20.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 شور دگر
🔸 با نوای
حاج صادق آهنگران
این جبهه ی اسلام است
دل شور دگر دارد
حقا که بر این محفل الله نظر دارد
شعر: حبیب اله معلمی
محل اجرا: شوش دانیال
قبل از عملیات فتح المبین
زمان اجرا: سال (۱۳۶۰)
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#کلیپ #هفته_دفاع_مقدس
#نماهنگ
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
🍂 اروندم اما با زبان بیزبانی
میخواستم حرفی بگویم تا بدانی
مثل نسیم صبح بر روحت وزیدم
طوفانیام در لحظههای شعرخوانی
یک شعر من رزمندهای غواص بوده
شعری که با ابیات آن همداستانی
بیت چهارم میخروشم که کجا رفت؟
این اول قصه است میخواهی بدانی؟
میگفت بی عشق وطن این زندگی چیست؟
میگفت با خود: مرگ بر این زندگانی
از شعرهایم آخرین غواص هم رفت
پیوست آن دریا به رودی آسمانی
در دل هزاران قصه دارم از شهیدان
میخواستم اروند باشی...؟ میتوانی
شعر: طالبی نیا
▪︎ قلب هامان آکنده از نور الهی
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#عکس
#شعر
#هفته_دفاع_مقدس
کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
🍂؛⚡️؛🍂
⚡️؛ 🍂
🍂 در کوچه های خرمشهر ۲۷)
خاطرات مدافعین خرمشهر
مریم شانکی
┄═❁๑❁═┄
🔸 سید صالح موسوی
من و نورانی و رضا دشتی تصمیم گرفتیم که به بندر برویم. وقتی به آنجا رسیدیم ده نفر عرب را در خانهای پیدا کردیم که دست و پایشان بسته بود و تعدادی شان هم زخمی بودند. کمی آنطرفتر چند زن به سروصورت خود میزدند. پس از کمک به اهالی خانه، از آنجا بیرون آمدیم و حرکت کردیم. در میان راه جنازه های دشمن به وفور دیده میشدند و بوی تعفن جسدهای سوخته در داخل تانکها همه جا را فرا گرفته بود. از این که حتی یک تانک جان سالم به در نبرده بود همگی احساس رضایت می کردیم.
آن شب بچه ها در مدرسه ای که مقرمان بود خسته و کوفته به زمین چسبیدند. من و علی حیدری و چندنفر دیگر از بچه ها برای استراحت و خوابیدن به ساختمان بانک رفاه که در همان نزدیکیها بود
رفتیم.
ساعت دو ونیم شب دیگر از صدای شلیک گلوله های دشمن خوابمان نمیبرد. گرما عرق زیادی برتن ما نشانده بود و مدام از این پهلو به آن پهلو می شدیم. وقتی بیرون آمدیم «ناجی بشری زاده» و عباس بحرالعلوم را دیدیم که زخمی شده بودند. میگفتند که عراقیها مدرسه را به گلوله بسته اند و بچه ها را به خاک و خون کشیده اند. وقتی به مدرسه رسیدیم صحرای کربلا پیش چشممان بود. «تقی محسنی فر» و «علی حسینی» و خیلی از بچه هایی که آن روز در نبرد با عراقیها حماسه آفریده بودند شهید شدند. با آن که شهادت بچه ها برایمان مشکل بود، اما با صبری که خدا بما داد این درد را هم تحمل کردیم. پس از شهادت آنها دیگر به آن شکل، نیرویی باقی نمانده بود. بقیه افراد پراکنده شدند و هر کس مقری برای خود انتخاب کرد.
فردای آن روز برای پاکسازی دشمن به طرف بندر حرکت کردیم. عراقیها شب قبل به آنجا نفوذ کرده بودند. تعداد ما خیلی کم شده بود و از سه گروه تنها سی نفر مانده بودیم. پس از کمک گرفتن از نیروهای مردمی قرار شد از سه نقطه حرکت کرده و با هم به بندر برسیم و با اطمینان بیشتری آنجا را پاکسازی کنیم.
عراقیها روی ساختمانها مستقر بودند. از دور آنها را میدیدیم ؛ همین طور نیروهای تبلیغاتیشان را که روی دیوارها شعارها و اراجیفی به عربی مینوشتند و عکس صدام را به در و دیوار می چسباندند. دیگر خونمان به جوش آمده بود. خود را به ساختمان «سی بی سی» رساندیم. اما هنگام داخل شدن به ساختمان داد و فریادی به زبان عربی شنیدیم و به دنبال آن شیشه بالای سرمان شکسته شد و دشمن ما را زیر رگبار گرفت. بلافاصله عقب کشیدیم و از سمت دیگری، ساختمان را زیر آتش شدید گرفتیم.
حسین سوادیان برای سرکشی به داخل ساختمان رفت اما وقتی نیروهای بعثی را دید و تصمیم به شلیک گرفت اسحلهاش گیر کرد. خودش هم نمیدانست که چطور از ساختمان بیرون آمده بود. او با صدای بلند فریاد میزد و محل نیروهای دشمن را نشان میداد. ساختمان خیلی محکم بود و عراقیها از لحاظ مکانی، نسبت به ما تسلط داشتند و بی وقفه به طرف مان نارنجک می انداختند و رگبار میزدند. اوضاع ناجوری بود. اما به هر ترتیب باید ساختمان را محاصره می کردیم. گروه قاسم مرادی که به دلیل بروز مشکلاتی در اوایل کار در برخورد با تانکهای عراقی عقب کشیده بودند با سازماندهی مجدد نیروهای دشمن را وادار به عقب نشینی کردند. علی هاشمیان قصد داشت که سمت راست ساختمان را دور بزند، اما در همان قدم اول با رگبار دشمن روی زمین افتاد. ترکشهای ریز به صورت و بدنش خورده بودند توان حرکت نداشت. لحظه بعد با شلیک آرپی جی یکی از بچه ها به محل تیراندازی، آتش دشمن قطع شد. با عقب ماندن گروه سمت راست، برنامهها تا حدودی ناهماهنگ شده بود.
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
ادامه دارد
#در_کوچههای_خرمشهر
کانال رزمندگان دفاع مقدس
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
✧✧ ܭߊࡅ߭ߊܠܙ حܩߊܢܚܘ ܥܼࡅ߭ࡐܢߺ ✧✧
🍂
🍂 #نظرات شما
در خصوص مطالب کلی کانال
پیامها، پیشنهادات و ابهامات
┄═❁❣❁═┄
سجاد:
ممنونم از انتشار تدریجی خاطرات و کلیپ های خوب کننده حال و احوال بروبچه های دوران دفاع مقدس
بنده خاطرات را سریالی و روزانه مطالعه نمیکنم بلکه بعداز پایان کل آن خاطره ، تجمیع کرده با تمرکز بیشتر مطالعه میکنم تا تداخلی با سایر خاطرات پیدا نکند.
علی ای حال این کانال ، اگر مطلوب صددرصدی نباشد اما ۷۰ الی ۸۰ درصد پاسخگوی نیاز نسل امروز است.
اگر کتابهای توام با تحلیل و توصیف تاریخچه شروع جنگ از قبل و حین و بعداز پایان آن را از دیدگاه فرماندهان ارتش و سپاه و جهاد و کمیته و ژاندارمری و... هم منتشر کنید به درک و ارتقاء مخاطبان کمک زیادی نموده اید که خود نمونه ای از حرکت میدانی راهیان نور را ایفا میکند.
حتی کتب آموزشی بخشی از دوره های عالی و دافوس و... نیروهای مسلح را هم میتوانید در این کانال مطرح کنید.
باز هم ممنونم از همه عزیزان و شورافرینان این عرصه فرهنگی و انقلابی
┄═❁❣❁═┄
پاسخ:
با سلام و تشکر
نشر خاطرات ارگانهای مختلف ، منوط به در دسترس بودن این خاطرات است .
در خصوص مطالب توضیحی، نقد و شرح عملیات ها نیز می توانید از هشتک های زیر جهت دسترسی به ارسالهای قبلتر استفاده کنید .
#نکات_تاریخی_جنگ
#تاریخ_شفاهی
#روزشمار
┄═❁❣❁═┄
4.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 محسن رضایی: به بنیصدر گفتیم عراق آماده حمله شده، گفت: عراق حمله نمیکند، مگر اینکه شما پاسدارها جنگ درست کنید!
🔸 بنی صدر ۱۰ روز قبل از حمله صدام در شورای دفاع گفت ۱۰ هزار دلار دادم به یک نفر برایم اطلاعات جمع کرده که قرار است ارتش عراق به ایران حمله کند!
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#کلیپ #نماهنگ
#تاریخ_شفاهی
#هفته_دفاع_مقدس
کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
🍂 #نکات_تاریخی_جنگ
🔻 روزنوشتهای سردار حسن باقری ۲
سعید علامیان
برای سردار شهید حاج احمد سیاف زاده مسئول عملیات سپاه خوزستان
┄┅═✼✵✦✵✼═┅┄
🔸 عراق دوازده لشکر را به سوی پنج استان کشور روانه کرد که از این تعداد پنج لشكر سهم استان خوزستان بود. حالا دیگر درگیریهای پاسگاه با پاسگاه نبود، حركت لشکرهای زرهی متجاوز خبر از جنگی بزرگ میداد.
🔸 حمله عراق به ایران با لشکرهای زرهی صورت گرفت. تانک را برای ۱۰ کیلومتر پیشروی درست نکردهاند. برای ۱۰ کیلومتر حتی به خودرو هم نیازی نیست. وقتی تانکهای یک کشور به حرکت در میآیند به این معنی است که میخواهند یک کشور را بگیرند.
🔸 در جنگ جهانی اول و دوم هم همین طور بود؛ در جنگ جهانی دوم وقتی آلمان تانکهای خود را به حرکت درآورد تا ظهر لهستان و چک اسلواکی را گرفت. البته آن کشورها کوچک بودند. هلند، بلژیک و لوگزامبورگ را با عبور از جنگلهای آردن با هم گرفت و بعد به فرانسه رسید.
🔸 تانکها و نفربرهای ارتش عراق در مجموع دوازده لشکر به حدود پنج هزار دستگاه میرسید. هر لشکر بیست هزار تا بیست و دو هزار نفر نیرو دارد، اگر آنها را پنج لشکر هم حساب کنیم صدهزار نفر میشدند...
ادامه دارد
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#نکات_تاریخی_جنگ
#شهید_سیاف
کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس
@defae_moghadas 👈عضو شوید
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
🍂 #نظرات شما
در خصوص مطالب کلی کانال
پیامها، پیشنهادات و ابهامات
┄═❁❣❁═┄
احمدی: سلام وخسته نباشید
فکر کنم هیچ کانالی برای من به اندازه کانال خاطرات جبهه دراولویت مطالعه نیست
هرشب وروز منتظرم که قسمتهای بعدی خاطرات درکانال گذاشته شود
خدایی لذت میبرم واحساس دروان دفاع مقدس ولحظات سخت عملیات مجدد برایم زنده میشوند.
بسیار سپاسگزاریم🙏🙏
اما یک خانمی انتقادی درخصوص ترتیب وحجم مطالب نوشته بودند که نظرات ایشان کاملا" صحیح وبجا میباشد.
یک خاطره که طولانی هم هست بایدپیوسته ارائه گردد
وقتی بخشی ازیک خاطره میخوانیم و۲۴ساعت بعد دنباله آن میرسد یادمان میرود کجا بودوچی شد؟!!
چون تعداد خاطرات درکانال زیاد است
لذا پیشنهاد میگردد تعداد را کاهش وقسمت های ارسالی را افزایش دهید که خاطره درمدت کوتاه تری به پایان برسد وذهن خواننده یک جمعبندی کلی ونتیجه گیری ازآن داشته باشد.
بااحترام .احمدی جانباز.رزمنده
┄═❁❣❁═┄
پاسخ:
با سلام و تشکر از نظرتون
معمولا از دو خاطره دنباله دار در کانال استفاده می کنیم، یکی کتاب اصلی که شبانه و بعد از ساعت ۲۱ ارسال می شه و دیگری خاطرات کوتاه تری هستند که یا مربوط به آزادگان، یا اسرای عراقی و یا خاطرات خانوادگی شهدا هستند که متفاوت با ارسال اصلی می باشند.
ان شاءالله تلاش خواهیم کرد مطالب همزمان، متفاوت با هم باشند.
┄═❁❣❁═┄