🔹🌸🍃 🍃🌸🔹
✍ #دلنوشته_همسر_شهيد:
سربندش رو بسته بود،
اومد در حالي كه قاب عكست رو بغل كرده بود،"گفتم مواظب باش الان ميوفته روي پاهات خيلي سنگينه"
عزيزم چكار به قاب عكس بابا داري
گفت ميخوام با ، بابا سجادم سلفي بگيرم.
حرفي براي گفتن نداشتم
قاب عكست رو گذاشت كنار ديوار و نشست كنارت و عكس دو نفري كه ميخواست رو گرفت
گفت مامان عجب عكسي شد
ببين انگار بابا سجاد منو بغل كرده
انگار نشستم روي پاهاش
🌹 #شهید_سيد_سجاد_حسينی
🌷 #شهدا_هویت_جاودان_تاریخ
🔹🌸🍃 🍃🌸🔹
#برادرشهید
نشسته بودیم داخل اتاق. مهمان داشتیم. صدایی از داخل کوچه آمد. ابراهیم سریع از پنجره نگاه کرد.شخصی موتور شوهر خواهر او را برداشته ودر حال فرار بود. بگیرش، دزد،دزد ! بعد هم سریع دوید دم در. یکی از بچه های محل لگدی به موتور زد. دزد با موتور نقش بر زمین شد.🌸
تکه آهن روی زمین دست دزد را برید. خون جاری شد. چهره دزد پر از ترس بود و اضطراب. درد می کشید. ابراهیم رسید. موتور را برداشت و روشن کرد: سریع سوار شو! رفتند درمانگاه، با همان موتور. دستش را پانسمان کردند و بعد باهم رفتند مسجد! بعد از نماز کنارش نشست؛ چرا دزدی میکنی؟! آخه پول حرام که... دزد گریه می کرد. بعد به حرف آمد: همه اینها را می دانم. بیکارم. زن و بچه دارم. از شهرستان آمده ام و مجبور شدم. ابراهیم فکری کرد. رفت پیش یکی از نمازگزارها و با او صحبت کرد. خوشحال برگشت و گفت: خداراشکر، شغل مناسبی برایت فراهم شد. از فردا برو سرکار. این پول را هم بگیر، از خدا بخواه کمکت کند. همیشه به دنبال حلال باش. مال حرام زندگی را به آتش می کشد. پول حلال کم هم باشد برکت دارد.🌷
#شهیدابراهیم_هادی
#سالروزولادت۱اردیبهشت
#شهدا_هویت_جاودان_تاریخ
🔹🌸🍃 🍃🌸🔹
🖋 #خاطرات_شهدا
مجید می گفت: خواب مادرسادات را دیدم، پایم که به سوریه برسد هفته بعد میهمان او خواهم بود، با رفتنش موافقت نشد، به حضرت زهرا قَسمشان داد و کارش راه افتاد.
هفته ی بعد، شب آخر جورابهای همرزمانش را میشست، همرزمش به مجید گفت: حیف تو نیست با این اعتقادات و اخلاق و رفتار خالکوبی روی دستت داری؟ گفت: تا فردا این خالکوبی یا خاک میشه و یا اینکه پاک میشه و فردای آن روز با اصابت یک تیر به بازوی سمت چپش که دستش را پاره کرد و سه یا چهار گلوله به سینه و پهلویش نشست و با ذکر یا زهرا (س) به شهادت رسید.
🌷 #شهید_مجید_قربانخانی
🌹 #شهدا_هویت_جاودان_تاریخ
@defae_moghadas2
🔹🌸🍃 🍃🌸🔹
🖋 #خاطرات_شهدا
خواهر شهید می گوید:
یکی از دوستان مجید که بعدها همرزمش شد در این قهوهخانه رفت و آمد داشت.
یکشب مجید را هیئت خودشان میبرد که اتفاقاً خودش در آن جا مداح بود. بعد آن جا در مورد مدافعان حرم و ناامنیهای سوریه و حرم حضرت زینب میخوانند و مجید آنقدر سینه میزند وگریه میکند که حالش بد میشود وقتی بالای سرش میروند. میگوید: مگر من مردهام که حرم حضرت زینب در خطر باشد. من هر طور شده میروم.
از همان شب تصمیم میگیرد که برود...
🌹 #شهید_مجید_قربانخانی
🌷 #شهدا_هویت_جاودان_تاریخ
🔹🌸🍃 🍃🌸🔹
#سیره_شهدا 🌺
شهید تقوی در جبهه دعای #ابوحمزه_ثمالی را از حفظ در قنوت نمازش میخواند.
همیشه نشسته میخوابید و پایش را دراز نمیکرد.
یک بار از او پرسیدم:حاج حمید ، چرا این کار را انجام میدهید؟؟
جواب داد: در محضر چه کسی بخوابیم؟، ما اینجا با بهترین بندگان خدا زندگی میکنیم.
من پایم را جلوی شما دراز کنم!!؟
🌹 #شهید_حمید_تقوی_فر
🌷 #شهدا_هویت_جاودان_تاریخ
🔹🌸🍃 🍃🌸🔹
🖋 #دلنوشته
#شـھید شدن دل می خواهد
دلی آنقدر قوی که بتواند بریده شود ازهمه تعلقات
دلی که آرام له شود زیر پایت
به وقت بریدن و رفتن
و #شـھدا دلدارِ بـی دل بودند....
🌷#شهدا_هویت_جاودان_تاریخ
🔹🌸🍃 🍃🌸🔹
گاهـی ، فاصلهٔ ما و #شهدا
فقط یک سیم خاردار است به اسمِ نَفْس !
از این ها که بگذریم ،
می رسیم . . .
از سیم خاردار نفس عبـورڪنیم ...
🌷 #شهدا_هویت_جاودان_تاریخ
@defae_moghadas2
🔹🌸🍃 🍃🌸🔹
✍ #سردار_سلیمانی:
باشهدا بودن سخت نیست
باشهدا ماندن سخته
مثل شهدا بودن سخت نیست
مثل شهدا ماندن سخته
راه شهدا یعنی...
نگه داشتن آتش در دستانت
🌷 #شهدا_هویت_جاودان_تاریخ
🔹🌸🍃 🍃🌸🔹
#حجاب
زینب اولین نفر از خانوادهاش بود که با حجاب شد.
اولین نفر بود که چادر رو انتخاب کرد.
و همین چادرش باعث کینهی دشمن شد ؛ منافقین تو یه کوچه بعد از نماز مغرب و عشا آنقدر گرهی روسریش رو کشیدند تا به شهادت رسید درحالیکه فقط ۱۴ سال سن داشت.
🌹 #شهیده_زینب_کمایی
🌷 #شهدا_هویت_جاودان_تاریخ
🔹🌸🍃 🍃🌸🔹
🌹 #شهید_عبدالحسین_برونسی
✍ #فرازی_از_وصیتنامه
اگر میدانستم با مرگ من یک دختر در دامان #حجــاب میرود حاضر بودم هزاران بار بمیـــــرم تا هزاران دختــر در دامان حجاب بروند.
🌷 #شهدا_هویت_جاودان_تاریخ
🏴 🍂🏴
🖋 #برگی_از_خاطرات
🌹 #شهید_نعمتالله_ملیحی
وقتی در حین عملیات، دشمن شیمیایی زد، نعمتالله ماسکش را به یکی از رزمندهها داد و خودش بدون ماسک ماند؛
وقتی از او سوال کردند چرا ماسک نزدی؟ در جواب نوشت: ماسک و لباس تا حدی دوام دارند، جائی که خدا دارد، ماسک را چه کار؟
در بیمارستان از شدت تشنگی روی کاغذ نوشت: 《جگرم سوخت آب نیست؟!》و بعد به #شهادت رسید!….
🌷 #شهدا_هویت_جاودان_تاریخ
🔹🍃🌸 🌸🍃🔹
شهدای مدافع حرم غیر ایرانی
#شهيد_محمدعلی_الرباعی (لبنان)🌹
نام ديگر محمدعلی، ابوذر بود که وابسته به مقاومت اسلامی لبنان حزبالله بوده و در سوريه به شهادت رسيده است.
ديگر نزديک به سه سال است که دشمنان تکفيري و وهابی بهنام اسلام، تيشه برداشته و بهجان مسلمانان افتادهاند. رزمندگان اسلام از هر جا که توانستهاند خود را به اين سرزمين رسانده و مردانه از ساحت مقدس عقيله بني هاشم، زينب کبری (سلاماللهعليها) دفاع کردهاند.
در اين مدت شهداي زيادي جانشان را دادهاند که شهيد محمدعلی الرباعی (اباذر) يکی از همين شهداست.
وی در دو خط #وصيتنامه اش اينطور نوشته است:
« وصيت ميکنم مرا در روضه الشهيدين (گلزار شهدای حزبالله) دفن کنيد و تا بعد از ساخت حرم ائمه بقيع (عليهم السلام) سنگ قبر روی قبرم نگذاريد.»
#شهدا_هویت_جاودان_تاریخ🌹