🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃🍊🍃
#ویرانه
#پــارت_69
با عصبانیت گفت:
- آخه برای چی یک دلیل برای من بیار!
سرمو تکون دادم و گفتم:
- چون زندگی من و تو از هم جدا شده! نذاشتن که با هم بمونیم بهتره بری دنبال رویاها و زندگی خودت.
یادمه که میگفتی آرزو داری از این کشور بری و فقط به خاطر من موندی الان موقعشه که به آرزوت برسی
- ولی مهسا فکر دل منو نکردی ها ؟من نمیتونم بدون تو ادامه بدم. مخصوصاً الان که فهمیدم واقعیت زندگیت چیه! تو هنوز میتونی مال من بشی من میتونم تو رو به دستت بیارم.
پوزخندی روی لبم نشست و گفتم:
- خیلی سادهای که داری اینجوری فکر میکنی!
آرمان با عصبانیت گفت:
- آخه برای چی ؟؟
بغضمو قورت دادم و گفتم:
- آدمایی که باهاشون در ارتباطم رو تو نمیشناسی و همون بهتر که ازشون دوری کنی فهمیدی نمیخوام آسیبی بهت برسه! بهتره منو فراموشم کنی دیگه هم بهم زنگ نزن... چون برام بدجوری دردسر درست میکنی خداحافظ برای همیشه!
گوشیو قطع کردم و زدم زیر گریه باورم نمیشد که اینجوری دل آرمان رو شکسته بودم.
یکم که گریه کردم یه خورده سبکتر شدم چند تا نفس عمیق کشیدم تا بتونم جلوی خودم رو بگیرم.
از جام بلند شدم و با پشت دستم اشکامو پاک کردم که یهو از پشت سرم صدایی شنیدم و به عقب برگشتم.
.
#رمان_آنلاین
#کپیحرام
#بادوستاتونبهاشتراکبزارید
@deledivane