eitaa logo
دِلیسم | Deliism
2.1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
232 ویدیو
1 فایل
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم ▪️ دِلیسم 👇🏻 همان مکتب دِل است و حرف دِل را می‌زند ♥️ ▪️ ادمین و تبادل: @alef_em ▪️ کپی برای کانال ها ⛔️ فقط فوروارد
مشاهده در ایتا
دانلود
+ چرا سرگردونی؟ - سرگردون؟ خیره شدم. + به چی؟ - خیره‌م. نگو هیچی. + باشه نمی‌گم. هنوز نگات نکرده؟ - می‌کنه. وایسا همین‌جا. + جمشید جانم، تو چرا این‌قد دیوونه‌ای؟ نمی‌کنه بابا. - این بود هیچی نگفتن‌ات؟ می‌گم می‌کنه دیگه. باید صبر کنی. + صبر می‌کنیم خب. تا کی حالا؟ - معلوم نمی‌کنه؛ بعضیا زود، بعضیا یه‌عمر طول می‌دن تا نگات کنن. اما همه بالاخره نگا می‌کنن. | | @deli_ism
‏+ درست میشه ؟ - درستش میکنیم بهترین جمله ای که یه نفر میتونه بهت بگه :) @deli_ism
پس خدا دلتنگی اش گُل کرد، آدم آفرید مثل من بسیار، اما مثل تو کم آفرید دست کم از من هزاران شاعر چشمان تو دست بالا از تو یک تن در دو عالم آفرید ریخت در پیمانه اَم روز ازل از هرچه داشت دید مقداری سرش خالی ست، پس غم آفرید زشت و زیبا، تلخ و شیرین، تار و روشن، خوب و بد خواست ما سرگرم هم باشیم درهم آفرید من بد و زشتم تو اما خوب و زیبا، باز شُکر لااقل ما را برای هم نه با هم آفرید در هوای عشق من را خلق کرد، اما تو را دید من هم عاشقی را دوست دارم، آفرید | | @deli_ism
@deli_ism ♥
مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد از جادهٔ سه‌شنبه شبِ قم شروع شد آیینه خیره شد به من و من به‌ آینه آن قدر خیره شد که تبسم شروع شد خورشید ذره‌بین به تماشای من گرفت آنگاه آتش از دل هیزم شروع شد وقتی نسیم آه من از شیشه‌ها گذشت بی‌تابی مزارع گندم شروع شد موج عذاب یا شب گرداب؟! هیچ یک دریا دلش گرفت و تلاطم شروع شد از فال دست خود چه بگویم که ماجرا از ربنای رکعت دوم شروع شد در سجده توبه کردم و پایان گرفت کار تا گفتم السلام علیکم... شروع شد | | @deli_ism
کاش اینجا بودی همین کنار خودم و من یادم می رفت که خسته ام... خرابم... ویرانم... | #سیدعلی_صالحی | @deli_ism ♥
ببین یه وقتا بخاطر حتی یک لبخندی که کنار یه نفر زدی شبای دلتنگیش کنارش باش... آدما یه وقتا نیاز دارن به یه آدم قدیمی برای چند کلمه حرف زدن... | | @deli_ism
وقتی می‌گم هيچ‌كس، يعنی دقيقا هيچ‌كس. روزای زيادی بايد بگذره تا آدم قانع بشه فقط خودش هست و خودش. تا باورش بشه از بقيه به‌جز يه اسم و چندتا خاطره‌ی كوچيك چيزی براش نمی‌مونه. بيست سال! چهل سال! هفتاد سال زندگی، فقط برای تلمبار كردن اسم روی اسمه. برای جايگزين كردن خاطره جای خاطره. اما حاصل جمع همشون می‌شه صفر. يه روز می‌شينی عمرت رو ورق می‌زنی، سير تا پيازت رو واسه خودت تعريف مي كنی. اينجاس كه می‌فهمی، چقدر برای «هيچ‌كس» نگران شدی. چقدر برای «هيچ‌كس» غصه خوردی. چقدر برای «هيچ‌كس» دلتنگ شدی. چقدر برای «هيچ‌كس» دعا كردی. چقدر با تمام وجود براي «هيچ‌كس» بودی. یه روز به خودت ميای و به اطرافت نگاه می‌كنی.. «هيچ‌كس» نيست. دقيقا «هيچ‌كس» | | @deli_ism
شبی دور از تو، اما با تو، تا صبح در آن دوران شیرین ره سپردم تو را با خود به آنجاها که یک عمر غمت، جانِ مرا می بُرد، بُردم هزاران بار دستت را به گرمی به روی سینه ی تنگم فشردم وفاهای تو را یک یک ستودم خطاهای تو را ده ده شمردم زحد بگذشت چون خودکامگی هات صفای خویش را افسوس خوردم به چشم خویشتن دیدی در این عشق تو در من زیستی من در تو مُردم... | | @deli_ism
@deli_ism ♥
زندگی قشنگ تر شد از وقتی فهمیدم چیزهایی هست که از حرف مردم مهم تره... @deli_ism
اون چيزى رو بخون كه هيچكس ديگه نميخونه به چيزى فكر كن كه كس ديگه‌اى بهش فكر نمى‌كنه و كارى كن كه هيچ‌كس جرأت انجام دادنش رو نداشته باشه خوب نيست كه ذهنتون دائما با آدم‌ها هم عقيده باشه @deli_ism