🍂
👹شکار عراقی
با گروهان #نجف اشرف ، دسته شهید رستمی فر در منطقه ماووت کردستان عراق مستقر بودیم. در سنگر کمین با برادر سعید حویزاوی نشسته بودم . یک آن فکر کردم هوای سرد🌬و برفی🌨 برای شکار عراقی ها با قناسه فرصت خوبی است. به همین دلیل با خوشحالی رفتم پیش سید حسن و گفتم :
اجازه می دی برم با قناسه شکار کنم ؟
زیر چشمی نگاهم کرد و گفت : مگه بلدی؟
گفتم : ها که بلدم ... یه دوره یه روز در پادگان دیدم !
سید گفت : اگه واقعا تونست، یه هفته تشویقی بهت می دم !
من که دلم نمی خواست یک لحظه از پیش بچه ها بروم اما نفس کار خیلی حال👌 می داد . دوان دوان پیش سعید رفتم . او وقتی فهمید می خواهم چه بکنم اولش گفت : سید بهت اجازه نمی ده !
گفتم : کجای کاری اجازه گرفتم !
گفت : بچه! بشین سر جات ... سنگر کمین را لو می دیا!😠
گفتم : کارت نباشه فکر همه چی رو کردم .
بعد از سنگر کمین دور شدم و در یک جای مناسبی نشستم به طرف خط عراقی ها نشانه گرفتم . یکهو یک عراقی👿 آفتابه بدست مقابل چشمم ظاهر شد . قلبش را نشونه گرفتم اما تیر به #آفتابه خورد😂 و از دست عراقی به طرف دیگر افتاد . او هراسان روی زمین خوابید . تیر بعدی را شلیک کردم که به پایش اصابت کرد . چند نفر عراقی از سنگری به طرف او دویدند که تیر سوم را شلیک کردم و با این تیر، یکی از عراقی ها نقش زمین شد .
از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم که ناگهان یک تیر به کلاهم اصابت نمود و بعد دیگر کسی را ندیدم . زیرا عراقی ها موضع مرا به شدت زیر آتش خود قرار دادند و من مجبور شدم به کانال برگردم . وقتی سید کربلایی مرا دید ؛ کارم را تحسین کرد و طبق قولش یک هفته به من مرخصی داد . ☺️😘
راوی : برادر مرتضی شهابی
رزمنده گردان #کربلا
حماسه جنوب ، خاطرات
@defae_moghadas
نشر مطالب با ذکر منبع بلامانع است
🍂
فتح خون از آوینی.pdf
حجم:
865.7K
🍂 فتح خون
به قلم:
شهید #سید_مرتضی_آوینی
هر کس میخواهد ما را بشناسد داستان #کربلا را بخواند.
#شهید_آوینی
#کتاب
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
1.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 ریشه همه رنجهای ما
از دوری کربلاست
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#کلیپ #کربلا
کانال بچههای جبهه و جنگ
@defae_moghadas 👈عضو شوید
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂