eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
5.7هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
73 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه‌ی ناگفته‌ی انسانهای نام آشنای غریب را 💥 مجله دفاع مقدس 💥 ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم(شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹؛🍂؛🌹 🍂؛🌹 عبور از 🌹؛ آخرین خاکریز ۵ خاطرات اسیر عراقی دکتر احمد عبدالرحمن ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔹 حرکت‌های غیر انسانی حزب بعث با به‌ظاهر ایرانی‌های مقیم ••• شخصی که قصد ترور طارق عزیز را داشت عراقی بود و هیچگونه تحقیقات رسمی در اثبات رابطه او با ایران صورت نگرفت. علاوه بر آن یک جنبش مخالف اسلامی سال‌هاست که در عراق فعالیت می‌کند و تا به حال ده ها تن از افراد آن اعدام شده و صدها تن دیگر بالاجبار به خارج از عراق گریخته‌اند. همچنین سالها قبل ترورهای متعددی در مورد عناصر بعثی به اجرا درآمد بی آنکه انگشت اتهام به طرف ایران نشانه رود. خانواده عامل ترور طارق عزیز چنان مورد تعرض غیرانسانی قرار گرفتند که به طور کامل با راه و رسم عربی و یا غیر عربی منافات داشت، مطبوعات نیز تصاویری از اعضای خانواده را به چاپ رساندند. تمامی این عده را بانوان دستگیر شده تشکیل می دادند که من اطلاعی از سرنوشت آنها ندارم. هنگامی که نسبت به اعمال این رفتار ابراز تنفر کرده و در مورد جرم این بی‌گناهان سؤال کردم به خصوص اینکه در قانون اساسی عراق که در ظاهر بعثی ها به آن پایبنداند، آمده است که فقط انسان بالغ عاقل، مسئول اعمال خود است نه دیگران. یکی از افسرانی که گوشت و پوستش از حرام پرورش یافته بود پاسخ داد: «انقلاب حق دارد برای دفاع از خود به هر اقدامی متوسل شود.» این همان منطق توجیهی است که بر بعثی های عراق حاکم است. جنون تبلیغاتی شروع شده بود، رسانه های تبلیغاتی حزب بعث بانگ نژادپرستی سر داده و به مردم عراق هشدار میدادند که طوفان تهاجم گام هایی به سوی سرنوشتی نامعلوم از سمت شرق به عراق و امت عربی در حال وزیدن است. هزاران سال است که نژاد پرستان ایرانی چشم طمع به سرزمین‌های امت عربی دوخته اند و طرفداران خمینی (ره) راه و رسم هخامنشی‌ها را دنبال می‌کنند که متجاوز از دو هزار سال قبل قسمت‌هایی از عراق را به اشغال خود در آوردند. عجیب است گویی ایرانی‌ها ۱۹۷۹ سال بعد از میلاد مسیح مناطق شرق امت عرب منزل گزیدند. چرا حملات تبلیغاتی در اوایل دهه ۷۰ علیه ایران زمان شاه این گونه آب و رنگ نداشت؟! پاسخ ساده و روشن است. بعد از ترور نافرجام طارق عزیز کوچ اجباری شهروندان عراقی توسط بعثی های نژاد پرست که از زمان به دست گرفتن قدرت بارها به این سیاست غیر انسانی متوسل شده بودند آغاز گردید. هر شهروند عراقی که خون ایرانی در رگ‌هایش جریان داشت باید خانه و کاشانه خود را ترک می‌گفت. این اقدام زشت نژاد پرستی که در عصر کنونی کمتر شاهد آن هستیم در مقابل چشم و گوش هیئت‌ها و سازمانهای مختلف حقوق بشر صورت می گرفت. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ ادامه دارد لینک عضویت ↙️ @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
🌹؛🍂؛🌹 🍂؛🌹 عبور از 🌹؛ آخرین خاکریز ۶ خاطرات اسیر عراقی دکتر احمد عبدالرحمن ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔹 این رانده شدگان هویت عراقی داشتند و اکثر آنها پیش از این ایران را ندیده و با زبان فارسی آشنایی نداشتند. آنها در عراق به دنیا آمده، در ارتش آن خدمت کرده و در بسیاری از جنگ‌های عراق مسئولیت‌هایی عهده دار بودند، در حالی که شخص صدام هرگز وارد خدمت نظام نشده و در هیچ جنگی شرکت نکرده است. وجود همان شرایط کافی است تا به هر فرد خارجی مقیم عراق که مایل به داشتن تابعیت عراقی باشد، شناسنامه عراقی داده شود. اکثر خانواده های عراقی دهها و یا صدها سال قبل به عراق مهاجرت کرده و بیشتر آنها عراقی الاصل و یا از قومیت‌های مختلف هستند برای مثال خانواده من به طور تقریبی دویست سال قبل از منطقه حما واقع شمال سوریه به عراق مهاجرت کرده اند بنابراین، چرا با افرادی که ایرانی الاصل اند این گونه رفتار شود؟ چرا اتباع ترکی کردی ارمنی و یا هندی در معرض چنین برخوردی واقع نمی‌شوند؟ چرا برخی از ایرانی ها ارمنی‌ها و عربها از کوچ اجباری معاف می‌شوند؟ اخراج شهروندان به شیوه های غیرانسانی، غیر اخلاقی و غیر اسلامی صورت می‌گیرد و این شیوه های گستاخانه احساسات اسلامی بسیاری از مردم عراق را جریحه دار ساخته است. آنها در کمال صداقت و تعجب از خود سؤال می‌کنند چرا وضعیت یهودیها بهتر از مسلمانان است؟ چرا به آنها اجازه داده شد زمان مهاجرت و یا تبعید به فلسطین در هنگام تشکیل دولت اسرائیل اموال منقولشان را با خود ببرند؟ حتی اموال غیر منقولشان که شامل ملک و املاک می‌شد بلوکه گردید و دایرۀ ویژه ای به نام اداره اموال بلوکه شده برای سرپرستی و نظارت بر این دارایی‌های کلان تأسیس شد و به مردم فروخته نشد. علاوه بر آن یهودیها از جنبه رسمی و بر اساس قانونی که شورای رهبری در سال ۱۹۷۶ تصویب کرد می‌توانند این املاک و دارایی‌ها را هنگام مراجعت به وطنشان بازپس گیرند، اما عراقی های مسلمان مسکین با خفت در مرزها رها شدند و تمامی املاک و اموال منقول و غیر منقولشان حتی اوراق هویت آنها نظیر شناسنامه، کارت خدمات پزشکی و یا هرگونه مدرک فارغ التحصیلی مصادره شد. کینه توزان بعثی به تبعید و اخراج این بیگناهان اکتفا نمی‌کنند، بلکه سعی دارند تمامی درهای امید و کسب روزی در آینده را به روی آنها ببندند منطقه خانقین یکی از مناطق کوچ اجباری شهروندان بود. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ ادامه دارد لینک عضویت ↙️ @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
🌹؛🍂؛🌹 🍂؛🌹 عبور از 🌹؛ آخرین خاکریز ۷ خاطرات اسیر عراقی دکتر احمد عبدالرحمن ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔹انتقال خانواده های محنت کشیده توسط خودروها و تخلیه آنها در منطقه مرزی نزدیک شهرک منذریه، منظره تلخی داشت. در یکی از شبها زنی که آخرین ماه بارداری را پشت سر می‌گذاشت و نتوانسته بود این سفر طولانی و محدویتهای آن را تحمل کند، به سرگیجه و حال تهوع دچار شده و وضع جسمانی اش وخیم بود، به همراه شوهرش به بیمارستان آمد، ولی دستورات صادره مانع از بستری شدن او در بیمارستان دولتی می‌شد. این محرومین طبق دستورات، مجاز به بستری شدن در بیمارستانهای دولتی نبودند. به همین علت راهی جز مراجعه به مؤسسات درمانی نظامی نداشتند. از اینکه نمی توانستم کاری برای آنها انجام دهم، متأثر شدم و فقط توانستم داروی ضد تهوع برای او تجویز کرده سعی کردم شوهر اندوهگینش را تسلی دهم. گاهی با خود می‌گفتم که این عده حداقل از زندان بزرگ عراق خلاصی یافته و هر مشکلی که بر سر راهشان قرار گیرد بهتر از ادامه حیات در جهنم بعثی هاست. در آغاز، تبعید شهروندان، از شهرک منذریه واقع در چند صد متری شهرک مرزی خسروی ایران صورت می گرفت. رانده شدگان پس از رسیدن به مرز خسروی با فیلمبرداران تلویزیون، خبرنگاران جراید و رادیو ایران روبه رو می‌شدند. این رویارویی می‌توانست عراق را که جرایم خود را به دور از انظار مرتکب می شود، به لحاظ تبلیغاتی و دیپلماتیک در تنگنا قرار دهد. به همین جهت ذهن شیطانی بعث برای یافتن راه حلی کثیف به تکاپو افتاد. بعد از این ماجرا، اخراج شهروندان از طریق نقاط دوردست غیر مسکونی صورت گرفت و رانده شدگان در تاریکی شب و در هوای سرد به مناطق ناهموار انتقال می یافتند. یکی از مرزبانان مأمور نظارت بر اخراج سکنه، برایم تعریف کرد که کامیونی بعد از نیمه شب در نزدیکی مناطق ناهموار توقف می‌کرد و در تاریکی شب سرنشینان خود را به پیاده روی مجبور می ساخت تا اینکه آنها از دور روشنایی کم سویی مشاهده می‌کردند. به آنها گفته می شد که مرز ایران در آن نقطه روشنایی واقع شده و باید به آن سمت حرکت کنند. به تمامی افسران و سربازان همراه رانده شدگان دستور اکید صادر شده بود، اگر فردی به هر دلیل یک قدم به سمت غرب یعنی عراق برداشت به وی تیراندازی کنند. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ ادامه دارد لینک عضویت ↙️ @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
🌹؛🍂؛🌹 🍂؛🌹 عبور از 🌹؛ آخرین خاکریز ۸ خاطرات اسیر عراقی دکتر احمد عبدالرحمن ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔹 این ستمدیدگان [بعد از رها شدن در مرز] مجبور می‌شدند لباس‌ها، چمدانها و وسایل برقی را که با خود حمل می‌کردند رها کنند؛ زیرا عبور از آن مناطق با حمل اشیای سنگین برایشان غیر ممکن بود و افرادی که توانایی جسمی اندکی داشتند از ادامه راه باز می ماندند. این افسر وجدانی بیدار، عواطفی انسانی و قلبی مهربان داشت و هنوز حزب نتوانسته بود هویت او را به کلی تغییر دهد. او می‌گفت که از مشاهده زنان و کودکان و نگاه‌های حاکی از ترس و اندوه آنها و اینکه نمی تواند کاری برای آنها انجام دهد گریه اش می گرفت. در عراق سرپیچی از اوامر یعنی مرگ. محله ها و روستاهای خانقین و اطراف آن مورد حملات نیروی امنیتی قرار گرفت و در یک هجوم شبانه غافلگیرانه به محاصره درآمد ،سپس نیروهای امنیتی به تک تک منازل هجوم برده و به هر فردی که برخورد می‌کردند، او را به کامیونهای نظامی سوار کرده و به سمت مرز می بردند. این اقدام از کثیف ترین غیر انسانی ترین و وحشیانه ترین اقدامات مزدوران رژیم بود، به طوری که حتی به مردم اجازه عوض کردن لباس خوابشان را هم نمی‌دادند. بدیهی است این مردم بی دفاع امکان بردن نقدینه جواهرات و اوراق هویتشان را که به هر حال در مرزها از آنان مصادره می‌شد پیدا نمی‌کردند. مصیبت بارتر اینکه بسیاری از اعضای این خانواده ها هنگام یورش نیروهای امنیتی در منزل نبودند. بنابراین وقتی کودکان بعد از چند روز به منزل بر می‌گشتند و آنجا را خالی می یافتند تا مدتها اطلاعی از سرنوشت خانواده هایشان پیدا نمی کردند. هیچ کس جرئت نداشت اطلاعاتی در اختیار آنها بگذارد. این حکایات بخش ناچیزی از اتفاقاتی است که در عراق رخ داده و مردم آن هزاران هزار خاطره رقت بارتر از این حوادث در ذهن دارند. آیا می توان نیروهای امنیتی عراق را که به توحش، سنگدلی و بی فرهنگی دچار هستند مخلوقاتی با ویژگیهای انسانی به حساب آورد؟ بی شک آنها موجوداتی زنده با نام علمی هوموسا پنیز هستند، اما با خصوصیات اخلاقی و منش‌هایی که داشته و دارند. حتی از حیوانات پست ترند. همان طور که خدای تعالی در توصیف گروه کثیری از مردم، آنها را چهارپایان، بلکه پست تر از آنها به حساب آورده است. تا به حال کسی نشنیده که مخلوقی در عالم حیوانات هم جنس خود را بدون دلیل منطقی به قتل برساند، مگر هو موسا پنیز که برای انجام این کار و یا بدتر از آن ساخته شده است. با این همه در سازمان امنیتی عراق افراد با وجدان و متدین هم هستند که سنگ‌های گران قیمتی هستند که گاهی انسان ممکن است در داخل تلی از زباله به آنها دست یابد. این اتفاق که در خانقین روی داد در بسیاری از شهرهای عراق نظیر کربلا، نجف، کوفه عماره کوت، دیاله و حتی بغداد نیز رخ داده است. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ ادامه دارد لینک عضویت ↙️ @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
🌹؛🍂؛🌹 🍂؛🌹 عبور از 🌹؛ آخرین خاکریز ۹ خاطرات اسیر عراقی دکتر احمد عبدالرحمن ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔹 در بغداد عده زیادی از تجار سرشناس برای شرکت جلسه اتاق بازرگانی جهت دادن اجازه واردات آن به شرط داشتن تمامی اوراق رسمی دعوت شدند. تجار به این دعوت پاسخ مثبت داده و با اتومبیل های شیک در محل حضور یافتند. وقتی همه جمع شدند، درها بسته شد، آنها بعد از مصادره اوراق هویت تجار، آنها را به وسیله کامیونهایی که از قبل تهیه شده بود به مرزها هدایت کردند و اتومبیل‌هایشان توسط دولت مصادره شد. آیا کسی از شیوه های پارتیزانی این دولت انقلابی آگاه است؟ به راستی آنها شیطان‌هایی هستند که به سرزمین رافدین حکومت می‌کنند. رژیم مدتی بعد از تبعید اهالی این مرز و بوم، افراد خانواده های رانده شدگان و کسانی که برای ادای خدمت وظیفه مناسب تشخیص داده شده بودند را دستگیر کرد. اگر آنها بنا به ادعای رژیم، ایرانی بودند چرا همراه خانواده هایشان به ایران که آن روزها درگیر جنگ با عراق نبود، تبعید نشدند؟ آیا این نشانه ای از اهداف و برنامه های آینده عراق نبود؟ این جرایم ضد بشری در برابر کشورهای جهان واقع می شد و آنها واکنشی نشان نمی‌دادند. تمامی رسانه‌های تبلیغاتی بین المللی سکوت کردند، حتی سازمانهای حقوق بشر که هنگام ممنوعیت خروج یک شهروند روسی یهودی جار و جنجال به راه می اندازند و یا هنگام خرد شدن دوربین فیلمبرداری یکی از خبرنگاران آمریکایی اشک می ریزند، حتی در قالب کلام هم این جرایم را محکوم نکردند. ------------ ۱. رافدین به مجموع دو رود دجله و فرات می‌گویند. ------------ 🔸 طبل های جنگ به صدا در می آید با تیره تر شدن روابط عراق و ایران اوضاع مناطق مرزی بحرانی تر می‌شد. رسانه های تبلیغاتی دو طرف جنگ سرد شدیدی را علیه یکدیگر شروع کردند. به هر مناسبت جلسات توهین آمیز شعر خوانی در عراق برپا می‌کردند و ترتیب دهندگان این جلسات نظام اسلامی ایران را مجوس و شخص امام خمینی (ره) را که از سلاله رسول الله است به این بهانه که مائ را آب تلفظ می‌کند به تمسخر می گرفتند؛ در عوض تا آنجا که می توانستند از صدام تعریف و تمجید می‌کردند و او را در مقام صحابه و خلفای راشدین قرار می‌دادند. در شرایطی که در مناطق مرزی به فصل گرما نزدیک می‌شدیم و تابستان گرمی را پیش بینی می‌کردیم اما هیچ یک وقوع جنگی گسترده بین دو کشور را تصور نمی‌کردیم. اتفاقاتی که در مرزها رخ می‌داد از درگیریهای مرزی پراکنده که در صورت وجود حسن نیت به سادگی مهار می شد، تجاوز نمی کرد ولی سیر حوادث نشان می‌داد که عراقی ها حداقل در دل چنین نیتی ندارند. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ ادامه دارد لینک عضویت ↙️ @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
🌹؛🍂؛🌹 🍂؛🌹 عبور از 🌹؛ آخرین خاکریز ۱۰ خاطرات اسیر عراقی دکتر احمد عبدالرحمن ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔹شاید برخی ایران را مسئول تشدید بحران بدانند، ولی جنگ سرد را به شیوه ای مسالمت آمیز هم می‌توان خاتمه داد. دلایل متعددی نشان می دهد که ایران طرح شروع جنگ شدید را پی ریزی نکرده بود و حتی در آن موقع توانایی شرکت در چنین جنگی را نداشت. اکثر ناظران و کارشناسان نظامی جهان با این برداشت به طور کامل موافقند. این برداشت صدام را تشویق کرد تا با استفاده از این امتیاز برای شروع جنگ خانمان سوز پیش دستی کند. در می ۱۹۸۰ اولین آتشبار سنگین توپخانه به سوی مرزها به حرکت درآمد. اما قبل از این تاریخ و بر اساس توافقنامه الجزایر هیچگونه نیرو و تجهیزاتی جز نیروهای مرزی تابع وزارت کشور و یا ژاندارمری ایران در مناطق مرزی استقرار نیافته بود. این نیروها به طور معمول سلاح یا آتش بار سنگین در اختیار نداشتند، بلکه فقط خمپاره اندازها و دیگر سلاحهای سبک و میان برد مجهز بودند. به همین جهت، می توان به حرکت در آمدن آتش بارهای سنگین توپخانه به سوی مرزها را سوء نیتی دانست که ارتش عراق در عین ارتکاب به آن متوجه نیت سوء فرماندهان خود فروخته ارتش بعث نشد. ارتشی که به طور‌ معمول از مسائل و جریانات اطراف خود بی اطلاع بود. در همان روزها یک رشته مانور نظامی توسط یگانهایی از لشکر سه زرهی و چهار پیاده و شاید یگانهای دیگر به اجرا درآمد و هدف از انجام این مانور کسب تجربه و مهارت در عملیات عبور از رودخانه ها و موانع آبی بود. دو رشته از این مانورها در استانهای انبار و موصل به اجرا درآمد، صحنه نبردها در منطقهٔ اهواز یعنی محور اصلی درگیری در طول جنگ مملو از این رودخانه ها و موانع است. هم چنین از تمامی یگانهای نظامی خواسته شد تا کلیه نواقص‌شان را از حیث مهمات تجهیزات و نفرات برطرف سازند. همین طور برخی از دوره های احتیاط که مدتی قبل مرخص شده بودند، دوباره به خدمت نظام فراخوانده شدند. این نقل و انتقال‌ها به طور مخفیانه صورت می‌گرفت و کسی جز پرسنل نیروهای مسلح از آنها اطلاعی نداشت. با این همه ما امیدوار بودیم که این تحریکات زودگذر باشد. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ ادامه دارد لینک عضویت ↙️ @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
🌹؛🍂؛🌹 🍂؛🌹 عبور از 🌹؛ آخرین خاکریز ۱۱ خاطرات اسیر عراقی دکتر احمد عبدالرحمن ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔹 عملیات نصب و انفجار مین‌ها روز به روز شدت می یافت، به طوری که سه ماه قبل از شروع جنگ حدود چهل و پنج تن نظامی از نیروهای مرزی کشته و بسیاری از این تعداد مجروح شدند. منطقه مرزی مملو از شکاف هایی بود که بسیاری از مبارزین کرد مخالف رژیم از آنها نفوذ می‌کردند و مسئولین ذیربط در ارتش عراق هرگز برای شناسایی عامل و یا عوامل مین گذاری تحقیقاتی به عمل نیاوردند. با این همه حتی اگر فرض کنیم که ایران در اینگونه عملیات نقش داشت این تصور برای توجیه شروع جنگی گسترده کافی نیست. در اوایل ماه ژوئن حوادث خطرناک و مهمی رخ داد. برخی از درگیری ها در منطقه مرزی قوره‌تو واقع در چهل کیلومتری شمال شرقی خانقین، به یک رویارویی حقیقی مبدل گردید. یک گروهان زرهی عراق تحت پوشش حملات سنگین توپخانه با نیروهای ایرانی درگیر شد، این درگیری ها به یگانهای زرهی نیز کشیده شد. ما هم چند روز بعد از یکی از افسران شرکت کننده در آن رویارویی شنیدم که گروهانی از گردان هفت زرهی به واسطه آتش پر حجم ایران در نقطه ای از خاک عراق که به زمین‌های ایران امتداد می یابد به محاصره درآمد و افراد نیروهای تحت محاصره چند روزی به پشت تانکها و زره پوش هایشان پناه بردند. این افسر توضیحی در مورد اینکه آغازگر جنگ چه کسی‌بود، نداد ولی او تردید داشت که ایرانی‌ها جنگ را شروع کرده باشند. به هر حال بعد از چند روز، نبردها متوقف شد بی آنکه یکی از طرفین از نقطه مرزی طرف دیگر عبور کرده باشد. اما نیروی زرهی عراق در آن منطقه چه می‌کرد؟ پاسخ هنوز معلوم نیست. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ ادامه دارد لینک عضویت ↙️ @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
🌹؛🍂؛🌹 🍂؛🌹 عبور از 🌹؛ آخرین خاکریز / ۱۲ خاطرات اسیر عراقی دکتر احمد عبدالرحمن ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔹 در پنجم ژوئن، سرتیپ ستاد محمدرضا عبدالواحد، فرمانده لشکر شش زرهی از مناطق حساس منطقه و درمانگاه نظامی دیدار کرد. من آن جمعه پزشک کشیک بودم، فرمانده عصبی و خشمگین به نظر می‌رسید. وی علت اعزام مجروحان درگیریها به بیمارستان نظامی بعقوبه را جویا شد. ما مجبور بودیم عده ای از آنها را که به معاینات پزشکی نیاز داشتند به بیمارستان انتقال دهیم. مدتی بعد فهمیدم، فرمانده به دلیل اینکه افسر دیده بانی یکی از آتش بارها را به بیمارستان فرستاده بودیم، عصبانی بود. به ظاهر پس از انتقال وی به پشت خط آسیب دیده بود. افسر مجروح به من گفت:"هیچ وقت سعی نخواهم کرد در مورد منطق نظامی غور و تفحص کنم چرا که معتقدم این منطق و تفکر، خشک و در اکثر مواقع خالی از مفاهیم انسانی است." اظهارات افسر بیانگر طرز تفکر اکثر نظامیانی است که جنگ و درگیری را نوعی بازی قدرت و دستیابی به مهارت به حساب می آورند، بی آنکه تلفات نیروها و اهداف جنگ در نظر گرفته شود. این افسر به علت عدم موفقیت در شکست محاصره گروهان تحت محاصره، مورد توبیخ رئیس ستاد کل که در آن موقع از منطقه بازدید می کرد، قرار گرفته بود. وی همچنین هنگام بازدید صدام از مقر لشکر در پادگان بعقوبه که با تخلیۀ هفده مجروح مقارن گردید، مورد عتاب واقع شد. روز بعد برای معاینه افسر مجروح دیگری در بیمارستان الجمهوری که مستقیم به آنجا انتقال یافته بود، فراخوانده شدم. او را دقیق معاینه کردم، دچار کوفتگی و شکستگی دنده شده بود. وی علت را چنین توضیح داد که افسر توپخانه است و ماشین جیپ حامل او در منطقه کوهستانی شمال خانقین هنگام عقب نشینی وی از منطقه قوره‌تو واژگون گردیده است. وی میخواسته با توپی که در اختیار دارد، بزرگترین شهر مرزی را که دوازده کیلومتر از نزدیک ترین نقطه مرزی عراق فاصله دارد، هدف قرار دهد. حین گفتگوی ما، افسر عالی رتبه ای با درجه سرتیپی وارد اتاق شد که فرمانده گردان توپخانه لشکر ششم بود. وی با افسر مجروح در مورد مواضعی که هدف قرار داده بود به گفت و گو پرداخت و هنگامی که طول جغرافیایی که مواضع از زبان افسر تشریح گردید، فرمانده ستاد تأیید کرد که اهداف مورد اصابت تیپ‌های ۶۴ و ۶۶ هستند که در نواحی قصر شیرین واقع شده اند بنابراین ثابت شد که عراق شهر قصرشیرین را در اوایل ژوئن ۱۹۸۰ هدف قرار داده است. بی‌آنکه ایران دست به پاسخ متقابلی بزند اوضاع دو روز بعد آرامش خود را بازیافت، ولی در عمل آرامشی قبل طوفان بود. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ ادامه دارد لینک عضویت ↙️ @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
🌹؛🍂؛🌹 🍂؛🌹 عبور از 🌹؛ آخرین خاکریز / ۱۳ خاطرات اسیر عراقی دکتر احمد عبدالرحمن ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔹 بر شدت گرمی هوا و تشنج اوضاع سیاسی افزوده می شد. طی آن تابستان، اردوگاه تابستانی دانشجویان مانند سالهای قبل در نزدیکی بغداد گشایش یافت. ولی این‌بار با یک حرکت تبلیغاتی همراه بود. "دلاوران قادسیه" نامی بود که بر اردوگاه اطلاق گردید تا یادآور نبرد جاودانی قادسیه مسلمانان و ایرانیان ساسانی در سال ۱۷ باشد که به پیروزی درخشان مسلمانان و اضمحلال دولت ساسانی منتهی گردید و پس از مدتی کوتاه دروازه های ایران و سرزمینهای شرق به روی نشر و ترویج اسلام گشوده شد. هدف آماده ساختن ذهن مردم برای انجام نبردی مشابه، یعنی قادسیه جدید و اشاعه نظریه باطل و دروغین در مورد کشمکش و دشمنی تاریخی بین دو قومیت فارسی و عربی بود. این بالاترین نیرنگی است که بعثی ها به آن متوسل شدند، زیرا هرگز رابطه ای بین این دو حادثه وجود ندارد. قادسیه در واقع صحنه برخورد عقیدتی بین اسلام و کفر بود نه بین عرب و فارس. نظیر این برخورد عقیدتی، نبردهای بدر، احد، خندق و فتح عراق است که با فتح مکه و یا بخش‌های دیگری از جزیرة العرب تفاوتی ندارد. به ظاهر رسانه های تبلیغاتی جاهل بعثی فراموش کرده اند که سرزمین عراق مانند سرزمینهای ایرانی به زور شمشیر فتح شده است و اکثر قبایل عرب که در بین النهرین سکونت داشتند به حمایت از مجوس در برابر سپاه مهاجم اسلام به پا خاسته بودند. دشمنی تاریخی بین اعراب و ایرانیان در عقل و ذهن ناسیونالیستهای عرب، به ویژه زمامداران عراق جای گرفته است. وقوع جنگ و برخورد را بین آنها تکذیب نمی‌کنم ولی این برخوردها در طول تاریخ بین اعراب و دیگر ملت ها نیز صورت گرفته است. چرا هیچ کس در عراق راجع به دشمنی تاریخی بین مسلمانان و اروپایی‌ها و زمان برخورد با آنها که به دوازده قرن پیش باز می‌گردد و به شدیدترین وجه ادامه می یابد، سخن نمی گوید، چرا رسانه های تبلیغاتی عراق در مورد دشمنی تاریخی بین ترکیه و عراق طی چهار قرن در زمان حاکمیت عثمانی ها، حرفی نمی زنند؟ شهروندان عراقی طی سالهای قبل نیز افتتاح اردوهای مشابهی را تجربه کرده اند، ولی این‌بار با دفعات قبل فرق می‌کند. صدام گاه و بیگاه از اردوگاه بازدید به عمل می‌آورد. گاهی شب را در کنار دانشجویان دختر و پسر در محفل رقص، آواز، نمایش و شعرخوانی آنها سپری می‌کند. او کسی نیست که فرصتهای سخنرانی در مورد مجد و عظمت و پیروزی های ملت عراق طی سالهای گذشته و دستاوردهای احتمالی در آینده را به آسانی از دست بدهد. از این رو نظریات عجیبی در مورد تاریخ، سیاست، جغرافیا و... ارائه می داد. وی در حالی که بیلی بر دوش داشت، متکبرانه از میان جمعی از دانشجویان که همچون میمونهایی هلهله سر می دادند عبور می‌کرد. این صحنه به نمایشی با کارگردانی خوب شباهت داشت. لباس پوشیدن صدام رفتار و حتی سخنرانی‌های او مانند نمایشی بود که به منظور خاصی به اجرا درآمده بود. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ ادامه دارد لینک عضویت ↙️ @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
🌹؛🍂؛🌹 🍂؛🌹 عبور از 🌹؛ آخرین خاکریز / ۱۴ خاطرات اسیر عراقی دکتر احمد عبدالرحمن ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔹 آرامشی توأم با تشنج، هفته ها در منطقه ادامه یافت تا اینکه در نیمهٔ ماه ژوئن یک مین در زیر کامیونی نظامی حامل سرباز و در مسیر حرکت به نفتخانه منفجر شد. براثر این انفجار شدید، دو سرباز کشته و عده ای دیگر مجروح شدند. اجسادی که بلافاصله به درمانگاه انتقال یافتند به گونه ای متلاشی شده بودند که احتمال نمی‌رفت براثر انفجار مین یا براثر اصابت خمپاره از بین رفته اند. اوضاع بار دیگر متشنج شد. طبق معمول مسبب امر شناخته نشد. بعد از گذشت ده روز منطقه نفت شهر ایران با توپخانه سنگین هدف قرار گرفته، خسارات فراوانی به بار آورد. این بار ایران واکنش شدیدی از خود نشان داد و پالایشگاه الوند واقع در جنوب خانقین و تأسیسات نفتی نفتخانه طی روزهای بیست و ششم و بیست و هفتم ژوئن زیر آتش توپخانه قرار گرفت. در همان روز رئیس مرزبانی خانقین که درجه سرهنگی داشت به منظور بررسی اوضاع از نزدیک عازم نفتخانه شد. ولی اتومبیلش در راه مورد اصابت قرار گرفت که در نتیجه آن یکی از محافظینش کشته شد و چشمان خود او نیز آسیب دید. حوادث بسیار خطرناکی رخ می‌داد. ولی اندکی بعد اوضاع به حال عادی در می آمد. صدام ضمن بازدید از منطقه خانقین، از پایگاه مرزی یثرب که نزدیک ترین نقطه مرزی به شهر قصرشیرین به حساب می آید دیدار کرد. عصر همان روز تلویزیون دولتی فیلمی از بازدید صدام را در حالی که با دوربین شهر را نظاره می‌کرد به نمایش گذاشت. وی با لحنی حاکی از مزاح به افسری که در کنارش ایستاده بود، گفت: "چنانچه ایرانی‌ها به تجاوزاتشان ادامه دهند بلافاصله از این محل به سمت قصر شیرین پیشروی خواهیم کرد." در شرایطی که ملت مسلمان ایران با عزم و اراده ای آهنین تاریخ را رقم می زد و رسانه های تبلیغاتی بین المللی در مورد حوادث تکان دهندهٔ ایران جار و جنجال به راه می انداختند و در شرایطی که آمریکا برای نجات گروگانهای خود در تهران به هر کاری متوسل می شد، ملت به خواب رفته عراق در ماه مبارک رمضان یکی از مبتذل ترین و موهن ترین سریالهای تلویزیونی عراق را با عنوان ابو البلاوی یعنی سبب گرفتاری‌ها و مصیبت ها دنبال می‌کرد. ملت بی خبر عراق نمی دانستند که مصیبت‌های حقیقی آنها را احاطه کرده و مصیبت آفرین واقعی نه خلیل الرفاعی هنر پیشه که صدام، رئیس جمهور آنهاست. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ ادامه دارد لینک عضویت ↙️ @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
🌹؛🍂؛🌹 🍂؛🌹 عبور از 🌹؛ آخرین خاکریز / ۱۵ خاطرات اسیر عراقی دکتر احمد عبدالرحمن ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔹 جنگ تبلیغاتی به اشکال گوناگون و به شدیدترین وجهی بین دو کشور ادامه می یافت. نظامیان اکثریت شهروندان عراقی و حتی بعثی ها از خدا میخواستند که این وضعیت به نحو مسالمت آمیز خاتمه یابد. هیچ کس به جنگ با ایران که در نظر اکثر مردم عراق، کشور مسلمانی است تمایل نشان نمی‌داد. جنگ با ایران برای نظامیان مسئله عجیبی به نظر می‌رسید. زیرا نظامیان عراقی از سال ۱۹۴۸ با این عقیده تربیت یافته بودند که دشمن اصلی عراق و امت عرب، رژیم صهیونیستی است. ولی صدام در سال ۱۹۷۹ این تصور را از ذهن آنها زدوده و اعلام کرد که دشمن حقیقی امت عرب، ایران است و نه اسرائیل. ایده جنگ با اسرائیل برای اکثر مردم ایده مقبولی بود و یگانهای ارتش عراق برای مقابله با نیروهای اسرائیل که پیش از این به دفعات با آنها دست و پنجه نرم کرده بودند، پر و بال می زدند. اگر این تصور را داشته باشیم که اسرائیل از نقش احتمالی عراق در هر گونه رویارویی نظامی در آینده احساس نگرانی کند، این تصور منطقی است که یکی از مهمترین اهداف جنگ با ایران تضعیف و نابودی دو کشور قدرتمندی است که یهودیها و موجودیت دولت یهودی عبری را مورد تهدید قرار میدهند. این جنگ در واقع حاصل طرح شیطانی صلیبی ها و صهیونیست هاست. طبل های جنگ به صدا در می آید . ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ ادامه دارد لینک عضویت ↙️ @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
🌹؛🍂؛🌹 🍂؛🌹 عبور از 🌹؛ آخرین خاکریز / ۱۶ خاطرات اسیر عراقی دکتر احمد عبدالرحمن ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔹 سپتامبر سیاهی دیگر ساعت هشت بامداد روز یکشنبه سی و یکم اوت سال ۱۹۸۰ از مرخصی بازگشته به درمانگاه نظامی رفتم و با انبوهی از افسران و مرزبانان مواجه شدم. برخی از این افسران که اکثرشان برایم آشنا بودند، حالتی هیجان زده و عصبی داشتند، برخی گریه می کردند و برخی دیگر هم دشنام می‌دادند. صبح آن روز در نزدیکی مرز، مینی زیر یک دستگاه نفربر نظامی منفجر شده بود که بر اثر آن یکی از هم قطاران آنها که انسانی خوش قلب، نیکو سرشت و مورد احترام بود جراحت های شدیدی برداشته و بعد از گذشت مدتی کوتاه در بیمارستان الجمهوری درگذشت. افسران که خشم تمامی وجودشان را پر کرده بود، سوگند یاد کردند که انتقام خون همکارشان را بگیرند اما از چه کسی؟ فردای آن روز از افسر مرزبانی شنیدم که شب گذشته انتقام افسر مقتول با گلوله باران شهر قصرشیرین گرفته شد. این حادثه در نوع خود حادثه ای بزرگ و دارای نتایج عظیم بود. به شیوه عراقی ها در فصل تابستان روی پشت بام مطب خوابیده بودم تا اینکه حدود ساعت پنج بامداد با صدای شلیک گلوله و در پی آن انفجاری قوی وحشت زده از خواب پریدم. قبل از اینکه به خود بیایم صدای انفجار دوم و سوم نیز بلند شد. هراسان از پشت بام پایین آمدم. لباس نظامی ام را پوشیده به سوی در درمانگاه دویدم. مطمئن بودم که عده ای مجروح به آنجا مراجعه خواهند کرد و من تنها پزشک کشیک آن شب درمانگاه بودم و دیگر همکاران در مرخصی به سر می بردند. آن روز تنها پزشک نظامی حاضر در تمامی منطقه بودم. همه آشفته و مضطرب به نظر می‌رسیدند. می آمدند و می‌رفتند. سعی می‌کردند از اخبار جویا شوند. تلفنی تماس می‌گرفتند و در مورد وضع موجود سؤال می کردند. مسئول درمانگاه به مرخصی رفته و به جای او افسر داروساز انجام وظیفه می کرد. کنار در درمانگاه ایستاده بودم و خیابان ممتد منطقهٔ توله فروش واقع در شمال شهر را نظاره می‌کردم. صحنه تأثرانگیزی بود. اهالی هراسان در خیابان می دویدند و به سوی مرکز شهر سرازیر می شدند، زنان و کودکان گریه می‌کردند و با حالتی مضطرب می دویدند. برخی پابرهنه بودند و برخی دیگر لباس منزل به تن داشتند. اولین باری بود که چنین صحنه ای می‌دیدم. احساسی غیر قابل توصیف آمیخته با تأثر و خونسردی داشتم. اضطراب و تشویش شهر را در بر گرفته بود و اوضاع بحرانی به نظر می‌رسید. به ما ابلاغ شد که... ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ ادامه دارد لینک عضویت ↙️ @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂