eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
5.4هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
2.2هزار ویدیو
72 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه ناگفته ی انسان های نام آشنای غریب را ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم (شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂 امام و دفاع مقدس 🔻 ببینید خودشان هستند؟! غلامعلی رشید ‏‏   ۴۸ ساعت قبل از اعلام رسمی پذریش قطعنامه ۵۹۸ از رسانه ها، در‏‎ ‎‏محل ریاست جمهوری جلسه ای در این بارۀ تشکیل شد. از فرماندهان سپاه‏‎ ‎‏من و آقای شمخانی حضور داشتیم. نامه اولیه حضرت امام در این باره توسط‏‎ ‎‏حاج سید احمد آقا قرائت شد. به دلیل نستوهی و صلابتی که از حضرت امام‏‎ ‎‏سراغ داشتیم، برایمان بعید به نظر می رسید که حضرت امام به پذیرش قطعنامه‏‎ ‎‏رضایت داده باشند. من پیش خودم تصور کردم که شاید خدای ناکرده‏‎ ‎‏حضرت امام وفات یافته و مسئولین کشور صلاح کار را در این دیده اند که‏‎ ‎‏قطعنامه را به این کیفیت و به نام حضرت امام بپذیرند و موضوع ارتحال را هم‏‎ ‎‏چند روزی برملا نکنند. این موضوع را با آقای شمخانی در میان گذاشتم که‏‎ ‎باعث تحریک ظّن وی هم شد و خلاصه این گمان ما از طریق آقای‏  ‎‏رفیق‌دوست به حاج سید احمد آقا منتقل گردید.‏ ‏‏   زمانی که بعد از عملیات مرصاد به اتفاق برادران شمخانی، باقری و نجات‏‎ ‎‏برای عرض گزارش به دیدار حضرت امام رفتیم، بعد از ظهر بود و بیرون منزل‏  ‎‏مدتی را خدمت حاج سید احمد آقا نشستیم و پذیرائی مختصری با چای و‏‎ ‎‏هندوانه از ما به عمل آمد. بعد از مدتی حاج سید احمد آقا اطلاع دادند که‏‎ ‎‏می توانید به دیدار حضرت امام بروید. موقعی که به همراهی هم خدمت‌شان‏  ‎‏رسیدیم، حاج احمد آقا که از آن جلسه کذایی و تصور ما سابقه ذهنی داشتند،‏‎ ‎‏به شوخی گفتند: «دست بزنید، ببینید خودشان هستند». 😂 و خلاصه با زبان مزاح‏‎ ‎‏به ما فهماندند که این چه تصوری بود که شما داشتید؟ ‏ ‏‏   حضرت امام پاهایشان را روی یک نیمکت گذاشته بودند که این موضوع‏  ‎‏بیش از حد ما را متاثر کرد. ملاقات امام حدود یک ربع طول کشید که بعد از‏  ‎‏دستبوسی، آقای شمخانی گزارشی از کم و کیف عملیات، چگونگی حمله‏‎ ‎‏منافقین، طرح ها و برنامه های آنها، اهدافی را که دنبال می کردند و ...‏‎ ‎‏چگونگی اطلاع ما از حمله آنها و مقابله ای که با آنها صورت گرفته بود، را‏‎ ‎‏خدمت حضرت امام ارائه کردند وگفتند که انتقام خون شهدای اوائل انقلاب‏‎ ‎‏(اشاره به شهدای حزب و ریاست جمهوری و ...) را از آنها گرفتیم. (در این‏‎ ‎‏عملیات ضربه نابود کننده ای بر پیکر منافقین وارد شده و تعداد بسیار زیادی از‏‎ ‎‏آنها نابود شدند) ‏ ‏‏   حضرت امام خیلی با آرامش فرمودند: الحمدللّه و سپس برای رزمندگان‏‎ ‎‏دعا کردند. ‏ ‏‏ ‏┄┅═✼✿‍✵🦋✵✿‍✼═┅┄ http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🍂 امام و دفاع مقدس 🔻 زمانی پیروزید که وحدت داشته باشید 🔅 محمد نبی رودکی ‏‏در طول دفاع مقدس، با توجه به اینکه توفیق داشتم هشت سال در‏‎ ‎‏جبهه های نبرد حق علیه باطل حضور داشته باشم، مجموعاً سه دیدار‏‎ ‎‏خصوصی در جمع فرماندهان و یک دیدار عمومی با حضرت امام داشتم.‏‎ ‎‏یکی از جلسات خصوصی در جمع فرماندهان ارتش و سپاه بود. زمانی که‏‎ ‎‏وارد اتاق شدیم، همه نشستیم، حضرت امام از اتاق بعدی وارد شدند. ما‏‎ ‎‏همگی ایستادیم تا حضرت امام در جای خودشان قرار گرفتند. از لحظۀ ورود‏‎ ‎‏حضرت امام در جمع فرماندهان، من و عده ای دیگر از آقایان فقط نگاهمان‏‎ ‎‏به چهره با صلابت حضرت امام بود. کسی که در آرزوی چنین دیداری است‏‎ ‎‏و انتظار می کشد که به زیارت حضرت امام نائل بشود، نگاه به چهرۀ حضرت‏‎ ‎‏امام را نباید لحظه ای از دست بدهد. در طول آن جلسه که بیش از نیم ساعت‏‎ ‎‏در خدمت حضرت امام بودیم، ما چشممان به جمال ملکوتی حضرت امام‏‎ ‎‏بود. از نگاه به چهره آن بزرگوار به طور قوی احساس می شد که انسان در‏‎ ‎‏حال عبادت است. همان طور که در روایت داریم نگاه به چهره عالم و پدر و‏‎ ‎‏مادر عبادت است، این هم همین طور بود و ما با عمق وجودمان حس‏‎ ‎‏می کردیم داریم در یک حالت عبادت، سیر می کنیم. در آن جلسه حضرت‏‎ ‎‏امام در مورد وحدت فرمودند که «زمانی شما پیروزید که وحدت داشته‏‎ ‎‏باشید» و واقعیت هم همین بود.‏ ‏┄┅═✼✿‍✵🦋✵✿‍✼═┅┄ http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🍂 امام و دفاع مقدس ┄┅═✼✿‍✵🦋✵✿‍✼═┅┄ 🔻اطمینان حضرت امام از صدق گفتار برادران رزمنده غلامعلی رشید ‏‏   عملیات کربلای ۵ بود و من در قرارگاه فرماندهی کل سپاه مسئولیت‏‎ ‎‏عملیات را عهده دار بودم. به تناسب این شغل معمولاً روی نقشه های عملیاتی‏‎ ‎‏با فرماندهی سپاه بحث و تبادل نظر داشتیم. از طرف دیگر با اکثریت فرماندهان‏‎ ‎‏لشکرها در تماس بوده و اخبار و اطلاعات را به موقع مبادله می کردیم. از‏‎ ‎‏قرارگاه به دفتر حضرت امام هم ‎‏منتقل می کردیم تا به اطلاع حضرت امام رسانده شود. البته برای آقای انصاری‏‎ ‎‏قبلاً در رابطه با منطقه عملیاتی از روی نقشه توجیه اجمالی صورت گرفته بود.‏ ‏‏   روز دهم یا یازدهم عملیات شدت حملات دشمن به حّدی رسیده بود که‏‎ ‎‏واقعاً بی سابقه می نمود. می شود گفت دشمن هر آنچه را که در اختیار داشت به‏‎ ‎‏صحنه ها کشانده و سپاه هم تقریباً تمام توان خود را به کار گرفته بود. برای دفع این فشار سنگین که عمدتاً‏‎ ‎‏حمله هوایی بود، به سلاحهای پدافند هوایی مناسب نیاز مبرم داشتیم. ‏ ‏‏   به همراهی آقای رفیق دوست و سردار باقری‎ ‎‏ماموریت یافتیم تا به تهران برویم. قرار شد گزارش وضعیت را به اطلاع حاج‏‎ ‎‏سید احمد آقا برسانیم و اگر موقعیت مناسبی به دست آمد موضوع به عرض‏‎ ‎‏حضرت امام رسانده شود. به همراه گزارش مفصلی که به حاج سید احمد آقا‏‎ ‎‏دادیم، نیازهای تسلیحاتی خود شامل سلاح های پدافند هوایی، تعدادی تانک‏‎ ‎ و نفربر را که باید از ارتش تامین می شد، به اطلاع ایشان رساندیم. بحث‏‎ ‎‏ملاقات با حضرت امام را هم مطرح کردیم. حاج احمد آقا موافقت کردند و‏‎ ‎‏بعد از اتمام نماز حضرت امام توفیق تشرّف به حضورشان حاصل آمد.‏‎ ‎‏حضرت امام ایستاده بودند و هنوز سجاده در دستشان بود. دست آن حضرت‏‎ ‎‏را بوسیدیم و بعد از احوالپرسی آقای رفیق دوست ما را معرفی کرده و‏‎ ‎‏درخواست خود را هم به صورت کتبی تقدیم کردیم و هم توسط آقای رفیق‏‎ ‎‏دوست شفاهی به عرضشان رساندیم. حضرت امام با اطمینان کامل از صدق‏‎ ‎‏گفتار ما، بدون درنگ دستور اقدام و پی گیری موضوع در زمینه تامین‏‎ ‎‏خواست ما را به حاج سید احمد آقا اعلام فرمودند.‏ ‏┄┅═✼✿‍✵🦋✵✿‍✼═┅┄ http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🍂 امام و دفاع مقدس ┄┅═✼✿‍✵🦋✵✿‍✼═┅┄ 🔻آرامش و اطمینان امام در برابر فتنه ‌انگیزیهای دشمن غلامعلی رشید ‏‏  ‏‏بعد از عملیات مرصاد، خدمت حضرت امام رسیدیم. در آن عملیات از‏‎ ‎‏جمله اهدافی که منافقان کوردل دنبال می کردند، تصرف یا انهدام منطقه‏‎ ‎‏جماران بود و برای این منظور، یگانی مشخص کرده و نقشه توجیهی جماران‏‎ ‎‏و اطلاعات مربوط به پستهای نگهبانی، میزان نیروهای سپاه در منطقه‏‎ ‎‏جماران، روش تصرف و ... را مشخص ساخته بودند که در مدارک به دست‏‎ ‎‏آمده، همه وجود داشت. آقای شمخانی و سردار رشید و بنده و آقای نجات‏‎ ‎چهار نفری از منطقه آمدیم و ابتدا با حاج احمد آقا ملاقات کردیم و سپس‏‎ ‎‏خدمت حضرت امام رسیدیم. آقای شمخانی توضیحات لازم در رابطه با‏‎ ‎‏عملیات، میزان پیشروی منافقان، نحوۀ سرکوب آنها و ... را بیان داشتند و‏‎ ‎‏توضیح دادند که یکی از اهداف آنها تصرف منطقه جماران بود و به این‏‎ ‎‏ترتیب توضیح دادند که این تعداد نیرو را برای اینجا منظور کرده بودند.‏‎ ‎‏توضیح نظامی موضوع را داده و آن مدارک را هم که همراه ما بود نشان‏‎ ‎‏دادیم. بعد از اینکه توضیحات آقای شمخانی تمام شد، در طول توضیح آقای‏‎ ‎‏شمخانی و بعد از آن، حضرت امام به اینکه هدفی به اسم جماران وجود‏‎ ‎‏داشته و احتمال خطری در میان بوده و مساله ای وجود داشته است، اصلاً هیچ‏‎ ‎‏توجهی نشان ندادند. به قول معروف هیچ محل نگذاشتند. برای خود من‏‎ ‎‏خیلی عجیب بود که امام حتی یک چشمی بلند بکنند، یک اَبرو یا سری تکان‏‎ ‎‏بدهند، بگویند که بله مثلاً خطری وجود داشته و ... اصلاً انگار نه انگار که‏‎ ‎‏اینچنین توضیحی داده شده است. و هیچ توجهی به این قضیه نکردند. این‏‎ ‎‏آرامش حضرت امام برای خود من خیلی جالب بود. یک موقع آدم از آن‏‎ ‎‏اطمینان روحی و طمانینه، قولی می شنود؛ ولی یک موقع از نزدیک می بیند و‏‎ ‎‏لمس می کند. این مساله واقعاً برای من جالب بود و همیشه در خاطرم مانده و‏‎ ‎‏خواهد ماند که مثلاً امام چقدر بی توجه به این موضوع بودند و بعد از اینکه‏‎ ‎‏صحبتهای آقای شمخانی تمام شد، ایشان فقط رزمندگان را دعا کردند و‏‎ ‎‏گفتند: من دعا می کنم که خدا به شما نصرت دهد.‏ ‏┄┅═✼✿‍✵🦋✵✿‍✼═┅┄ http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🍂 امام و دفاع مقدس ┄┅═✼✿‍✵🦋✵✿‍✼═┅┄ 🔻قدر خودتان را بدانید رحیم صفوی ‏‏عملیات طریق القدس (آزاد سازی بستان) به انجام رسید. در عملیات‏‎ ‎‏فرماندهی کل قوا، سپاه گردانهایی را تشکیل داده و سازماندهی کرده بود. در‏‎ ‎‏هر محوری تقریباً سه تا پنج گردان، جمعاً نزدیک به ۲۵ تا ۳۰ گردان در‏‎ ‎‏عملیات شکستن حصر آبادان در جبهه ها داشتیم. در عملیات آزادسازی‏‎ ‎‏بستان در تشکیلات سپاه «‏‏تیپ‏‏» سازماندهی شد. تیپ امام حسین به فرماندهی‏‎ ‎‏شهید خرازی، تیپ کربلا به فرماندهی آقا مرتضی قربانی و ... . در عملیات‏‎ ‎‏ثامن الائمه (شکستن حصر آبادان) هر گردانی تقریباً بیست تا سی نفر شهید‏‎ ‎‏داده بود ولی در فتح بستان تعداد شهدا برای هر تیپ در هر محور حدود‏‎ ‎‏دویست تا سیصد نفر بود و این، خارج از تحمل برادران فرمانده بود. به طوری‏‎ ‎‏که بعضی با برادر رضایی مطرح می کردند که ما نمی خواهیم فرمانده باشیم، ما‏‎ ‎‏توان تحمل این همه شهید را نداریم. ما نتوانستیم این برادران را قانع کنیم؛ به‏‎ ‎‏ناچار دسته جمعی به حضور حضرت امام مشرف شدیم. فرمانده سپاه عین‏‎ ‎‏واقعه را خدمت حضرت امام بیان کردند. آن حضرت با بزرگواری و عنایت و‏‎ ‎‏شادابی حرفها را گوش کردند. بچه ها هم دست امام را به کرّات می بوسیدند و‏‎ ‎‏به چشمشان می کشیدند و امام هم با بزرگواری با بچه ها برخورد می کردند.‏‎ ‎‏بعد از صحبتهای برادر رضایی، امام مدتی سکوت کرده و سپس مطالبی‏‎ ‎‏فرمودند که سؤال بچه ها را برای همیشه جواب دادند و محور فرمایشات آن‏‎ ‎بزرگوار از نظر من سه مورد مهم داشت که ذیلاً بدان اشاره می شود. محور‏‎ ‎‏اول این بود که فرمودند: شما قدر خودتان را بدانید و باید خدا را شکر کنید که‏‎ ‎‏در مقطعی به دنیا آمده اید که دفاع از اسلام و قرآن بر عهده شما گذاشته شده‏‎ ‎‏است. دوم اینکه فرمودند: از کشتن نترسید و سوم اینکه از کشته شدن خوف و‏‎ ‎‏هراسی نداشته باشید و خوشبختانه ابهام بچه ها برای همیشه رفع شد.‏‎ ‏┄┅═✼✿‍✵🦋✵✿‍✼═┅┄ http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🍂 امام و دفاع مقدس ┄┅═✼✿‍✵🦋✵✿‍✼═┅┄ 🔅 بگذارید آزاد باشند ‏‏قبل از شروع جنگ بود. روزی با بچه های شورای عالی سپاه خدمت‏‎ ‎‏حضرت امام رسیدیم. بعد از فرمایشات حضرت امام، فرمانده سپاه برای‏‎ ‎‏گرفتن عکس از حضرت امام اجازه خواستند که آن بزرگوار قبول کردند. برای‏‎ ‎‏گرفتن عکس بچه ها سه ـ چهار نفری کنار حضرت امام نشستند و چون جا‏‎ ‎‏تنگ بود بسیار چسبیده و نزدیک به هم بودند که برادر رضایی به بچه ها‏‎ ‎‏گفتند بروید کنار؛ ولی حضرت امام دستور فرمودند که: نه، بگذارید آزاد‏‎ ‎‏باشند. برخورد حضرت امام جوری بود که گویا فرزندان خودش را مورد‏‎ ‎‏لطف و محبت قرار می دهند.‏ ‏┄┅═✼✿‍✵🦋✵✿‍✼═┅┄ http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🍂 امام و دفاع مقدس ┄┅═✼✿‍✵🦋✵✿‍✼═┅┄ 🔅 فکر پیروزی ظاهری نباشید محمد حسین جلالی ‏‏   یادم می آید در عملیات بدر که عملیات واقعاً سختی بود، من در قرارگاه‏‎ ‎‏که حدود هفت یا هشت کیلومتر از لبه جلویی خط فاصله داشت، ایستاده بودم‏‎ ‎‏و وظیفه پشتیبانی بوسیله هلی کوپتر از عملیات سپاه را عهده دار بودم. برادران‏‎ ‎‏حسنی سعدی، صیاد شیرازی و محسن رضایی فرماندهی کل عملیات را‏‎ ‎‏عهده دار بودند. برای لحظه ای از قرارگاه بیرون آمدم. عراقی ها گلوله های‏‎ ‎‏توپ اتریشی را در حجم بسیار بالایی پرتاب می کردند که چون شب بود،‏‎ ‎‏مسیر گلوله ها به راحتی قابل رؤیت بود و از شدت پرتاب و انفجار گلوله ها،‏‎ ‎‏زمین زیر پای آدم می لرزید. در آنجا شهدای بسیار تقدیم کردیم.‏ ‏‏   مساله عمده این است که با توجه به سختی عملیات و کثرت تعداد شهدا‏‎ ‎‏وقتی مراتب خدمت حضرت امام عرض شد، آن بزرگوار از طریق حاج سید‏‎ ‎‏احمد آقا و توسط برادر رضایی پیام مهمی برای رزمندگان صادر کردند. در‏‎ ‎‏آن پیام مطرح فرموده بودند که شما به فکر پیروزی ظاهری نباشید، مهم انجام‏‎ ‎‏وظیفه برای اسلام است. شما که در حد توان خود تلاش می کنید، در حقیقت‏‎ ‎‏پیروزید. چون در راه اسلام و در دفاع از اسلام می جنگید، در هر حال‏‎ ‎‏پیروزی با شماست. این پیام سراسر معنویت در آن موقع حساس، چنان اثری‏‎ ‎‏داشت که گویی رزمندگان حضور حضرت امام را در جبهه ها احساس‏‎ ‎‏می کردند و خلاصه در ارتقای روحیه بچه ها اثر فوق العاده ای داشت. ‏ ‏‏ در عملیات خیبر هم همین طور بود. و حضور معنوی امام در صحنه های‏‎ ‎نبرد کاملاً محسوس بود. در آن عملیات حضرت امام به خود من فرمودند که‏‎ ‎‏من می خواهم این عملیات به درستی به انجام برسد. برکت روح بزرگ امام و‏‎ ‎‏اقدامات اساسی آن ابرمرد تاریخ و برداشت آن حضرت از اسلام و انتقال این‏‎ ‎‏برداشت معنوی به امت مسلمان و رزمندگان اسلام را می توان بزرگترین عامل‏‎ ‎‏پیروزیهای سپاه اسلام دانست.‏ ‏‎ ‏┄┅═✼✿‍✵🦋✵✿‍✼═┅┄ http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🍂 امام و دفاع مقدس ┄┅═✼✿‍✵🦋✵✿‍✼═┅┄ 🔅 خشنودی امام از همبستگی ارتش و سپاه محمد باقری ‏‏  اولین باری که به طور خصوصی خدمت حضرت امام رسیدیم، اواخر سال‏‎ ‎‏61 و دو سه روز قبل از عملیات والفجر مقدماتی بود که فرماندهان یگانهای‏‎ ‎‏عمل کننده با چند نفر مسئولین قرارگاهها از ارتش و سپاه در همان اتاق پشت‏‎ ‎‏حسینیه جماران که حضرت امام همیشه آنجا می نشستند، خدمتشان رسیدیم.‏‎ ‎‏روی نقشه کوچکی که من آماده کرده بودم، آقای شمخانی در رابطه با وضع‏‎ ‎‏منطقه و اوضاع و احوال نیروهای خودی و دشمن، خدمت حضرت امام‏‎ ‎‏توضیح مختصری دادند. یادم می آید که حضرت امام خیلی دعا کردند و باز‏‎ ‎‏نسبت به انجام عملیات اطمینان دادند و بر وحدت بین ارتش و سپاه تاکید‏‎ ‎‏کردند. از این که ارتشی ها و سپاهی ها در کنار هم خدمتشان رسیده بودند،‏‎ ‎‏اظهار خوشحالی کرده و دعا کردند و فرمودند، بروید و عملیات بکنید و شما‏‎ ‎‏پیروزید. بعد از آن ما مستقیماً به منطقه رفتیم و سه روز بعد از آن، عملیات‏‎ ‎‏والفجر مقدماتی انجام شد.‏ ‏‎ ‏┄┅═✼✿‍✵🦋✵✿‍✼═┅┄ http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🍂 امام و دفاع مقدس ┄┅═✼✿‍✵🦋✵✿‍✼═┅┄ 🔅 محبت پدرانه امام رحیم صفوی ‏‏  برادر عزیزی بود به نام «جاویدی» که اهل شهر فسا در استان فارس بود.‏‎ ‎‏ایشان در عملیاتی که در منطقه حاج عمران داشتیم یک هفته در محاصره‏‎ ‎‏دشمن قرار داشت و به طریقی دشمن را سرگرم ساخته بود. بعد از یک هفته که‏‎ ‎‏محاصره شکست، تعداد زیادی از نیروهایش شهید شده بودند. وقتی که ایشان‏‎ ‎‏خدمت حضرت امام شرفیاب شدند، حضرت امام خم شد و پیشانی ایشان را‏‎ ‎‏بوسید و ایشان نیز پیشانی امام را بوسید. آن بسیجی سیاه چرده، زجر کشیده را‏‎ ‎‏ـ که بعداً به استخدام سپاه در آمده و آخر الامر نیز شهید شد ـ حضرت امام‏‎ ‎‏بسیار تحویل گرفته و با وی برخوردی بسیار صمیمی و پدرانه داشتند که واقعاً‏‎ ‎‏برای ما شیرین بود.‏ ‏┄┅═✼✿‍✵🦋✵✿‍✼═┅┄ http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂