eitaa logo
دِلیسم | Deliism
2.1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
232 ویدیو
1 فایل
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم ▪️ دِلیسم 👇🏻 همان مکتب دِل است و حرف دِل را می‌زند ♥️ ▪️ ادمین و تبادل: @alef_em ▪️ کپی برای کانال ها ⛔️ فقط فوروارد
مشاهده در ایتا
دانلود
دوباره شب شد و باید تو را بهانه کنم تو را بهانه ی یک شعر عاشقانه کنم همیشه بین تو با من زمان به قهر گذشت گلایه از تو چرا؟ باید از زمانه کنم دگر‌‌ به سینه ی من باز بر نخواهد گشت اگر که سوی تو دل را دمی روانه کنم برای اینکه به خانه به عشق برگردم تو ای ستاره ی قطبی تو را نشانه کنم پس از تو لانه ی‌ من هم به دست باد افتاد بیا که گوشه ی آغوشت آشیانه کنم بیا که با تو کمی درد دل کنم امشب کنار من بنشین تا انار دانه کنم شبیه موی تو شب های سرد طولانی ست به انتها نرسد هر چقدر شانه کنم @deli_ism ♥️
اگه دوس داشتید این پیجو فالو کنید؛ برا خودمونه: instagram.com/__selenophila__ @deli_ism ♥️
دلخوشم با غزلی تازه همینم کافی ست تو مرا باز رساندی به یقینم، کافی ست قانعم،بیشتر از این چه بخواهم از تو؟ گاه گاهی که کنارت بنشینم، کافی ست گله ای نیست،من وفاصله ها همزادیم گاهی از دور تو را خوب ببینم کافی ست آسمانی!تو در آن گستره خورشیدی کن من همین قدر که گرم است زمینم کافی ست من همین قدر که با حال وهوایت گهگاه برگی از باغچه ی شعر بچینم کافی ست فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز که همین شوق مرا، خوبترینم! کافی ست @deli_ism ♥️
هر آدمی با هر سنی به حداقل یک روز تعطیلی به خاطر بارش سنگین برف نیاز داره @deli_ism ♥️
ادما چون بلد نیستن از تنهاییاشون استفاده کنن بی حوصلگی هاشون رو دلتنگی فرض میکنن... @deli_ism ♥️
پرسیدند آیا او را تا حد مرگ دوست داری؟ "گفتم بالای قبرم از او صحبت کن و ببین چطور مرا زنده می‌ کند." @deli_ism ♥️
‏رفقا، حرف دل نون توى تنوره!!! ‏زود بيرون بياد خمير ميشه و ميماسه! ‏دير بيرون بياد ميسوزه و طعم نداره! ‏حرف دلتون و به موقع بزنيد... @deli_ism ♥️
دلم انبار باروت و سرم بازار مسگرهاست لبم از بخت بد آوازه خوانِ کشور کَرهاست قلم کردند اگر پای قلم را جای حیرت نیست که گیتی برمرادِ لااُبالی ها، سبکسرهاست نقاب از چهره‌هاشان برنمی دارند این مردم جهانم مملو از بدباطنان ماه‌منظرهاست نوشتم "یک نفر در آب دارد می‌سپارد جان" ولی افسوس دنیایم، جهان دیرباورهاست سرم را داد بر باد اعتماد نابجا اما دلم از ساده‌لوحی همچنان آماج خنجرهاست در آغوشم بگیر ای عشق، ای رویای دور از دست که این تقدیر بد تا کرده زخمیّ مقدّرهاست @deli_ism ♥️
ز جدايى، دلم از واهمه مالامال است باقى عمر من آرى به همين منوال است زخم زد بر جگرم گرچه ولى يادم كرد شادم از اين كه خبر كرده مرا خوشحال است هرچه كردم ز سرم خاطره اش پاك نشد همه شب جان مرا خاطر او دنبال است او كه از قهوه ى چشمش غزلى مانده به جا هم تماشاست نظر دوختنش هم فال است با هراسى ز جدايى لب ما را بوسيد يادگارى كه به جا مانده از او تبخال است لحظه ى وصل به يك پلك زدن مى گذرد اين فراق است كه هر ثانيه اش يك سال است ما كه اهل گله از يار نبوديم و به آه لب گشوديم نگويند فلانى لال است... @deli_ism ♥️
می‌توانم دست‌هایم را در روشنایی سفید ماه ببینم. جالب است که حتی شب‌ها هم کمی نور برای دیدن هست. ما هیچوقت بی نور نمی‌مانیم. هیچ مصیبتی آنقدرها حقیقی نیست. @deli_ism ♥️
محبوبِ من شما را در خواب دیدم سرو قد، صنوبر قامت و ماه طلعت. نزدیک‌تر شدم، ماه شده بودید ♥️ @deli_ism ♥️
خودم را دوست دارم همه جا همراهم بوده و یک بار نگفت حاضر نیستم با تو بیایم.. آمد و هیچ نگفت حرف نزد.. گفتم و او شنید رنجش دادم و تحمل کرد..! @deli_ism ♥️
تا چشم وا کردم به باران رفته بودی در غربت سرد خیابان رفته بودی با اولین باران پاییزی رسیدی با آخرین برف زمستان رفته بودی @deli_ism ♥️
- ما عاشقش هستیم آقا! + با همین یک تا پیراهن رنگی و دست‌های خالی؟ - بله آقا... ما می‌خواهیم با دست‌های خالی عشق را تجربه کنیم. ممکن نیست؟ + چرا نیست؟ حداقل با دست‌های خالی بازی کردن این خاصیت را دارد که چیزی نمی‌بازید. - چطور نمی‌بازیم؟ ما خودِ عشق را می‌بازیم و قمار بزرگ‌تری هم وجود ندارد. @deli_ism ♥️
هدایت شده از چالش دلیسم ♥️
خیلی وقته اینجا حرف نزدیم... ما چیزی نمیگیم، شما چرا ساکتید؟ http://payamenashenas.ir/deli_ism
چیزی از عشق بلاخیز نمی‌دانستم هیچ از این دشمن خونریز نمی‌دانستم ‌ در سرم بود که دوری کنم از آتش عشق چه کنم؟ شیوۀ پرهیز نمی‌دانستم ‌ گفتم ای دوست، تو هم گاه به یادم بودی؟ گفت من نام تو را نیز نمی‌دانستم ‌ بغض را خندۀ مصنوعی من پنهان کرد گریه را مصلحت‌آمیز نمی‌دانستم ‌ عشق اگر پنجره‌ای باز نمی کرد به دوست مرگ را اینهمه ناچیز نمی‌دانستم ‌ @deli_ism ♥️
بضیارو نمیشه قانع کرد ‏باید به نفهمیشون احترام گذاشت! @deli_ism ♥️
یک عمر به سودای لبش سوختم و آه روزی که لب آورد ببوسم رمضان شد... @deli_ism ♥️
"رمضان" بیشتر از آنکه یک "ماه" باشد یک عقیده‌ی محکم و البته خواستنی است... روزهای بلندش و شب‌هایِ کوتاهی که چراغِ بیشتر خانه‌ها در آن روشن است، کوچه‌هایی که نیمه شب‌ها عطرِ خوشِ سحری هایِ دلچسب دارند و ظهرهایی که تویِ هر مسجدی پا بگذاری هجومِ معنویت است که به سمتِ تو می آید... من این ماه را عاشقانه دوست دارم، با آنکه مرا یادِ آنها که بودند و نیستند می اندازد، یادِ کودکی و صدایِ دعا خواندنِ بابا جانم که هنوز جوان بود، یادِ وقتی که این‌همه گرفتار نبودیم هنوز... و با این‌همه من باز دوستش دارم و هنوز از آمدنش لبخند به لبم می‌نشیند و فکرِ فردا که مردم با هم بهترند، آرام تر و مهربان‌ترند... برایم لذت بخش است... @deli_ism ♥️
او نگفت "دوستت دارم" اما نامه‌اش را اینگونه تمام کرد؛ بال تو را می‌بوسم پرنده‌ی قلبم.. @deli_ism ♥️
ملموس ترین فکتی که تو عمرم شنیدم این جملست که میگه: "مرد رو باس وقتی شناخت که پول داره و زن رو باس وقتی شناخت که طرفش پول نداره" @deli_ism ♥️