eitaa logo
ویرانه❤️‍🔥عشقِ بیگانه🍊💚
20.7هزار دنبال‌کننده
222 عکس
80 ویدیو
0 فایل
راز دل دیوانه به هشیار نگویید اسرار لب یار به اغیار نگویید. بویی اگر از گوشه‌ی میخانه شنیدید ای اهل نظر بر سر بازار نگویید.! • کپی از رمان ها حرام می‌باشد❌️ https://eitaa.com/joinchat/1974599839C99e2002074 تبلیغات👆
مشاهده در ایتا
دانلود
🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃 نیلوفر با دیدنم از دوردستی تکون داد و فورا به طرفم اومد. مثل همیشه پر انرژی و خوش خنده و قلم کرده و گفت: - سلام عزیزم خوبی؟ - خیلی ممنون تو چطوری؟ - من که عالیم یه خبر خوب برات دارم! - چه خبری؟ - می‌دونستی دانشگاه برای دانشجوهای اردو گذاشته؟ با تعجب گفتم: - چه اردویی؟مگه بچه‌ایم؟ نیلوفر با خنده گفت: - البته این اردو رو بچه‌های رشته زمین شناسی گذاشتند ولی خوب از همه رشته‌ها می‌تونیم ثبت نام کنیم اردوی یه روزه به تنگه واشی... ابرویی بالا انداختم و گفتم: - آها چقدر خوب! - خوب اسمتو می‌نویسی؟ سرمو تکون دادم و گفتم: - نه بابا من کار دارم... نیلوفر با تعجب گفت: - چه کاری آخر هفته دیگه می‌خوایم بریم! لبخندی بهش زدم و گفتم: - نه آخه من کلاً علاقه‌ای به اینجور جاها ندارم! نیلوفر با تعجب نگاهم کرد که گفتم: - راستی برای امتحان امروز خوندی؟ می‌خواستم یه جوری سرشو گرم کنم تا دیگه در مورد اردو حرف نزنه. هیچکس از بچه‌ها از شرایط زندگی من خبر نداشت و منم نمی‌خواستم چیزی بهشون بگم.. مسلماً برای اردو هم باید از اردلان اجازه می‌گرفتم که اصلاً قصد همچین کاری رو نداشتم. . @deledivane