🍂 امام و دفاع مقدس
🔻 ببینید خودشان هستند؟!
غلامعلی رشید
۴۸ ساعت قبل از اعلام رسمی پذریش قطعنامه ۵۹۸ از رسانه ها، در محل ریاست جمهوری جلسه ای در این بارۀ تشکیل شد. از فرماندهان سپاه من و آقای شمخانی حضور داشتیم. نامه اولیه حضرت امام در این باره توسط حاج سید احمد آقا قرائت شد. به دلیل نستوهی و صلابتی که از حضرت امام سراغ داشتیم، برایمان بعید به نظر می رسید که حضرت امام به پذیرش قطعنامه رضایت داده باشند. من پیش خودم تصور کردم که شاید خدای ناکرده حضرت امام وفات یافته و مسئولین کشور صلاح کار را در این دیده اند که قطعنامه را به این کیفیت و به نام حضرت امام بپذیرند و موضوع ارتحال را هم چند روزی برملا نکنند. این موضوع را با آقای شمخانی در میان گذاشتم که باعث تحریک ظّن وی هم شد و خلاصه این گمان ما از طریق آقای رفیقدوست به حاج سید احمد آقا منتقل گردید.
زمانی که بعد از عملیات مرصاد به اتفاق برادران شمخانی، باقری و نجات برای عرض گزارش به دیدار حضرت امام رفتیم، بعد از ظهر بود و بیرون منزل مدتی را خدمت حاج سید احمد آقا نشستیم و پذیرائی مختصری با چای و هندوانه از ما به عمل آمد. بعد از مدتی حاج سید احمد آقا اطلاع دادند که می توانید به دیدار حضرت امام بروید. موقعی که به همراهی هم خدمتشان رسیدیم، حاج احمد آقا که از آن جلسه کذایی و تصور ما سابقه ذهنی داشتند، به شوخی گفتند: «دست بزنید، ببینید خودشان هستند». 😂 و خلاصه با زبان مزاح به ما فهماندند که این چه تصوری بود که شما داشتید؟
حضرت امام پاهایشان را روی یک نیمکت گذاشته بودند که این موضوع بیش از حد ما را متاثر کرد. ملاقات امام حدود یک ربع طول کشید که بعد از دستبوسی، آقای شمخانی گزارشی از کم و کیف عملیات، چگونگی حمله منافقین، طرح ها و برنامه های آنها، اهدافی را که دنبال می کردند و ... چگونگی اطلاع ما از حمله آنها و مقابله ای که با آنها صورت گرفته بود، را خدمت حضرت امام ارائه کردند وگفتند که انتقام خون شهدای اوائل انقلاب (اشاره به شهدای حزب و ریاست جمهوری و ...) را از آنها گرفتیم.
(در این عملیات ضربه نابود کننده ای بر پیکر منافقین وارد شده و تعداد بسیار زیادی از آنها نابود شدند)
حضرت امام خیلی با آرامش فرمودند: الحمدللّه و سپس برای رزمندگان دعا کردند.
┄┅═✼✿✵🦋✵✿✼═┅┄
#امام_و_دفاع_مقدس
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
🍂 امام و دفاع مقدس
🔻 زمانی پیروزید که
وحدت داشته باشید
🔅 محمد نبی رودکی
در طول دفاع مقدس، با توجه به اینکه توفیق داشتم هشت سال در جبهه های نبرد حق علیه باطل حضور داشته باشم، مجموعاً سه دیدار خصوصی در جمع فرماندهان و یک دیدار عمومی با حضرت امام داشتم. یکی از جلسات خصوصی در جمع فرماندهان ارتش و سپاه بود. زمانی که وارد اتاق شدیم، همه نشستیم، حضرت امام از اتاق بعدی وارد شدند. ما همگی ایستادیم تا حضرت امام در جای خودشان قرار گرفتند. از لحظۀ ورود حضرت امام در جمع فرماندهان، من و عده ای دیگر از آقایان فقط نگاهمان به چهره با صلابت حضرت امام بود. کسی که در آرزوی چنین دیداری است و انتظار می کشد که به زیارت حضرت امام نائل بشود، نگاه به چهرۀ حضرت امام را نباید لحظه ای از دست بدهد. در طول آن جلسه که بیش از نیم ساعت در خدمت حضرت امام بودیم، ما چشممان به جمال ملکوتی حضرت امام بود. از نگاه به چهره آن بزرگوار به طور قوی احساس می شد که انسان در حال عبادت است. همان طور که در روایت داریم نگاه به چهره عالم و پدر و مادر عبادت است، این هم همین طور بود و ما با عمق وجودمان حس می کردیم داریم در یک حالت عبادت، سیر می کنیم. در آن جلسه حضرت امام در مورد وحدت فرمودند که «زمانی شما پیروزید که وحدت داشته باشید» و واقعیت هم همین بود.
┄┅═✼✿✵🦋✵✿✼═┅┄
#امام_و_دفاع_مقدس
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
🍂 امام و دفاع مقدس
#خاطرات
┄┅═✼✿✵🦋✵✿✼═┅┄
🔻اطمینان حضرت امام
از صدق گفتار برادران رزمنده
غلامعلی رشید
عملیات کربلای ۵ بود و من در قرارگاه فرماندهی کل سپاه مسئولیت عملیات را عهده دار بودم. به تناسب این شغل معمولاً روی نقشه های عملیاتی با فرماندهی سپاه بحث و تبادل نظر داشتیم. از طرف دیگر با اکثریت فرماندهان لشکرها در تماس بوده و اخبار و اطلاعات را به موقع مبادله می کردیم. از قرارگاه به دفتر حضرت امام هم منتقل می کردیم تا به اطلاع حضرت امام رسانده شود. البته برای آقای انصاری قبلاً در رابطه با منطقه عملیاتی از روی نقشه توجیه اجمالی صورت گرفته بود.
روز دهم یا یازدهم عملیات شدت حملات دشمن به حّدی رسیده بود که واقعاً بی سابقه می نمود. می شود گفت دشمن هر آنچه را که در اختیار داشت به صحنه ها کشانده و سپاه هم تقریباً تمام توان خود را به کار گرفته بود. برای دفع این فشار سنگین که عمدتاً حمله هوایی بود، به سلاحهای پدافند هوایی مناسب نیاز مبرم داشتیم.
به همراهی آقای رفیق دوست و سردار باقری ماموریت یافتیم تا به تهران برویم. قرار شد گزارش وضعیت را به اطلاع حاج سید احمد آقا برسانیم و اگر موقعیت مناسبی به دست آمد موضوع به عرض حضرت امام رسانده شود. به همراه گزارش مفصلی که به حاج سید احمد آقا دادیم، نیازهای تسلیحاتی خود شامل سلاح های پدافند هوایی، تعدادی تانک و نفربر را که باید از ارتش تامین می شد، به اطلاع ایشان رساندیم. بحث ملاقات با حضرت امام را هم مطرح کردیم. حاج احمد آقا موافقت کردند و بعد از اتمام نماز حضرت امام توفیق تشرّف به حضورشان حاصل آمد. حضرت امام ایستاده بودند و هنوز سجاده در دستشان بود. دست آن حضرت را بوسیدیم و بعد از احوالپرسی آقای رفیق دوست ما را معرفی کرده و درخواست خود را هم به صورت کتبی تقدیم کردیم و هم توسط آقای رفیق دوست شفاهی به عرضشان رساندیم. حضرت امام با اطمینان کامل از صدق گفتار ما، بدون درنگ دستور اقدام و پی گیری موضوع در زمینه تامین خواست ما را به حاج سید احمد آقا اعلام فرمودند.
┄┅═✼✿✵🦋✵✿✼═┅┄
#امام_و_دفاع_مقدس
#خاطرات
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
🍂 امام و دفاع مقدس
#خاطرات
┄┅═✼✿✵🦋✵✿✼═┅┄
🔻آرامش و اطمینان امام
در برابر فتنه انگیزیهای دشمن
غلامعلی رشید
بعد از عملیات مرصاد، خدمت حضرت امام رسیدیم. در آن عملیات از جمله اهدافی که منافقان کوردل دنبال می کردند، تصرف یا انهدام منطقه جماران بود و برای این منظور، یگانی مشخص کرده و نقشه توجیهی جماران و اطلاعات مربوط به پستهای نگهبانی، میزان نیروهای سپاه در منطقه جماران، روش تصرف و ... را مشخص ساخته بودند که در مدارک به دست آمده، همه وجود داشت. آقای شمخانی و سردار رشید و بنده و آقای نجات چهار نفری از منطقه آمدیم و ابتدا با حاج احمد آقا ملاقات کردیم و سپس خدمت حضرت امام رسیدیم. آقای شمخانی توضیحات لازم در رابطه با عملیات، میزان پیشروی منافقان، نحوۀ سرکوب آنها و ... را بیان داشتند و توضیح دادند که یکی از اهداف آنها تصرف منطقه جماران بود و به این ترتیب توضیح دادند که این تعداد نیرو را برای اینجا منظور کرده بودند. توضیح نظامی موضوع را داده و آن مدارک را هم که همراه ما بود نشان دادیم. بعد از اینکه توضیحات آقای شمخانی تمام شد، در طول توضیح آقای شمخانی و بعد از آن، حضرت امام به اینکه هدفی به اسم جماران وجود داشته و احتمال خطری در میان بوده و مساله ای وجود داشته است، اصلاً هیچ توجهی نشان ندادند. به قول معروف هیچ محل نگذاشتند. برای خود من خیلی عجیب بود که امام حتی یک چشمی بلند بکنند، یک اَبرو یا سری تکان بدهند، بگویند که بله مثلاً خطری وجود داشته و ... اصلاً انگار نه انگار که اینچنین توضیحی داده شده است. و هیچ توجهی به این قضیه نکردند. این آرامش حضرت امام برای خود من خیلی جالب بود. یک موقع آدم از آن اطمینان روحی و طمانینه، قولی می شنود؛ ولی یک موقع از نزدیک می بیند و لمس می کند. این مساله واقعاً برای من جالب بود و همیشه در خاطرم مانده و خواهد ماند که مثلاً امام چقدر بی توجه به این موضوع بودند و بعد از اینکه صحبتهای آقای شمخانی تمام شد، ایشان فقط رزمندگان را دعا کردند و گفتند: من دعا می کنم که خدا به شما نصرت دهد.
┄┅═✼✿✵🦋✵✿✼═┅┄
#امام_و_دفاع_مقدس
#خاطرات
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
🍂 امام و دفاع مقدس
#خاطرات
┄┅═✼✿✵🦋✵✿✼═┅┄
🔻قدر خودتان را بدانید
رحیم صفوی
عملیات طریق القدس (آزاد سازی بستان) به انجام رسید. در عملیات فرماندهی کل قوا، سپاه گردانهایی را تشکیل داده و سازماندهی کرده بود. در هر محوری تقریباً سه تا پنج گردان، جمعاً نزدیک به ۲۵ تا ۳۰ گردان در عملیات شکستن حصر آبادان در جبهه ها داشتیم. در عملیات آزادسازی بستان در تشکیلات سپاه «تیپ» سازماندهی شد. تیپ امام حسین به فرماندهی شهید خرازی، تیپ کربلا به فرماندهی آقا مرتضی قربانی و ... . در عملیات ثامن الائمه (شکستن حصر آبادان) هر گردانی تقریباً بیست تا سی نفر شهید داده بود ولی در فتح بستان تعداد شهدا برای هر تیپ در هر محور حدود دویست تا سیصد نفر بود و این، خارج از تحمل برادران فرمانده بود. به طوری که بعضی با برادر رضایی مطرح می کردند که ما نمی خواهیم فرمانده باشیم، ما توان تحمل این همه شهید را نداریم. ما نتوانستیم این برادران را قانع کنیم؛ به ناچار دسته جمعی به حضور حضرت امام مشرف شدیم. فرمانده سپاه عین واقعه را خدمت حضرت امام بیان کردند. آن حضرت با بزرگواری و عنایت و شادابی حرفها را گوش کردند. بچه ها هم دست امام را به کرّات می بوسیدند و به چشمشان می کشیدند و امام هم با بزرگواری با بچه ها برخورد می کردند. بعد از صحبتهای برادر رضایی، امام مدتی سکوت کرده و سپس مطالبی فرمودند که سؤال بچه ها را برای همیشه جواب دادند و محور فرمایشات آن بزرگوار از نظر من سه مورد مهم داشت که ذیلاً بدان اشاره می شود. محور اول این بود که فرمودند: شما قدر خودتان را بدانید و باید خدا را شکر کنید که در مقطعی به دنیا آمده اید که دفاع از اسلام و قرآن بر عهده شما گذاشته شده است. دوم اینکه فرمودند: از کشتن نترسید و سوم اینکه از کشته شدن خوف و هراسی نداشته باشید و خوشبختانه ابهام بچه ها برای همیشه رفع شد.
┄┅═✼✿✵🦋✵✿✼═┅┄
#امام_و_دفاع_مقدس
#خاطرات
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
🍂 امام و دفاع مقدس
#خاطرات
┄┅═✼✿✵🦋✵✿✼═┅┄
🔅 بگذارید آزاد باشند
قبل از شروع جنگ بود. روزی با بچه های شورای عالی سپاه خدمت حضرت امام رسیدیم. بعد از فرمایشات حضرت امام، فرمانده سپاه برای گرفتن عکس از حضرت امام اجازه خواستند که آن بزرگوار قبول کردند.
برای گرفتن عکس بچه ها سه ـ چهار نفری کنار حضرت امام نشستند و چون جا تنگ بود بسیار چسبیده و نزدیک به هم بودند که برادر رضایی به بچه ها گفتند بروید کنار؛ ولی حضرت امام دستور فرمودند که: نه، بگذارید آزاد باشند. برخورد حضرت امام جوری بود که گویا فرزندان خودش را مورد لطف و محبت قرار می دهند.
┄┅═✼✿✵🦋✵✿✼═┅┄
#امام_و_دفاع_مقدس
#خاطرات
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
🍂 امام و دفاع مقدس
#خاطرات
┄┅═✼✿✵🦋✵✿✼═┅┄
🔅 فکر پیروزی ظاهری نباشید
محمد حسین جلالی
یادم می آید در عملیات بدر که عملیات واقعاً سختی بود، من در قرارگاه که حدود هفت یا هشت کیلومتر از لبه جلویی خط فاصله داشت، ایستاده بودم و وظیفه پشتیبانی بوسیله هلی کوپتر از عملیات سپاه را عهده دار بودم. برادران حسنی سعدی، صیاد شیرازی و محسن رضایی فرماندهی کل عملیات را عهده دار بودند. برای لحظه ای از قرارگاه بیرون آمدم. عراقی ها گلوله های توپ اتریشی را در حجم بسیار بالایی پرتاب می کردند که چون شب بود، مسیر گلوله ها به راحتی قابل رؤیت بود و از شدت پرتاب و انفجار گلوله ها، زمین زیر پای آدم می لرزید. در آنجا شهدای بسیار تقدیم کردیم.
مساله عمده این است که با توجه به سختی عملیات و کثرت تعداد شهدا وقتی مراتب خدمت حضرت امام عرض شد، آن بزرگوار از طریق حاج سید احمد آقا و توسط برادر رضایی پیام مهمی برای رزمندگان صادر کردند. در آن پیام مطرح فرموده بودند که شما به فکر پیروزی ظاهری نباشید، مهم انجام وظیفه برای اسلام است. شما که در حد توان خود تلاش می کنید، در حقیقت پیروزید. چون در راه اسلام و در دفاع از اسلام می جنگید، در هر حال پیروزی با شماست. این پیام سراسر معنویت در آن موقع حساس، چنان اثری داشت که گویی رزمندگان حضور حضرت امام را در جبهه ها احساس می کردند و خلاصه در ارتقای روحیه بچه ها اثر فوق العاده ای داشت.
در عملیات خیبر هم همین طور بود. و حضور معنوی امام در صحنه های نبرد کاملاً محسوس بود. در آن عملیات حضرت امام به خود من فرمودند که من می خواهم این عملیات به درستی به انجام برسد. برکت روح بزرگ امام و اقدامات اساسی آن ابرمرد تاریخ و برداشت آن حضرت از اسلام و انتقال این برداشت معنوی به امت مسلمان و رزمندگان اسلام را می توان بزرگترین عامل پیروزیهای سپاه اسلام دانست.
┄┅═✼✿✵🦋✵✿✼═┅┄
#امام_و_دفاع_مقدس
#خاطرات
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
🍂 امام و دفاع مقدس
#خاطرات
┄┅═✼✿✵🦋✵✿✼═┅┄
🔅 خشنودی امام از
همبستگی ارتش و سپاه
محمد باقری
اولین باری که به طور خصوصی خدمت حضرت امام رسیدیم، اواخر سال 61 و دو سه روز قبل از عملیات والفجر مقدماتی بود که فرماندهان یگانهای عمل کننده با چند نفر مسئولین قرارگاهها از ارتش و سپاه در همان اتاق پشت حسینیه جماران که حضرت امام همیشه آنجا می نشستند، خدمتشان رسیدیم. روی نقشه کوچکی که من آماده کرده بودم، آقای شمخانی در رابطه با وضع منطقه و اوضاع و احوال نیروهای خودی و دشمن، خدمت حضرت امام توضیح مختصری دادند. یادم می آید که حضرت امام خیلی دعا کردند و باز نسبت به انجام عملیات اطمینان دادند و بر وحدت بین ارتش و سپاه تاکید کردند. از این که ارتشی ها و سپاهی ها در کنار هم خدمتشان رسیده بودند، اظهار خوشحالی کرده و دعا کردند و فرمودند، بروید و عملیات بکنید و شما پیروزید. بعد از آن ما مستقیماً به منطقه رفتیم و سه روز بعد از آن، عملیات والفجر مقدماتی انجام شد.
┄┅═✼✿✵🦋✵✿✼═┅┄
#امام_و_دفاع_مقدس
#خاطرات
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
🍂 امام و دفاع مقدس
#خاطرات
┄┅═✼✿✵🦋✵✿✼═┅┄
🔅 محبت پدرانه امام
رحیم صفوی
برادر عزیزی بود به نام «جاویدی» که اهل شهر فسا در استان فارس بود. ایشان در عملیاتی که در منطقه حاج عمران داشتیم یک هفته در محاصره دشمن قرار داشت و به طریقی دشمن را سرگرم ساخته بود. بعد از یک هفته که محاصره شکست، تعداد زیادی از نیروهایش شهید شده بودند. وقتی که ایشان خدمت حضرت امام شرفیاب شدند، حضرت امام خم شد و پیشانی ایشان را بوسید و ایشان نیز پیشانی امام را بوسید. آن بسیجی سیاه چرده، زجر کشیده را ـ که بعداً به استخدام سپاه در آمده و آخر الامر نیز شهید شد ـ حضرت امام بسیار تحویل گرفته و با وی برخوردی بسیار صمیمی و پدرانه داشتند که واقعاً برای ما شیرین بود.
┄┅═✼✿✵🦋✵✿✼═┅┄
#امام_و_دفاع_مقدس
#خاطرات
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂