شوک الکتریکی در زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری تنها یکی از شکنجههای زجرآور و دردناک بر تن نحیف «رضوانه دباغ» ۱۴ساله بود؛ شکنجهها آنقدر سخت بود که عوارض آن تا سالها در جسم و روان او باقی ماند.
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
#ساواک
#دباغ
#فساد_دربار
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
🍂 گرگصفتان ساواک/۱
مرضیه دباغ (حدیدچی)
┄❅✾❅┄
او را به جرم اینکه فقط چند اعلامیه امامخمینی (ره) را نوشته بود به کمیته مشترک ضدخرابکاری بردند و در مقابل چشمان مادرش مرضیه دباغ (حدیدچی) که از مبارزان شجاع و انقلابی بود، به نحو بسیار بدی شکنجه کردند. همراه با رضوانه دباغ، روایتهایی از شکنجههای ساواک در کمیته مشترک خرابکاری را مرور میکنیم.
شکنجه دختر برای اعتراف گرفتن از مادر
من در همان سن نوجوانی پیامهای حضرت امام (ره) را که از رادیو عراق پخش میشد روی کاغذ مینوشتم. با کاربن، از آنها کپی میگرفتم و بهصورت مخفیانه در مدرسه توزیع میکردم. زمانی که ساواک برای تفتیش به خانه ما آمد، دستنوشتههایی از اعلامیههای امامخمینی (ره) در منزلمان پیدا کرد. آنها را نوشته بودم تا در مدرسه توزیع کنم. مأموران دستخط من را شناسایی کردند. در آن زمان مادر بهدلیل جراحتهای بدنی در اثر شکنجه در بیمارستان و تحت نظر ساواک بود. وقتی من را دستگیر کردند، مادر هم به زندان برگردانده شده بود و ساواک میخواست از طریق شکنجه دادن من، مادر را مجبور به اعتراف کند تا اسامی دیگر نیروهای انقلابی را به ساواک لو بدهد.
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
ادامه دارد
#ساواک #دباغ
#فساد_دربار
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
🍂 گرگصفتان ساواک/۲
مرضیه دباغ (حدیدچی)
┄❅✾❅┄
🔹 حیله کثیف
مادر انواع شکنجههای جسمی را تحمل کرده بود، از خاموش کردن سیگار روی بدنش گرفته تا نشاندن روی صندلی برقی، کلاه مسی و... آنقدر شکنجه شده بود که زخمهای بدنش عفونت پیدا کرده بود، اما شنیدن فریادهای من زیر شکنجه ساواک، برای او سخت و غیرقابلتحمل بود. در خاطرات مادر هم میشنویم که از این کار ساواک بهعنوان «حیله کثیف» یاد میکند. شب تا صبح شکنجه شدم و صدای ضجههای من به گوش مادر میرسید. آنقدر برای مادر سخت بود که به التماس کردن افتاد. به در و دیوار میکوبیده و میگفته: «رضوانه کاری نکرده، بیایید من را شکنجه کنید.»
مادرم توان ایستادن نداشت. ساواک میخواست مادرم را به حرف بیاورد که البته موفق نشد. بعد از شکنجههای فراوان، من را به بیمارستان بردند. حدود ۱۰یا ۱۲روز بعد به زندان قصر منتقل کردند و آنجا بود که مادرم را در سلول دیدم و متوجه شدم که در اثر شکنجههای فراوان توان ایستادن ندارد.
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
ادامه دارد
#ساواک #دباغ
#فساد_دربار
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
🍂 گرگصفتان ساواک/۳
مرضیه دباغ (حدیدچی)
┄❅✾❅┄
🔹 دعا در حق زندانبانها
ساواک از هر راهی برای شکنجه جسمی و روحی مادر استفاده میکرد، اما او زنی بسیار قوی و مقاوم بود. آنجا خیلی آرام از من دلجویی میکرد و نوازشم میکرد و بهطوری که صدای ما شنیده نشود با من صحبت میکرد.
وقتی مرا با جسم نیمهجان به سلول مادر میآورند، یکی از سربازها چند حبه قند و خوشه کوچکی انگور را به داخل پرت میکند و به مادرم میگوید: «خانم، اینها را به دخترت بده خیلی رنگ پریده شده و پاهایش روی زمین کشیده میشود. شاید کمی به دردش بخورد.» مادر به آن سرباز میگوید: «برایت دعا میکنم.» او هم پاسخ میدهد که اگر بلدی دعا کنی برای خودت دعا کن که از اینجا نجات پیدا کنی!
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
ادامه دارد
#ساواک #دباغ
#فساد_دربار
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
🍂 گرگصفتان ساواک/۴
مرضیه دباغ (حدیدچی)
┄❅✾❅┄
🔹 رها کردن موش در سلول زندانیان
یکی از کارهای کثیف آنها رها کردن چند موش درسلول ما بود. من در آن شرایط شکنجه شدید و بعد از آن چیز زیادی به یاد نداشتم. مادرم در کتاب خاطراتش نقل میکند که «دخترم (رضوانه) میترسید و وحشت میکرد و خودش را به من میچسباند و میگریست. تا صبح موشها در وسط سلول جولان میدادند و از در و دیوار بالا و پایین میرفتند. در آن شرایط و اوضاع، بایستی به دخترم دلداری میدادم، ولی بهدلیل ترس از میکروفنهای کار گذاشته شده و شنیدن حرفهایمان، پتو را به سر میکشیدیم و به بهانه خوابیدن، در همان وضعیت خیلی آهسته و آرام برایش صحبت میکردم.»
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
ادامه دارد
#ساواک #دباغ
#فساد_دربار
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
🍂 گرگصفتان ساواک/۵
مرضیه دباغ (حدیدچی)
┄❅✾❅┄
🔹 مادر و دختر پتویی
مادرم در کتاب خاطراتش مبارزات و روزهای زندان را روایت کردهاست. یکی از خاطرات، مربوط به حجاب گرفتن من و مادرم در زندان است: «مأموران به بهانه جلوگیری از خودکشی و حلقآویز شدن، چادر از سرمان گرفتند. برایم خیلی روشن بود که انگیزه و هدف واقعی آنها از این کار، دریدن حجاب ـ نماد زن مومن و مسلمان ـ و شکستن روحیه ما بود، از اینرو ما نیز از پتوهای سربازی که در اختیارمان بود برای پوشش، بهجای چادر استفاده میکردیم. عمل ما در آن تابستان گرم برای مأموران خیلی تعجبآور بود، آنها به استهزا و مسخره ما را «مادر پتویی! دختر پتویی!» صدا میکردند.»
صبح هر دوی ما را برای بازجویی و شکنجه بردند. چون پتو به سر داشتیم، خنده های تمسخرآمیز و متلک ها شروع شد: حجاب پتویی! مادر پتویی! دختر پتویی! ...پتو پتویی! یکی گفت: کجاست آن خمینی که بیاید و شما را با پتوی روی سرتان نجات دهد و .... خلاصه ما را حسابی دست انداخته و مسخره کردند. در آن وضع چون عروسک های خیمه شب بازی برایشان بودیم! بعد شکنجه شروع شد؛ شوک الکتریکی و شلاق...
نشر حداکثری = جهاد تبیین
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
ادامه دارد
#ساواک #دباغ
#فساد_دربار
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
🍂 گرگصفتان ساواک/۶
مرضیه دباغ (حدیدچی)
┄❅✾❅┄
🔹 و استعینوا بالصبر و الصلوه
مأموران که از مقاومت ما عصبانی بودند، شبی آمدند و با درنده خویی رضوانه را با خود بردند، فریادها و استغاثه های من راه به جایی نبرد. دیگر تاب و توانی برایم نمانده بود. نگران و مشوش ثانیه ها را سپری می کردم. برایم زمان چه سخت و سنگین درگذر بود. بی قرار و بی تاب در آن سلول ۵/۱ ×۱ متر این طرف و آن طرف می شدم و هر از گاهی از سوراخ کوچک (دریچه) روی در، راهرو را نگاه می کردم. کسی متوجه رفت و آمدها نبود؛ چه کسی را بردند؟! چه کسی را آوردند؟! هیچ! برای ما مشخص نبود. برای هیچ کس، هیچ کس!
صدای جیغ ها و ناله های جگرسوز رضوانه قطع نمی شد. سکوت شب هم فریادها را به جایی نمی رساند.
ناگهان همه صداها قطع شد...
خدایا چه شد؟! هراس وجودم را گرفت. دلهره، راه نفس کشیدنم را بند آورد! تپش قلبم به شماره افتاد! خدایا چه شد؟! چه بر سر رضوانه آوردند؟!
نشر حداکثری = جهاد تبیین
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
ادامه دارد
#ساواک #دباغ
#فساد_دربار
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
3.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 گفتوگوی بدون تعارف با
رضوانه دباغ
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#کلیپ #نماهنگ
#ساواک #دباغ
#فساد_دربار
در کانال حماسه جنوب
@defae_moghadas
🍂
🍂 گرگصفتان ساواک/۷
مرضیه دباغ (حدیدچی)
┄❅✾❅┄
🔹 و استعینوا بالصبر و الصلوه
ساعت چهار صبح که چون مرغی پرکنده هنوز خود را به در و دیوار سلول می زدم... صدای زنجیر در را شنیدم... به طرف در سلول خیز برداشتم.
وای خدایا این رضوانه است که دو مأمور او را با بدنی مجروح و خونین، کشان کشان بر روی زمین می آوردند. آن قطعه گوشت که به سوی زمین رها شده رضوانه جگر پاره من است.
هر آن چه در توان داشتم، به در کوفتم و فریاد کشیدم.
ساعت هفت صبح آمدند و پیکر بی جانش را داخل پتویی گذاشتند و بردند. تصور این که رضوانه جان از کالبد تهی کرده و مرده باشد، منفجرم می کرد، چنان که اگر کوه در برابرم بود متلاشی می شد، به هر چیز چنگ می زدم و سهمگین به در می کوفتم و فریاد می زدم، مرا هم ببرید! می خواهم پیش بچه ام بروم! او را چه کردید؟ قاتل ها! جنایتکارها! و .... در همین حیث و بیص صوت زیبای تلاوت قرآن میخکوبم کرد: و استعینوا بالصبر و الصلوه و انها لکبیره الاعلی الخاشعین، آب سردی بر این تنوره گر گرفته ریخته شد، صوت قرآن چنان زیبا خوانده می شد که گویی خدا خود سخن می گفت و خطابم قرار می داد و مرا به صبر و نماز فرا می خواند. بر زمین نشستم و تازه به خود آمدم و دریافتم که از دیشب تاکنون چه اتفاقی روی داده است...
نشر حداکثری = جهاد تبیین
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
ادامه دارد
#ساواک #دباغ
#فساد_دربار
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
🍂 گرگصفتان ساواک/۸
مرضیه دباغ (حدیدچی)
┄❅✾❅┄
🔹 مرضیه حدیدچی نخستین فرمانده سپاه غرب بودند که مقام معظم رهبری درباره ایشان فرمودند: «ما زن مثل خواهر دباغ میخواهیم، من لذت میبردم آن زمانی که ایشان در فرماندهی سپاه همدان بودند، مانند شیر میغرید و مردها را فرماندهی میکرد.» مرضیه حدیدچی (دباغ)، بانوی مبارز انقلاب، از سال ۱۳۴۰ به جمع مبارزان با رژیم شاه پیوست و با توزیع اعلامیههای امام (ره) وارد مبارزات سیاسی شد. بهدلیل اعتقادات راسخی که ریشه در اسلام داشت ساواک با شکنجههای وحشتناک نتوانست این بانوی شجاع را از هدفی که داشت دور کند. بانو دباغ، سال ۱۳۵۳ پس از آزادی موقت از زندان برای درمان جراحتهای ناشی از شکنجه، توسط نیروهای انقلابی از کشور خارج شد، ولی دست از مبارزات خود نکشید. او در پایگاههای نظامی در مرز لبنان و سوریه آموزشهای رزمی و چریکی دید و پس از آن به آموزش نظامی مبارزان علیه پهلوی پرداخت. او پس از هجرت امام (ره) به پاریس در سال ۱۳۵۷ به ایشان پیوست و ازجمله محافظان شخصی امام (ره) و خانواده امام (ره) شد. خواهر طاهره، عنوانی بود که توسط امام (ره) به این بانوی مبارز خطاب میشد. بانو حدیدچی پس از انقلاب نمایندگی مجلس شورای اسلامی را نیز تجربه کرد و مدتی نیز مسئولیت بسیج خواهران کل کشور را برعهده داشت. همچنین یکی از اعضای هیأت ۳نفرهای بود که مأمور به ابلاغ پیام تاریخی امامخمینی (ره) به گـورباچــف بود. مرضیه حدیدچی (دباغ)، ۲۷ آبان ۱۳۹۵ در ۷۷ سالگی درگذشت.
نشر حداکثری = جهاد تبیین
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
پایان
#ساواک #دباغ
#فساد_دربار
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
989.5K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 در سالروز مرگ شاه که اکثر سلطنتطلبان هشتگ
# شاهنشاه_روحت_شاد را منتشر کردند، یادی کنیم از دلیل مرگ شاه👇
••••
منوچهر رزم آرا وزیر بهداری پهلوی علت بیماری محمدرضا پهلوی و اکثر وزرا و درباریان را استفاده بیرویه از داروهای تقویت قوای جنسی برای ایجاد روابط جنسی در دوران حکومت خود می داند
✍میثم ایرانی
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#کلیپ #نماهنگ
#ساواک #دباغ
#فساد_دربار
در کانال حماسه جنوب
@defae_moghadas
🍂