قبل از طلبگی وبلاگی داشتم به نام طریق89 و گاهی قلمی می زدم اوایل طلبگی، با همکاری سایت مهندس طلبه مطالبم را منتشر می کردم. بعد از تغییر سیاست های سایت نوشتن مطلب متوقف شد. با دعوت دوستان به جمع نویسندگان سایت طلبگی تا اجتهاد پیوستم. بعد هم در کانالی به نام« دلنوشته های یک طلبه» در فضای تلگرام شروع به فعالیت کردم. به دلیل تشابه اسمی با چند کانال دیگر و مشکلات، اسم کانال را تغییر دادم ولی آدرس همان دلنوشته ها..بود. چند سالی کانال رونقی داشت تا این که کانال مقام معظم رهبری از فضای تلگرام خارج شدند و پیام ها متوقف.
قبل از فیلتر شدن تلگرام در فضای ایتا حضور داشتم ولی با آخرین پیام کانال حضرت اقا ، فقط نوشته هایم را در ایتا منتشر کردم. مدتی در بله و سروش و گپ و آی گپ هم بود ولی فضای ایتا رشد بهتری داشت.
به دلایل متعدد و با مشورت دوستان نظر به این شد که فعالیت در فضای سایت و یا وبلاگ را از سر بگیرم و مطالب کانال را به مرور در آنجا هم منتشر کنم.
اگر اهل وبلاگ نویسی هستید آدرس زیر را دنبال کنید...
https://delneveshtetalabe.blog.ir/
هدایت شده از طلبگی
🔸متاسفانه باخبر شدم حجه الاسلام #استاد_ذوقی ، از اساتید متبحر علم کلام در حوزه که بنده نیز مدتی توفیق تلمذ از محضر ایشان را داشته ام، دچار حمله قلبی شده اند و الآن در بخش سی سی یو بیمارستان بستری هستند.
ان شاءالله همه عزیزان لطف کنید و ضمن دعای عاجزانه و خالصانه به محضر خداوند متعال و منان جهت سلامتی این استاد فرزانه، حمد شفایی برای ایشان که حق بزرگی بر گردن بسیاری از طلاب دارند بخوانید.
🌹 به کانال «طلبگی» بپیوندید. 👇👇👇
@talabegi1
یادداشت های یک طلبه
🔸متاسفانه باخبر شدم حجه الاسلام #استاد_ذوقی ، از اساتید متبحر علم کلام در حوزه که بنده نیز مدتی توفی
منت بر سر بنده میگذارید اگر جهت شفای همه بیماران، مخصوصا این استاد عزیز و دوست داشتنی حمد شفا قرائت کنید...
هم «سریع الحساب» هست
هم مالک «یوم الحساب» هست
«مثقال ذرّة » را هم حساب میکند، این قدر که دقیق است
هم شاهد هست و هم حسابرس
اگر بخواهد «بغیر حساب» رزق و روزی هایی می دهد به اهلش
#روز_حسابدار
#یادداشت_های_یک_طلبه
@delneveshtetalabe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو کریمی و بینوای توام
پادشاهی و من گدای توام
«هلالی جغتایی»
یادداشت های یک طلبه
محمد معتمدی ،خواننده سنتی کشورمان در ماه رمضان سال گذشته،اقدام به انتشار رایگان آلبوم «مناجات» خویش
👆👆
قبلا اشاره ای کرده بودم
فیلم ارسالی نیز قسمتی از مناجات خوانی ایشان است...
قطعه«مرهم»
هدایت شده از خانه طلاب جوان
📢 #عهد_با_خمینی
#عهد_جمعی
🌀 حوزه کانون #نصرت امام
🎉 اردوی یکروزه گلزار شهدای #بهشت_زهرا سلام الله علیها و #مرقد_امام_خمینی رضوان الله علیه
🔹 ویژه طلاب پایه ۱ تا ۱۰
اولویت ثبت نام با گروه های طلبگی است.
⏰ زمان: #جمعه ۳ دی ۱۴۰۰، قرار #حرکت ساعت ۷:۳۰
🏫 مکان حرکت: قم، از درب #مسجد_الغدیر، بلوار الغدیر بین کوچه ۶ و ۸
📌 برای ثبت نام از طریق لینک سایت خانه طلاب جوان اقدام بفرمایید.
🌐 https://khanetolab.ir/ahd_ba_khomeini
#نشر_حداکثری
🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
یادداشت های یک طلبه
📢 #عهد_با_خمینی #عهد_جمعی 🌀 حوزه کانون #نصرت امام 🎉 اردوی یکروزه گلزار شهدای #بهشت_زهرا سلام الله
برنامه مفیدی خواهد بود برای طلاب.....
البته ثبت نام برای دوستان دانشجو هم آزاد است....
به نام خدا
روایاتی که زندگی میکنیم
گاهی اوقات یک آیه ی قرآن و یا یک روایت را با پوست و استخوان درک میکنیم؛ یعنی واقعا با آن زندگی میکنیم.
البته هر کس در سطح دانش خود، تجربه متفاوتی خواهد داشت. مثلا یک عالم که هر روز با قرآن و روایات سر و کار دارد، تجربه اش با دیگران متفاوت خواهد بود.
در تجربه شخصی، چند روایت را زندگی کرده ام که حتما خواننده محترم متن هم تجربه کرده است.
1/قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) نِعْمَتَانِ مَجْهُولَتَانِ الْأَمْنُ وَ الْعَافِيَةُ.
ترجمه روایت مشخص است!
چه بسیار وقتی به دردی دچار شده ایم، قدر عافیت بر ما مشخص شده است.
2/ قال امیر المومنین(ع) : مَنْ عَيَّرَ بِشَيْءٍ بُلِيَ بِه.
معنای روایت این است که هر کس چیزی را مورد سرزنش قرار دهد، به آن مبتلا شود.
بارها این شعر را زیر لب زمزمه کرده ایم: آمد به سرم از آن چه می ترسیدم. شاید این ترس نباشد، بلکه حاصل ملامت و سرزنش ما نسبت به دیگری بوده است.
شما چه تجربه ای دارید؟
کدام ایه و روایت را در زندگی خود به طور محسوس و ملموس تجربه کرده اید؟
https://eitaa.com/joinchat/3042705412C34cb363564
#یادداشت_های_یک_طلبه
@delneveshtetalabe
به نام خدا
ده ساله بودم. شبی زمستانی پدرم عبای مشکی به دوش، وارد خانه شد. او لبخند می زد ولی ما تعجب کرده بودیم. عبایی روی کاپشن. اصلا عبا کجا بوده!؟
پدربزرگ هایم طلبه نبودند، ولی به ادب و آداب نماز مقید بودند و موقع نماز عبا به همراه داشتند. پدرِ پدر عبا را هدیه داده بود. از آن روز این عبای سنگین و گرم، شد جزءِ پوشش های زمستانی خانه ما. یادگار پدربزرگ کنار سجاده.
پدربزرگ، عصر یک روز تابستانی فوت کرد. اولین تجربه از دست دادن یک عزیز، در 13 سالگی برایم رقم خورد. یادم هست که سواد خواندن و نوشتن داشت و صوت خوش، قانع و بی توقع از دیگران و طبعی بسیار منیع.
به خلاف پدربزرگ که تصویری زیاد واضح و با جزییاتی از او در ذهن ندارم، تصویر مادربزرگ و خاطراتش در ذهنم زنده است. نمازِ شب که می خواند، از توی رختخواب، خواب و بیدار نگاهش می کردم. چه با صبر و حوصله میخواند! خاطراتی که با خنده و سُرخی روی گونه از قدیم و پدربزرگ(پسرعمویش) تعریف می کرد. از 3 فرزندش که فوت کردند و یکی را از دیگری بیشتر دوست می داشت. مَثل های قدیمی تعریف می کرد و گاهی از خاطرات کودکی عمه و عمو ها می گفت؛از بیماری ها و ازدواجها و...از اعتقاد پاکش به امام زاده ای که سایه گنبد مخروطی شکلش، در حیاط خانه مادربزرگ پهن می شد.
مادربزرگ یک قانون نانوشته داشت که به شدّت اجرا می شد:
مِنّت خدای را عزّو جَل که.......هر دیداری که با نوه ها تازه میشود، موجب نشاط است و هر خداحافظی مظهر ناز. پس در هر دیدار دو بوسه موجود است و بر هر بوسه شکری واجب.
قانون نانوشته برای نوه های کوچکتر، سریع اجرا می شد؛ مخصوصا اگر اطرافش نامحرمی نبود.
نوه های بزرگتر هم کم کم از این نعمت محروم می شدند، این بود که گاهی ما نوه های کوچکتر جُورِ آنها را هم می کشیدیم.
از طرفی دیگر برخی از نوه ها، نوه دار شدن بودند و این نعمت شامل نوه ی نوه ها می شد. این اواخر بوسیدن سر و کله نوه ها هم به گزینه های روبوسی مادربزرگ اضافه شده بود.
خانه شان دو اتاق داشت.
یکی اتاق پدربزرگ و دیگری برای مادربزرگ. در هر دو هم رادیو روشن بود.
کمدی اتاق مادربزرگ همیشه تنقلات داشت. گاهی حاجی بادومی، گاهی نقل و گاهی شکلات آبنباتی. خداحافظی بدون همراهی تنقلات معنا نداشت. رفتن به بالاخانه ی اتاق مادربزرگ آرزوی نوه های کوچکتر و تجدید خاطره برای نوه های بزرگتر بود.
خودشان رفتند...خانه شان هم همین طور....ولی خاطرات شیرین زندگی با آنها باقی است
خدایشان بیامرزاد....!!!
https://www.instagram.com/amirkhandan110/p/CXjB0agoj0m/?utm_medium=copy_link
https://eitaa.com/joinchat/3042705412C34cb363564
#یادداشت_های_یک_طلبه
@delneveshtetalabe
به نام اللّه
۲۷ اسفند ۱۴۰۰، مصادف با ۱۵ شعبان هست
تا این لحظه خبری در مورد تصمیم دو کشور در مورد زیارت کربلا و حضور در پیاده روی نیمه شعبان نشنیده ام.
از طرفی سفر به عتبات با شرایطی در حال فعلی برقرار است
اگر هم اوضاع بیماری همانند این یک ماه اخیر رو به کاهش باشد، به نظر می آید احتمال سفر زمینی میسر باشد....
گوش به زنگ باشید...
هدایت شده از یادداشت های یک طلبه
#خاطرات
چندی پیش برای کمی استراحت و چایی خوردن دوستان طلبه کنار هم نشسته بودیم...
تلفن یکی از دوستان زنگ خورد و بعد از چند دقیقه حرف زدن از جمع خارج شد...
مادرش تماس گرفته بود و سوالات مادرانه...
در این جمع تقریبا همه به این نظر رسیدیم که مواقعی که در کنار خانواده نیستیم و یا وعده های غذایی را در کنار مادر نیستیم، دومین سوال در اولین ملاقات و یا تماس مادر ،سوال از این خواهد بود:نهار/شام خورده ای؟! چیخورده ای؟! غذایش خوب بود؟!و....
حالا فرق نمیکند در جمع دوستان باشی و یا اتوبوس و تاکسی ؛باید حتما به اسم غذا هم اعتراف کنی تا دل مادر آرام بگیرد....
(فرض کنید توی تاکسی مجبوری اعتراف کنی:آره..نهار خوردم...قرمه سبزی...نه خوببود ...اره..😁😁😁😁)
یکی از دوستان خاطره دیگری تعریف کرد که جالب بود:
گفت در محله ای که در شهرستان زندگی میکنیم ، جوان معتادی بود که گاهی به علت عواقب اعتیادش مادرش را کتک می زد ، به اصطلاح خمار شده و چاره اش فقط مواد بود...بعد از چندی همین جوان معتاد مُرد...مادرش با این که همیشه از فرزندش کتک میخورد، حتی بعد از مراسم های معمول که برای اموات میگیرند بسیار بی تابی و گریه میکرد...
همسایه ها وی را منع کردند و یادآور روزهایی شدندکه از فرزندش کتک میخورد، تا این که کمتر بی تابی کند و شاید کمی آرام بگیرد...
امّا...
مادر این جوان #معتاد در مقام دفاع از پسرش بر می اید و میگوید:
ناموس مردم را که کتک نزده...مادر خودش بوده...مزاحم ناموس دیگران که نمی شده، به مادر خودش کتک میزده و....
مادر یعنی کوهی از احساس که قلبش مانند برف های روی قله کوه سفید است....
سلامتی این فرشته های زمینی صلواتی بفرستیم
#روز_مادر
#مادرانه
پینوشت:
مطلب برای دوران قبل از کروناست،نیاز به ویرایش مختصری داشت...
#یادداشت_های_یک_طلبه
@delneveshtetalabe
به نام خدا
مدرسه اسلامی هنر ، سالیانی است که به آموزش کلاس های هنری مشغول است.
در فضای کرونایی نیز توانست آموزش ها را با نمره قابل قبولی از طریق فضای مجازی برگزار کند.
عناوین برخی از دوره ها عبارت اند از: نویسندگی خلاق، ویراستاری، داستان نویسی مقدماتی، داستان نویسی پیشرفته، روایت نویسی، نمایش نامه نویسی، نقد فیلم، طراحی پوستر و...دیدن و فرم(استاد فراستی)، کارگردانی پیشرفته( بهروز شعیبی/همایون اسعدیان)و...
دوره های قبلی به صورت آفلاین در دسترس است. دوره زمستانه نیز به زودی برگزار خواهد شد.
با استفاده از کد زیر، از ۲۰درصد تخفیف در ثبت نام دوره ها برخوردار شویید....
تخفیف ویژه شامل دانش جویان و طلاب گرامی می شود.
KHAN20
https://reg.isoa.ir/