eitaa logo
دِلیسم | Deliism
2.1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
232 ویدیو
1 فایل
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم ▪️ دِلیسم 👇🏻 همان مکتب دِل است و حرف دِل را می‌زند ♥️ ▪️ ادمین و تبادل: @alef_em ▪️ کپی برای کانال ها ⛔️ فقط فوروارد
مشاهده در ایتا
دانلود
| #استوری 📱 | @deli_ism ♥
رو ندارم که بگویم صنم و عشق منی مذهبی بودن ما دردسری شد که نگو...🤦🏻‍♂ | | @deli_ism
عشق مثل دوست داشتن یه تیم فوتبال میمونه. حتی اگه هر هفته هم گند بزنه باز دوستش داری و امید داری هفته بعد بهتر بشه! @deli_ism
و آمدی که بگویی: اگر... اگر می رفت... تو آمدی و کسی داشت سمت در می رفت! تو آمدی و چنان زل زدی به پوچی من که داشت حوصله ی انتظار سر می رفت!! تو آمدی و کسی گوشه ی غزل هی با ردیف و قافیه هایی عجیب ور می رفت تو آمدی، کلماتی که مرد ساخته بود شبیه صابون از دست شعر در می رفت از اینکه آمده تا... بیشتر پشیمان بود از اینکه آمده تا... هرچه بیشتر می رفت! اشاره کرد خدا سمت پرتگاه... ولی به گوش من... و تو این حرف ها مگر می رفت! تو آمدی که بگویی... به گریه افتادی! و پشت پنجره انگار یک نفر می رفت | | @deli_ism
صدا کن مرا، صدای تو خوب است... | #سهراب_سپهری | @deli_ism ♥
اينايی كه وقتی باهاشون چت ميكنی از صفحه چتت تكون نميخورن خیلی جذابن :) @deli_ism
کس ندانم که در این شهر گرفتار تو نیست مگر آن کس که به شهر آید و غافل برود... | | @deli_ism
آرزویم بود و با خلقی بیانش کرده‌ام وای بر من! آرزوی دیگرانش کرده‌ام نیمه جانم کرد، اما تیر آخر را نزد شکر میگویم که قدری مهربانش کرده‌ام دوستان این روزها از هم گریزانند و من دشمنی دارم که در دل میهمانش کرده‌ام سالیانی رفت و از دردم کسی آگاه نیست بس که با لبخند مصنوعی نهانش کرده‌ام امتحان عاشقان دوری‌ست، اما قلب من طاقت دوری ندارد، امتحانش کرده‌ام | | @deli_ism
تو آن ماهی که معمولاً رُخت را قاب می‌گیرند همیشه شاعرانی مثل من، از پشت عینک‌ها | | @deli_ism
عصرت به خیر حضرت آقا، ولیّ عصر! عصرم به خیر نیست...به فریادمان برس | #یا_صاحب_الزمان ❤️ | @deli_ism ♥
باحیا بودم ولی بادیدنش فهمیده ام آب گاهی مومنان راهم شناگر میکند... | | @deli_ism
ما را به غَمزه كُشت و قضا را بهانه کرد خود سوی ما ندید و حیا را بهانه کرد دستی به دوش غیر نهاد از رهِ کرم ما را چو دید، لغزش پا را بهانه کرد آمد برونِ خانه چو آواز ما شنید، بخشیدن نواله گدا را بهانه کرد رفتم به مسجد از پی نَظّاره ى رُخش دستی به رو کشید و دعا را بهانه کرد زاهد نداشت تاب جمال پری‌رُخان کُنجى گرفت و ترس خدا را بهانه کرد | | @deli_ism