صبح اگر چشم باز كرديد و
ديديد به جاى پيغام،
برايتان "نقطه" آمده،
بدانيد تمامِ شب را
براى زدنِ حرفهايش جان كَنده!
در علمِ جديد،
"نقطه"ها
پُرِ حرفَند!
| #علی_قاضی_نظام |
@deli_ism ♥
-ببین چقد منتظر موندیم...
منتظر موندیم بیاد،
منتظرموندیم نگامون کنه،
منتظرموندیم بیادوبگه کجای زندگیشیم،
منتظر موندیم بخنده برامون،
منتظر موندیم بیاد بازم دوسمون داشته باشه،
منتظرموندیم پاییزشه،
منتظر موندیم بارون بیاد
ببین چقد منتظرشدیم
ببین کل زندگیمون توانتظارگذشت...
ببین الانم منتظریم این حال بگذره
منتظریم زود خوبشیم
میگیم بی حسی عم یه نوع حسِ...
ولی منتظریم این هوایِ دلمون از بی حسی دراد...
زندگیمون شده کلکسیون انتظار...
نکنه یروز دیگه منتظر هم نباشیم؟
نکنه دیگه برامون مهم نباشه...
نکنه یروز بیاد که از همه چیز متنفرشیم...
هوم؟!
| #هوم؟؟؟ |
@deli_ism ♥
شدهام مثل انسانهای اولیه...!
دوستت دارم
اما نمیدانم
به چه زبانی به تو بگویم...!
| #حمیدرضا_عبداللهی |
@deli_ism ♥
لکنت شعر و پریشانی و جنجال دلم
چه بگویم که کمی خوب شود حال دلم؟
کاش میشد که شما نیز خبردار شوید
لحظهای از من و از دردِ کهنسال دلم
از سرم آب گذشته است مهم نیست اگر
غم دنیای شما نیز شود مالِ دلم
عاشق ِ نان و زمین نیستم این را حتماً
بنویسید به دفترچهی اعمال دلم
آه! یک عالمه حرف است که باید بزنم
ولی انگار زبانم شده پامال دلم
مردم شهر! خدا حافظتان من رفتم
کسی از کوچهی غم آمده دنبال دلم
| #نجمه_زارع |
@deli_ism ♥
حالِ خرابِ حضرتِ پاییز،مالِ من
شأنِ نزولِ سورهی باران بهنامِ تو
تنها نه من به مهرِ تو، آذر به جان شدم
دلتنگیِ دقایقِ آبان به نامِ تو...
| #علیرضا_رنجبر |
@deli_ism ♥
زنگ باران به صدا می آید!
آدم اینجا تنهاست؛
و در این تنهایی،
سایه ی نارونی تا ابدیت جاری است!
به سراغ من اگر می آیید؟
نرم و آهسته بیایید،
مبادا که ترک بردارد؛
چینی نازک تنهایی من...!
| #سهراب_سپهری |
@deli_ism ♥
هنرمندانه دل بردی و دل دادم به آسانی
به دل آشفتگی دادی و شاید خود نمیدانی
هنرجویانه قلبم را به تسخیرت درآوردم
وَتو از ضربه های عاشقش چیزی نمیخوانی
درون بند چشمانت دلی بیچاره جا مانده
نگردانی به جز من را درون چشم، زندانی
حصار و میلههای بند، قلبم را به یغما برد
وَ زیبایی شبیه خاک، در احوال بارانی
خوشم با درد دربندی درون بند زندانبان
که زندانبان! خودت عشقی و هم سلطان رندانی
وَ شاید شاعر دربار من باشم، وَ شاهی تو
وَ تمثیلش یکی باشد وَ آن دربار سامانی
من آن تک مصرعی در گوشه ی انباری شعرم
وَ تو شیرینی طعم غزل در بطن دیوانی
وصالت قصهای ناممکن و سخت است انگاری_
که دارم احتمالا پیش رو راهی دو صد خانی
"بماند تا ابد هر چشم بد دور از جهان تو
بماند بین ما این سِر: که هم جانی و جانانی"
| #زهرا_آرامی |
@deli_ism ♥