eitaa logo
ویرانه❤️‍🔥عشقِ بیگانه🍊💚
22.7هزار دنبال‌کننده
130 عکس
51 ویدیو
0 فایل
راز دل دیوانه به هشیار نگویید اسرار لب یار به اغیار نگویید. بویی اگر از گوشه‌ی میخانه شنیدید ای اهل نظر بر سر بازار نگویید.! • کپی از رمان ها حرام می‌باشد❌️ https://eitaa.com/joinchat/1974599839C99e2002074 تبلیغات👆
مشاهده در ایتا
دانلود
🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃 قبل اینکه آرمان چیزی بگه گوشیو قطع کردم و فوراً شماره ماهک رو گرفتم. بغض بدی توی گلوم نشسته بود از اینکه ماهک انقدر راحت از اعتمادم سو استفاده کرد و همه چیزو به آرمان گفته بود حسابی داشتم آتیش می‌گرفتم... همین که تماس وصل شد و ماهک گفت: - جانم مهسا؟؟ دیگه نتونستم خودمو تحمل کنم و بهش توپیدم و گفتم: - مهسا؟؟؟ تو دیگه دوستی به این اسم نداری! ماهک با تعجب گفت: - برای چی؟؟ - مگه بهت نگفتم به کسی حرفی نزن تو دوست من بودی خاک بر سر من که به تو اعتماد کردم! - چرا داری شلوغش می‌کنی عین آدم حرف بزن ببینم چی شده!؟ پوزخندی زدم و گفتم: - رفتی همه چیزو گذاشتی کف دست آرمان ؟؟؟خجالت نکشیدی؟ - کی بهت گفته ؟؟من هیچی نگفتم.. - خواهشاً خفه شو! انقدر احمق نیستم که دیگه حرفاتو باور کنم. آرمان از همه چیز خبر داشت همین الان بهم زنگ زد. ماهک ساکت شد که گفتم: - واقعاً برات متاسفم بین من و تو دیگه همه چیز تموم شد! نشون دادی که چه جور آدمی هستی و منم دیگه نمی‌تونم به یه آدم دهن لق اعتماد کنم. . @deledivane