eitaa logo
ویرانه❤️‍🔥عشقِ بیگانه🍊💚
19.4هزار دنبال‌کننده
378 عکس
189 ویدیو
0 فایل
راز دل دیوانه به هشیار نگویید اسرار لب یار به اغیار نگویید. بویی اگر از گوشه‌ی میخانه شنیدید ای اهل نظر بر سر بازار نگویید.! • کپی از رمان ها حرام می‌باشد❌️ https://eitaa.com/joinchat/1974599839C99e2002074 تبلیغات👆
مشاهده در ایتا
دانلود
🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃 خاتون اومد جلو دستشو گذاشت روی شونم و گفت: - اشکالی نداره مادر به دلت نگیر. پوزخندی زدم و گفتم: - به دلم نگیرم چیو هرچی که گفت عین حقیقت بود. - اردلان خان اخلاقش تنده وگرنه توی دلش چیزی نداره... پوزخندی زدم که خاتون گفت: - تو هم باید جلوی زبونت رو بگیری دیگه آقا هنوز از خونه بیرون نرفته شروع کردی پشت سرش حرف زدن.. خب معلومه که حرفاتو می‌شنوه بالاخره اونم ناراحت میشه دیگه! سرمو تکون دادم و از جام بلند شدم بشقاب‌های روی میز برداشتم که خاتون از دستم گرفت و گفت: - نمی‌خواد بدش به من خودم جمع می‌کنم تو بهتره بری توی اتاق تو استراحت کنی. لبخندی بهش زدم که خاتون گفت: - می‌دونم که ناراحت شدی بهتره بهش فکر نکنی. سرمو تکون دادم و بشقابا رو گذاشتم روی میز و به سمت اتاقم برگشتم. روی تخت نشستم. حتی حوصله خوندن جزوه‌هام رو هم نداشتم. روی تخت دراز کشیدم و پاهامو توی دلم جمع کردم که سد اشکم شکست و شروع کردم به گریه کردن... چقدر تحقیر شدن در برابر یه آدم دیگه سخت و وحشتناک بود. انقدر گریه کردم که کم کم چشمام خسته شد و نفهمیدم چه جوری خوابم برد. ** . @deledivane **