بروند مدرسه درس را بخوانند. به مهدی باکری پشت بی سیم بگویم بهشت خوش آب و هوا گوارای وجودت.
#یاسر
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
🍂
🔻#زندان_الرشید ۴۰
خاطرات سردار گرجی
بقلم، دکتر مهدی بهداروند
شیرینی فتح فاو با خبر سقوطش در کام مردم مثل زهر هلاهل شد. در جلسه ای گفتند که هنگام عقب نشینی بسیاری از نیروها تجهیزات و سلاحهای خود را رها کردند. در آن جلسه فیلمی از تلویزیون عراق پخش شد که نشان می داد بعد از حمله شیمیایی به شهر عده ای، برای شیمیایی نشدن، فرار می کردند و قید همه چیز را زده بودند و جانشان را مثل بقچه ای زیر بغلشان گذاشته بودند و می دویدند.
عده ای از فرماندهان با دیدن این صحنه آرام اشک ریختند؛ ولی حرفی برای گفتن نداشتند. سکوت بهترین حرف آن جلسه بود. در آن جلسه آقا محسن به فرماندهان تأکید کرد: «بروید و در سایر محورها یگانها را آماده کنید که اگر حمله ای شد، قصه فاو تکرار نشود.».
از روزهای اول سال ۱۳۶۷، که خبری از عید نبود، این شبهه جدی بین فرماندهان سپاه مطرح شد که با این قدرت و سرعتی که عراق جلو می آید و با امکانات محدود ایستادن در مقابل عراق کاری غیر عاقلانه است و با این وضع قطعا نمی شود مناطق را حفظ کرد.
همه می دانستیم هدف بعدی عراق حمله به جزایر مجنون است. البته آن قدر روحیه مان ضعیف شده بود که حال و حوصله هیچ کاری نداشتیم. هر روز خبرهای بد و مأیوس کننده به گوشم میرسید و از عاقبت جزیره می ترسیدم. خیلی دمغ و افسرده شده بودم. دعا میکردم یک طوری خدا ما را از آن مخمصه بیرون ببرد.
علی هاشمی از جزیره با من تماس گرفت و گفت: «سریع همه فرماندهان را برای یک جلسه دعوت کن. کار مهمی دارم.» دو روز بعد، همه فرماندهان در جلسه ای گرد هم جمع شدند و علی هاشمی از آنها خواست نظرشان را درباره جزایر بدهند.
همه یک حرف می زدند. عراق تا چند وقت آینده حمله به جزایر را شروع می کند و با این تعداد نیرو و امکانات نمی شود مقابل ماشین جنگی عراق ایستاد.
على حرف فرماندهان را قبول داشت. او هم با آنها هم رأی شد و گفت: «می دانید که جزیره راه های ورودی و خروجی محدودی دارد. اگر عراق بخواهد. همانند حمله گازانبری که به فاو کرد به جزیره حمله کند، مشکلات زیادی برایمان ایجاد می شود و ما قدرت مقاومت نخواهیم داشت.»
علی هاشمی، در حالی که با انگشت ابروی چپش را صاف می کرد، گفت: «ببینید برادران، شما فرماندهان یگان های مستقر در منطقه اید. وظیفه من و شما حفظ جزیره است. بر این اساس باید با چنگ و دندان از جزیره دفاع کنیم. جزیره حاصل خون شهدای خیبر و بدر است. ما به راحتی جزیره را به دست نیاوردیم که به راحتی آن را از دست بدهیم. باید هر طور شده، ولو با کمترین امکانات، جزیره را حفظ کنیم و اجازه ندهیم قصه فاو در جزیره تکرار شود.»
- على طوری از جزیره و حفظ آن حرف میزد که انگار داشت از فرزندش حرف میزد. حرارت و صلابت حرفهای علی هنوز یادم نرفته است. در آخر جلسه علی گفت: «سریع جلسه پیگیری این موارد در قرارگاه عملیاتی سپاه ششم در جزیره تشکیل شود.»
همراه باشید..
مطالب بیشتر در
کانال حماسه جنوب - ایتا 👇
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂