eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.5هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
986 ویدیو
25 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمتی از وصیت‌نامه‌ شهید سعید نژاددهباشی: من نه به زور به جبهه رفته‌ام و نه بخاطر غرور و تکبر و نه بخاطر ترس از آتش دوزخ و نه بخاطر راحت و خوب بودن بهشت و حتی نه بخاطر شهید شدن که همه شرک هستند. من فقط بخاطر رضای محبوب و معشوق و خدای بی همتا به جبهه آمده‌ام تا توانسته باشم با خونم جمهوری اسلامی را استوارتر و خود را چون اسماعیل قربانی نمایم و پرچم لا اله الا لله را در سراسر گیتی به احتزار درآورم. تاریخ ولادت: ۱۳۴۲ تاریخ شهادت: ۱۳۶۱ محل شهادت: کوشک نام عملیات: رمضان @defae_moghadas2
۳۰ خرداد ۱۴۰۲
❣قسمتی از وصیت‌نامه شهید سید غلامرضا نصرالله‌پور: ما در زمانی بودیم که فساد و بیهودگی و ارزش‌های کاذب همه جا را فراگرفته بود و زمانی بودیم که نمی‌دانستیم که چه هستیم؟! از کجا آمده‌ایم؟! و به کجا می‌رویم؟! و مخصوصا نمی‌دانستیم سعادت ما در چیست؟! در این زمان شخصی به نام امام خمینی ما را بیدار کرد و ارزش‌های واقعی را جایگزین ارزش‌های کاذب کرد. و تحولاتی شگرف در جامعه بوجود آورد. پس در پی این تحولات عده‌ای که منافعشان در خطر افتاده بود خواستند و می‌خواهند که این انقلاب را نابود کنند. پس وظیفه شرعی و عقلی من و توست که از آن پاسداری کنیم.(مَاذَا وَجَدَ مَنْ فَقَدَكَ وَ مَاالَّذِی فَقَدَ مَنْ‌وَجَدَك... آن‌ کس که تو را ندارد، چه دارد؟ و آن‌کس که تو را يافته، چه‌ ندارد؟) قسمتی از دعای عرفه 🌷شهید: سید غلامرضا نصرالله پور تاریخ ولادت:۱۳۴۳ تاریخ شهادت:۱۳۶۱ محل شهادت:شیب میسان نام عملیات:والفجر مقدماتی @defae_moghadas2
۳۰ خرداد ۱۴۰۲
کجاست اهل دلی که نگاه ما بکند برای حال خرابِ دلم دعا بکند ... @defae_moghadas2
۳۰ خرداد ۱۴۰۲
🔻قرائت خطبه عقد خواهر شهید مدافع حرم مجید قربانخانی توسط رهبر انقلاب 🔹خانواده شهید مجید قربانخانی به همراه تعدادی دیگر از خانواده شهدای مدافع حرم در فهرست میهمانان ویژه‌ای قرار داشتند که صبح روز سه‎شنبه ۳۰ خرداد مصادف با اول ذی‌حجه سالروز ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) در حسینیه امام خمینی(ره) میهمان رهبر انقلاب اسلامی، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بودند. 🔹 در این دیدار خانواده شهید قربانخانی درخواست کردند تا خطبه عقد دخترشان زینب قربانخانی توسط رهبر انقلاب جاری شود. 🔹رهبر انقلاب بعد از جاری شدن خطبه عقد دعا کردند این زوج زندگی شیرینی داشته باشند: «باهم بسازید، صفا و صداقت داشته باشید تا زندگی‌تان شیرین باشد.» 🔹 پس از قرائت خطبه عقد، پدر شهید قربانخانی از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درخواست کرد تا از مادر شهید بخواهند تا لباس مشکی خود را عوض کند؛ درخواستی که با پاسخ مثبت ایشان روبه‌رو شد: «لباس مشکی را عوض کنید. ما چشم حقیقت‌بین نداریم و نزدیک‌بین هستیم. اگر چشم حقیقت‌بین داشتیم و جایگاه شهدا را در آن دنیا می‌دیدیم قطعاً برای آنها خوشحالی و شادی می‌کردیم و عزا نمی‌گرفتیم.» @defae_moghadas2
۳۰ خرداد ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣مثل چمران بمیرید ▫️ امام خمینی یک روز پس از شهادت در صبح یکم تیرماه هزار و سیصد و شصت در حسینیه جماران درباره این شهید فرمود: «شماها چند سال دیگر نیستید در این عالم، چمران هم نیست؛ چمران با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام جان خودش را فدا کرد و در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد؛ ما و شما هم خواهیم رفت. مثل بمیرید!» ♦️ 31 خرداد 1360- - انقلابی نستوه، دانشمند و عارف در منطقه دهلاویه خوزستان فاتحه_صلوات @defae_moghadas2
۳۱ خرداد ۱۴۰۲
❣قسمتی از وصیت‌نامه شهید سید عبدالصاحب امیربلادی: پدر و مادر مهربانم می‌دانم که دوری از فرزند چقدر مشکل می‌باشد ولی شما باید بدانید که نجات اسلام بالاتر از همه چیز حتی جان من است و من می‌خواهم با شهید شدنم دین خود را به اسلام ادا کنم و از شما می‌خواهم که برای شهید شدن من گریه نکنید چون شهید شدن گریه ندارد بلکه شکست اسلام گریه دارد و ما باید مواظب باشیم اسلام شکست نخورد و از شهید شدن من ناراحت نشوید زیرا من سعادت خود را در شهادت دیدم و به دنبالش رفتم. شهید: سید عبدالصاحب امیر بلادی تاریخ ولادت: ۱۳۴۴ تاریخ شهادت: ۱۳۶۱ محل شهادت: شیب نیسان نام عملیات: والفجر مقدماتی @defae_moghadas2
۳۱ خرداد ۱۴۰۲
❣یادی از استاد شهید حاج علی کسائی 🌾فرزند چهارممان را باردار بودم. آن روزها عراق شهرها را بمبماران می کرد، همین باعث شده بود تا حال خوبی نداشته باشم. چند روز مرخصی گرفتم و علی من را به منزل یکی از دوستانش در شهرستان برد، بعد هم به سر کارم، معلمی برگشتم. چون هر دو شاغل بودیم، حقوقمان را روی هم می گذاشتیم. آن ماه، علی گفت: میشه چک حقوقت را امضا کنی و به من بدهی! دادم. ظهر که میخواستم به مدرسه بروم، گفت خودم تو را می رسانم. دیدم ماشین پر از کفش بچه گانه است. گفتم علی اینها چیه؟ گفت: این ماه حالت خوب نبود، چند روز هم مرخصی بودی، شاید در کارت کم کاری کرده باشی، خانم پول شبه دار در زندگیمان نیاید بهتر است! من در مدرسه ای پائین شهر درس می دادم که بچه های فقیری داشت، با هم کفش ها را در بین دانش آموزان مدرسه تقسیم کردیم. @defae_moghadas2
۳۱ خرداد ۱۴۰۲
❣قسمتی از وصیت‌نامه شهید عبدالحمید زحمتکش: ای والدین عزیزم این را قبول کنید که ما باید به میدان می‌رفتیم و سلاح بر دوش می‌گرفتیم زیرا که دین خدا در خطر است و مصلحت این است که افرادی همچون ما هرچند کم سن باشند در این جهاد عظیم شرکت کنند و اگر در این راه نیز سعادت واقعی که شهادت باشد نصیب تان شد چه بهتر. در همه کارهایتان اخلاص را از یاد نبرید و تمام اعمالتان را فی سبیل الله و مخلصانه انجام دهید. باید از خود سدی بسازید برای دفع دشمنان اسلام. همیشه و در همه احوال نعمتهای خدا را تا کوچکترین جزء آن شاکر باشید. برای قول و پیمان اهمیت زیاد قائل شوید و همواره مراعات حق‌الناس را بنمائید.تا آنجا که می‌توانید هرگز مسجد را بدون عذر ترک ننمایید. در برقراری و برگزاری نماز جماعت کوشا باشید و تلاش کنید ادامه دهنده خوبی برای راه شهیدان باشید. شهید: عبدالحمید زحمتکش تاریخ ولادت:1344 تاریخ شهادت:1362 محل شهادت: هورالهویزه نام عملیات:خیبر @defae_moghadas2
۳۱ خرداد ۱۴۰۲
❣ایام شهادت 🌷دوازده سال بیشتر نداشتم که پدر مرا با خود به جبهه برد. آتش خمپاره دشمن آنقدر زیاد بود که نمی شد از جایت تکان بخوری. مثل تگرگ ترکش ریز و درشت بود که زمین را می شکافت و در دل زمین فرو می رفت. در همین آتش سنگین وقت نماز که می شد بابا می گفت: «زود باش وقت نماز است بیا بریم وضو بگیریم.» از ترس به خودم می لرزیدم و با زبان بچه گانه به خمپاره هایی که هر ثانیه به زمین می نشست اشاره می کردم و می گفتم: «نمی بینی، الان نمی شود نماز خواند! بعد می خوانیم.» بابا تشر می زد که نه، نماز اول وقت را هیچ وقت ترک نکن، امام حسین(ع) در صحرای کربلا زیر شمشیر های دشمن نماز را ترک نکرد! 🌷سید خیلی شجاع و نترس بود. گاه می شد پشت کمپرسی و مایلر می نشست و این ماشین گنده را که به راحتی مورد هدف قرار می گرفت، برای زدن خاکریز تا دل دشمن می برد. پسر سید هم سر نترسی داشت و آرپی جی زن قهاری بود. روزی سید گفت: «بیا بریم خط سری به سید عباس بزنیم ببینیم چطور رزمنده ای است!» در راه که می رفتیم با دل شوره می گفت: «من دوست ندارم پدر شهید شوم بلکه دوست دارم پسرم فرزند شهید شود!» با غصه ادامه داد: «من به پسرم قبطه می خورم که او دارد از من سبقت می گیرد. از خدا می خواهم که پسرم شهید نشود و من شهید شوم. شما کاری کنید که این پسر من به عقب منتقل شود!» 🌹🌷🌹 هدیه به شهید سید عبدالوهاب آزادی همت صلوات ،، @defae_moghadas2
۳۱ خرداد ۱۴۰۲
❣قسمتی از وصیت‌نامه شهید سید مهدی مدیرنژاد: کسی که عاشق است و در آرزوی رسیدن به معشوق است چه آرزویی بهتر و عالی تر از این آرزو که در آرزوی شهادت باشد. از اینکه خداوند توفیق چنین سعادتی را نصیب این حقیر نمود که بتوانم به جبهه حق علیه باطل حرکت کنم بسیار سپاسگزارم. هر انسانی برای سیر تکاملی خود باید راهی را انتخاب نماید که درست نهایت کمال انسانیت باشد، پس چه راهی از این راه به سوی کسب لقاء الله بهتر. خداوندا از اینکه نتوانستم زودتر از این زمان خود را بشناسم و خودآگاه باشم و در آمدن به جبهه زودتر اقدام نمایم. دلیلش را در خودم چنین جستجو می‌نمایم که در برابر راه و صراط مستقیم ناآگاه وضعیف و ناتوان بودم و نفس عماره‌ام بر من غلبه کرده بود و از اینکه توانستم عقلم را و نفس عماره خودم به صعود رسانم، از خداوند منان متشکرم که در این راه کمکم نمود چرا که یاری دهنده انس و جن خداست. شهید: سید مهدی مدیرنژاد تاریخ ولادت: ۱۳۴۶ تاریخ شهادت: ۱۳۶۲ محل شهادت: هورالهویزه نام عملیات: خیبر @defae_moghadas2
۳۱ خرداد ۱۴۰۲
❣ قسمتی از وصیت‌نامه شهید مجید کعبی: شاکرم از خدایی که مرا آزاد آفرید تا خودم راهم را انتخاب نمایم و با شناخت و بینشی که خداوند به من عطاء نموده بود حق را از باطل تشخیص دهم. و شکر خدایی را که محمد''ص''را فرستاد تا جهان را به قسط تقسیم کند و آنها را به راه و رسم زندگی و جهاد با ظالمان هدایت کند. سپاسگزارم از حسین''ع''که خود را سرمشق زندگی قرار داد، تا هر موقع ظالمی سر راه مردم قرار گیرد با او به ستیز و جهاد برخیزند و باز خدای را شاکرم که خمینی را فرستاد تا هدایتگر مردم به سوی حقیقت باشد. شهید: مجید کعبی تاریخ ولادت:۱۳۴۴ تاریخ شهادت:۱۳۶۲ محل شهادت:هورالهویزه نام عملیات:خیبر @defae_moghadas2
۱ تیر ۱۴۰۲
❣یادی از یک چریک... شهید محمد کاوه معروف به چریک 🌷 محمد آشپز بود ، در شیراز آش فروشی داشت و از مبارزین قبل از انقلاب بود. بعد از انقلاب جذب سپاه شد. در کارهای نظامی, اعتقاد به کارهای نامنظم داشت, برای همین معروف شد به چریک... سال اول انقلاب بود. منافقین به ساختمان سپاه در خیابان فردوسی حمله کرده بودند, سریع خودمان را رساندیم و حایل بین مردم و منافقین کردیم. دیدم چریک نشست وسط خیابان و شروع کرد با تفنگ ژ ۳، چند رگبار هوایی شلیک کرد. گفتم چریک چکار می کنی؟ گفت این نامردا دارن مردم را می زنند, با این صدا می ترسن, بر میگردن, مقرشون! همین طور هم شد, منافقین با شنیدن صدای رگبار فرار کردند... 🌷غائله کردستان شروع شده بود. به اتفاق جمعی از پاسداران فارس رفتیم مهاباد. رفتن ما همزمان شد با مذاکره دولت و گروه های ضد انقلاب, به ما دستور داده شد از مقر(که کاخ جوانان مهاباد بود) خارج نشویم. چریک در محوطه یک چادر به پا کرده بود و هر روز به بچه ها کارهای چریک آموزش می داد و بعد به همه چایی می داد. اخر شب هم همه چیز را بهم می ریخت می گفت از چریک نباید چیزی بماند. صبح های جمعه هم همان جا یک اش شیرازی درست می کرد که طعمش نظیر نداشت.. @defae_moghadas2
۱ تیر ۱۴۰۲