eitaa logo
ویرانه❤️‍🔥عشقِ بیگانه🍊💚
20.7هزار دنبال‌کننده
246 عکس
97 ویدیو
0 فایل
راز دل دیوانه به هشیار نگویید اسرار لب یار به اغیار نگویید. بویی اگر از گوشه‌ی میخانه شنیدید ای اهل نظر بر سر بازار نگویید.! • کپی از رمان ها حرام می‌باشد❌️ https://eitaa.com/joinchat/1974599839C99e2002074 تبلیغات👆
مشاهده در ایتا
دانلود
🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃 بعد اینکه امتحان تموم شد استاد کتابشو برداشت و شروع کرد به درس جدید دادن. با تمام وجودم بهش گوش می‌کردم و سعی می‌کردم، نکته‌های مهم رو جزوه برداری کنم. بعد اینکه کلاس تموم شد با نیلوفر رفتیم سمت کافه تا یه نسکافه بخوریم. سرم حسابی درد می‌کرد نیلوفر نگاهی بهم انداخت و گفت: - بیا با هم چند تا عکس خوشگل بگیریم... لبخندی بهش زدم که گفت: - گوشیتو بده، گوشی من کیفیتش زیاد خوب نیست. ابرویی بالا انداختم و گفتم: - راستش گوشی منم شکسته گوشی ندارم... نیلوفر با تعجب گفت: - واقعاً؟ سرمو تکون دادم و گفتم: - آره باید بزارمش توی تعمیرگاه تا درستش کنن... - خیلی خوب پس با همین گوشی هم کارمون راه میفته. خنده‌ای کردم که نیلوفر گوشیشو برداشت با هم چند تا عکس گرفتیم و بعد به کلاس بعدی رفتیم. کلاس که تموم شد از دانشگاه بیرون اومدم. اردلان رو جلوی در دانشگاه دیدم. آهسته سلامش کردم و سوار ماشین شدم که فورا راه افتاد. توی کل راه سکوت کرده بود و آهنگ بی‌کلامی هم داشت پخش می‌شد. اصلاً بهش نمی‌خورد که از این سبک موسیقی‌ها دوست داشته باشه. وقتی رسیدیم جلوی در خونه نگاهی بهم کرد و گفت: - داشبورد رو باز کن! با تعجب گفتم: - چیکار کنم؟ - داشبورد ماشین رو باز کن خیلی سخته که بفهمی؟ . @deledivane