eitaa logo
ویرانه❤️‍🔥عشقِ بیگانه🍊💚
19.4هزار دنبال‌کننده
381 عکس
189 ویدیو
0 فایل
راز دل دیوانه به هشیار نگویید اسرار لب یار به اغیار نگویید. بویی اگر از گوشه‌ی میخانه شنیدید ای اهل نظر بر سر بازار نگویید.! • کپی از رمان ها حرام می‌باشد❌️ https://eitaa.com/joinchat/1974599839C99e2002074 تبلیغات👆
مشاهده در ایتا
دانلود
🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃 - دیوونه شدی خب من که به کسی نمی‌گم بهتره بهم بگی البته اگه خودت دوست داری... سری تکون دادم و گفتم: - راستشو بخوای من زن واقعی اردشیر نشدم! ماهک با تعجب گفت: - چی زنش نشدی پس توی خونش چیکار می‌کنی ؟ سرمو تکون دادم و واقعیت رو برای ماهک تعریف کردم. اولش حسابی شوکه شده بود ولی بعد لبخندی روی لبش نشست و گفت: - خب اینکه خیلی خوبه.. - کجاش خوبه؟ - اینکه زنش نشدی دیگه..به نظر خودت خوب نیست؟؟؟ دوست داشتی یه شوهر به اون سن و سال داشته باشی که تازه طرف خلافکار هم باشه؟ چشم غره‌ای بهش رفتم و گفتم: - آهسته‌تر می‌خوای همه مدرسه بفهمن؟ ماهک بی‌خیال سرشو تکون داد و گفت: - نگران نباش هیچکی نمی‌فهمه کلافه سرمو انداختم پایین و گفتم: - الانم مثل خر توی اون زندگی گیر کردم و نمی‌دونم باید چیکار کنم... ماهک: - می‌خوای با آرمان یه قرار بزارم که ببینیش؟ با تعجب نگاهش کردم و گفتم: - می‌فهمی چی میگی؟ ماهک حق به جانب سرشو تکون داد و گفت: - معلومه که می‌فهمم.. تو که زن اردشیر نیستی...شوهرم نداری که بخوای از آرمان دوری کنی. اگه دوست داشته باشی یه قرار باهاش می‌ذارم که ببینیش هم خودت دلت آروم میشه هم اون طفلک از اون حال و هوا در میاد... پوزخندی زدم و گفتم: - دیوونه شدی! درسته که ما واقعاً عقد نکردیم ولی هیچکس از این قضیه خبر نداره حتی پدر و مادرم همه منو زن اردشیر می‌دونن و اگه یه نفر فقط یه نفر از خانواده‌اش منو با آرمان ببینن می‌دونی چه آشوبی به پا میشه؟ بهتره حرفشم نزنی! . @deledivane