eitaa logo
ویرانه❤️‍🔥عشقِ بیگانه🍊💚
19.2هزار دنبال‌کننده
341 عکس
130 ویدیو
0 فایل
راز دل دیوانه به هشیار نگویید اسرار لب یار به اغیار نگویید. بویی اگر از گوشه‌ی میخانه شنیدید ای اهل نظر بر سر بازار نگویید.! • کپی از رمان ها حرام می‌باشد❌️ https://eitaa.com/joinchat/1974599839C99e2002074 تبلیغات👆
مشاهده در ایتا
دانلود
🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃 اردلان شونه‌ای بالا انداخت و گفت: - تهدید که نه... بزارش به پای یه هشدار کوچولو! با نفرت نگاهش کردم که گفت: - از من بدت میاد مگه نه؟ سرمو تکون دادم و گفتم: - نه...! اردلان ابرویی بالا انداخت و گفت: - پس حتماً خوشت میاد! پوزخندی بهش زدم و گفتم: - می‌دونی چیه؟ مشکل تو اینه انقدر خودخواه و خودبین هستی که فکر می‌کنی همه در موردت فکر می‌کنن و یه نظری دارند! ولی باید بهت بگم که متاسفانه اینجور نیست، بعضی آدما مثل من در مورد تو حتی فکرم نمی‌کنن چه برسه بخوان نظر هم بدن... اردلان ابرویی بالا انداخت و گفت: - دیگه واقعاً داری پاتو از گلیمت درازتر می‌کنی... نگاهی به رکس انداخت که تو یه لحظه خودشو بهم نزدیک کرد و شروع کرد به بو کردن بدنم. از ترس خشک شده بودم و سر جام وایساده بودم. می‌ترسیدم تکون بخورم و رکس بخواد گازم بگیره. از ترس همه بدنم می‌لرزید. چشمامو بسته بودم و جرات نگاه کردن بهش رو نداشتم. اینکه یه سگ با اون هیکل بزرگ دور و برم بچرخه واقعاً برام وحشتناک بود... نفسش که به صورتم خورد یهو حالم بد شد و خودمو عقب کشیدم که رکس خودشو انداخت روم که زمین خوردم. . @deledivane