دوست داشتن یک نفر، مثل نقل مکان کردن به یه خونه ست. اولش عاشق همه ی چیزهایی میشی که برات تازگی دارن. هر روز صبح از اینکه می بینی این همه چیز بهت تعلق داره حیرانی. بعد به مرور زمان دیوارها فرسوده می شن. چوب ها از بعضی قسمت ها پوسیده می شن و می فهمی که عشقت به اون خونه به خاطر کمالش نیست؛ بلکه به خاطر عیب و نقص هاشه. تمام سوراخ سنبه هاش رو یاد می گیری. یاد می گیری چطور کاری کنی که وقتی هوا سرده، کلید توی قفل گیر نکنه، یا در کمد رو چطور باز کنی که جیرجیر نکنه. اینا رازهای کوچیکی هستن که خونه رو مال آدم می کنن.“
| #فردریک_بکمن |
@deli_ism ♥
عشق از آن روز که در بستر تکرار افتاد
ساعتی بود که یک مرتبه از کار افتاد!
عشق هم مثل همین صندلی کهنه ، نخست
از مُد افتاد ، سپس گوشه انبار افتاد!
عشق این عکس لجن مال که می بینی نیست
آب صافیست که برعکس خودش تار افتاد!
آنچه ما تجربه کردیم خود نور نبود
سایه ای بود که از دور به دیوار افتاد
عشق از اصل نیفتاده ولی از اسبش
با نخستین یورش شرعیِ دستار افتاد!
| #غلامرضا_طریقی |
@deli_ism ♥
میپرسیدم:
"چرا دوستم داری؟"
لبخند میزد و میگفت:
"دوستت دارم خب!"
و این صادقانه ترین،
پاسخِ هر پرسشی بود...
@deli_ism ♥
تو چه دانی که پس هر نگه سادهی من
چه جنونی، چه نیازی، چه غمیست؟
یا نگاه تو، که پرعصمت و ناز
بر من افتد، چه عذاب و ستمیست
دردم این نیست ولی
دردم این است که من بی تو دگر
از جهان دورم و بیخویشتنم
پوپکم! آهوکم
تا جنون فاصلهای نیست از اینجا که منم
| #مهدی_اخوان_ثالث |
@deli_ism ♥
قفلی شکست و در شب زندانم آمدی
از عمق شعرهای پریشانم آمدی
شوقت درون سینه ی من بود سالها
آغوش بازکردی و در جانم آمدی
بغضم گرفته بود و خیابان ادامه داشت
در بی قراری شب بارانم آمدی
پاییز، پشت پنجره ام قد کشیده بود
مثل بهار، تا لبِ ایوانم آمدی
این عطر شمعدانی من نیست...بوی توست
انگار تا حوالی گلدانم آمدی
انگار سالهاست کنارم نشسته ای
هرچند سالهاست که می دانم آمدی...!
| #اصغر_معاذی |
@deli_ism ♥
عادت کردیم حرفایی که نشد بزنیم رو بنویسیم و حالا ما موندیم و حرفایی که نمیشه حتی بنویسیمشون...
@deli_ism ♥
به سراغ من اگر می آیید؛
پشت هیچستانم!
پشت هیچستان جایی است
پشت هیچستان رگ های هوا پر قاصدهایی است !
که خبر می آرند از گل واشده دورترین بوته خاک
روی شنها هم نقشهای سم اسبان سواران ظریفی است که صبح؛
به سرتپه معراج شقایق رفتند؛
پشت هیچستان چتر خواهش باز است؛
تا نسیم عطشی در بن برگی بدود
زنگ باران به صدا می آید
آدم اینجا تنهاست!!
و در این" تنهایی"
سایه نارونی تا ابدیت جاری است!
به سراغ من اگرمی آیید؛
نرم و آهسته بیایید:
مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من!
| #سهراب_سپهری |
@deli_ism ♥
چجوری اینقدر راحت خیانت میکنید؟
ما حتی همسایمون اثاث کشی میکنه میره تا یکسال به حرمتش، جواب سلامِ همسایه جدید رو نمیدیم :|
@deli_ism ♥
سخت است دلم پیش توباشد، تونباشی
احساس، غزل خوانِ توباشد، تونباشی
سخت است که محدوده ی ممنوعِ خیالم
جولان گه افکارِتوباشد، تونباشی
تحریمِ بدی شامل حالم شود آنروز
فکرم همه آغوشِ توباشد، تونباشی
دریای نمک پُرشد و سخت است برایم
هر لحظه دلم شورِ تو باشد، تو نباشی
میترسم ازاین بال، که در لحظه ی پرواز
زنجیر به رویای تو باشد، تو نباشی
| #محمدسینا_روزبهانی |
@deli_ism ♥
هدایت شده از -زاجٰ!
رأيـے إنها مَليئَة بک ربما أنت انا کذلک...
فکرِ من پُر شده از تـو، شاید تـو خودِ منے:)
- زاجٰ !
اوج عاشقانهها،
جمله ایست که میگوید:
میخواهم بروم...!
و این یعنی دلش میخواهد؛
آنقدر عاشقی کنی و برایش شعر بگویی
که قانع شود بماند...
کسی که قصدش رفتن باشد،
بی خبر می رود...!!
| #مانگ_میرزایی |
@deli_ism ♥
من و دی ماه و همین، صبح پر از شور فقط
لمس دستان پر از مهر تو را کم داریم
| #علیجانی_متین |
@deli_ism ♥
هدایت شده از - تسڪینٰ ꧇)
توزبانترکـےخیلـےقشنگقربونصدقہهم
میرن'سنمنـےبالاجااورَمـےدنیسوسان'
یعنـےتودنیایِبزرگقلبِکوچیکمـے !'
-تسکینシ
در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد
حالتی رفت که محراب به فریاد آمد
از من اکنون طمع صبر و دل و هوش مدار
کان تحمل که تو دیدی همه بر باد آمد
باده صافی شد و مرغان چمن مست شدند
موسم عاشقی و کار به بنیاد آمد
بوی بهبود ز اوضاع جهان میشنوم
شادی آورد گل و باد صبا شاد آمد
ای عروس هنر از بخت شکایت منما
حجله حسن بیارای که داماد آمد
دلفریبان نباتی همه زیور بستند
دلبر ماست که با حسن خداداد آمد
زیر بارند درختان که تعلق دارند
ای خوشا سرو که از بار غم آزاد آمد
مطرب از گفته حافظ غزلی نغز بخوان
تا بگویم که ز عهد طربم یاد آمد
| #حافظ |
@deli_ism ♥
پدربزرگ همیشه میگفت: «اگه میخوای غصه نخوری، به عقب برنگرد. چیزی که توی گذشته جا گذاشتی، به درد فردات نمیخوره. میگفت هرکدوم از ماها، گذشتهی کسی هستیم که سالها قبل فراموشمون کرده.»
اگه پدربزرگ زنده بود، دلم میخواست بهش بگم که من هنوزم میرم به گذشته، هنوز با گذشته قدم میزنم، هنوز با گذشته میخندم، هنوز با گذشته گریه میکنم. به پدربزرگ میگفتم دلم میخواد به گذشته بگم که فراموشش نکردم.
همیشه یه نفر هست که بتونه خودش رو انقدر بهت نزدیک کنه، که برای شکستنت به نشونهگیری احتیاج نداشته باشه.
یه لحظههایی بیشتر از اینکه از بقیه دلگیر باشی، برای خودت غمگینی. آدما بی رحمند، این رو از ابراز علاقههاشون میشه فهمید.
| #پویا_جمشیدی |
@deli_ism ♥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آدم هست خوب
آدم هست بد
تو اصلا آدم نیستی...
| #دیالوگ 🎞 |
@deli_ism ♥
هر بار
که ترانه ای برایت سرودم
قومم بر من تاختند!
که چرا برای میهن شعری نمیسرایی؟
و آیا زن چیزی به جز وطن است...؟
| #نزار_قبانی |
@deli_ism ♥
من به فرمان دلم دلبر نوازی میکنم
دلبرم شاید نداند عشق بازی می کنم
عاشقانه می پرستم خال لبهایش ولی
او نمیداند که من مهمان نوازی می کنم
باد،گیسوانش را به این سو و به آن سو میبرد
من چونان بادی کنارش یکه تازی میکنم
او چونان نیلوفری با نور بازی میکند
من چنان یک مرغ عاشق همنوازی میکنم
عاقبت یک شب برایش می نویسم نامه ایی
راز خود را زیر مهتاب نگاهش باز سازی می کنم
| #سيمين_دانشور |
@deli_ism ♥