eitaa logo
ویرانه❤️‍🔥عشقِ بیگانه🍊💚
19.4هزار دنبال‌کننده
381 عکس
189 ویدیو
0 فایل
راز دل دیوانه به هشیار نگویید اسرار لب یار به اغیار نگویید. بویی اگر از گوشه‌ی میخانه شنیدید ای اهل نظر بر سر بازار نگویید.! • کپی از رمان ها حرام می‌باشد❌️ https://eitaa.com/joinchat/1974599839C99e2002074 تبلیغات👆
مشاهده در ایتا
دانلود
🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃 گوشیو با حس قطع کردم و گذاشتم توی جیبم انقدر عصبی شده بودم که تمام بدنم می‌لرزید اصلاً فکر نمی‌کردم ماهک بخواد همچین کار احمقانه‌ای رو بکنه. گوشیم که دوباره لرزید از جیبم برداشتم و نگاهی به شماره آرمان انداختم با حرص تماس و وصل کردم و گفتم: - چیه آرمان چی میگی ها چرا یک‌سره بهم زنگ می‌زنی؟ - یه لحظه گوش کن! - نه بهتره تو گوش کنی! هر چرت و پرتی که ماهک بهت گفته رو بهتره فراموش کنی. من واقعاً شوهر دارم و چه بخوام چه نخوام باید دور تو رو خط بکشم... دارم زندگیمو می‌کنم و تو هم بهتره بری پِیه زندگیه خودت.. - ولی زندگیی من تویی مهسا.. پوزخندی روی لبم نشست و گفتم: - حرفات خیلی قشنگه آرمان ولی دیگه به درد من نمی‌خوره بهتره اون روزای گذشته رو فراموش کنی و الکی وقتتو صرف من نکنی فهمیدی ؟؟ - می‌دونم که راستشو بهم نمیگی...می‌دونم که حرفات دروغه... ولی من تا هر وقت که تو بخوای منتظر می‌مونم! خنده‌ای کردم و بغضمو قورت دادم و گفتم: - انتظاری در کار نیست فهمیدی؟؟ من حتی اگه از این زندگی هم بیام بیرون دیگه سمت تو نمیام آرمان! . @deledivane