رو ندارم که بگویم صنم و عشق منی
مذهبی بودن ما دردسری شد که نگو...🤦🏻♂
| #علیرضاتقی_زاده |
@deli_ism ♥
عشق مثل دوست داشتن یه تیم فوتبال میمونه. حتی اگه هر هفته هم گند بزنه باز دوستش داری و امید داری هفته بعد بهتر بشه!
@deli_ism ♥
و آمدی که بگویی: اگر... اگر می رفت...
تو آمدی و کسی داشت سمت در می رفت!
تو آمدی و چنان زل زدی به پوچی من
که داشت حوصله ی انتظار سر می رفت!!
تو آمدی و کسی گوشه ی غزل هی با
ردیف و قافیه هایی عجیب ور می رفت
تو آمدی، کلماتی که مرد ساخته بود
شبیه صابون از دست شعر در می رفت
از اینکه آمده تا... بیشتر پشیمان بود
از اینکه آمده تا... هرچه بیشتر می رفت!
اشاره کرد خدا سمت پرتگاه... ولی
به گوش من... و تو این حرف ها مگر می رفت!
تو آمدی که بگویی... به گریه افتادی!
و پشت پنجره انگار یک نفر می رفت
| #سید_مهدی_موسوی |
@deli_ism ♥
اينايی كه وقتی باهاشون چت ميكنی از صفحه چتت تكون نميخورن خیلی جذابن :)
@deli_ism ♥
آرزویم بود و با خلقی بیانش کردهام
وای بر من! آرزوی دیگرانش کردهام
نیمه جانم کرد، اما تیر آخر را نزد
شکر میگویم که قدری مهربانش کردهام
دوستان این روزها از هم گریزانند و من
دشمنی دارم که در دل میهمانش کردهام
سالیانی رفت و از دردم کسی آگاه نیست
بس که با لبخند مصنوعی نهانش کردهام
امتحان عاشقان دوریست، اما قلب من
طاقت دوری ندارد، امتحانش کردهام
| #سجاد_سامانی |
@deli_ism ♥
تو آن ماهی که معمولاً رُخت را قاب میگیرند
همیشه شاعرانی مثل من، از پشت عینکها
| #حامد_عسکری |
@deli_ism ♥
ما را به غَمزه كُشت و قضا را بهانه کرد
خود سوی ما ندید و حیا را بهانه کرد
دستی به دوش غیر نهاد از رهِ کرم
ما را چو دید، لغزش پا را بهانه کرد
آمد برونِ خانه چو آواز ما شنید،
بخشیدن نواله گدا را بهانه کرد
رفتم به مسجد از پی نَظّاره ى رُخش
دستی به رو کشید و دعا را بهانه کرد
زاهد نداشت تاب جمال پریرُخان
کُنجى گرفت و ترس خدا را بهانه کرد
| #قتيل_لاهورى |
@deli_ism ♥