eitaa logo
یادداشت های یک طلبه
610 دنبال‌کننده
637 عکس
87 ویدیو
26 فایل
دغدغه، عکسنوشت ها و سوالات ذهنی یک طلبه #مِن_دانشگاه_حتّی_الحوزه #کتاب #کتاب_بخوانیم #مشاهدات #دستور_از_خمینی ارتباط: @admin_delneveshtetalabe @delneveshtetalabe
مشاهده در ایتا
دانلود
یادداشت های یک طلبه
محمد معتمدی ،خواننده سنتی کشورمان در ماه رمضان سال گذشته،اقدام به انتشار رایگان آلبوم «مناجات» خویش
👆👆 قبلا اشاره ای کرده بودم فیلم ارسالی نیز قسمتی از مناجات خوانی ایشان است... قطعه«مرهم»
هدایت شده از خانه طلاب جوان
📢 🌀 حوزه کانون امام 🎉 اردوی یکروزه گلزار شهدای سلام الله علیها و رضوان الله علیه 🔹 ویژه طلاب پایه ۱ تا ۱۰ اولویت ثبت نام با گروه های طلبگی است. ⏰ زمان: ۳ دی ۱۴۰۰، قرار ساعت ۷:۳۰ 🏫 مکان حرکت: قم، از درب ، بلوار الغدیر بین کوچه ۶ و ۸ 📌 برای ثبت نام از طریق لینک سایت خانه طلاب جوان اقدام بفرمایید. 🌐 https://khanetolab.ir/ahd_ba_khomeini 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
کارآیی یا خاطره سازی!؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا روایاتی که زندگی میکنیم گاهی اوقات یک آیه ی قرآن و یا یک روایت را با پوست و استخوان درک میکنیم؛ یعنی واقعا با آن زندگی میکنیم. البته هر کس در سطح دانش خود، تجربه متفاوتی خواهد داشت. مثلا یک عالم که هر روز با قرآن و روایات سر و کار دارد، تجربه اش با دیگران متفاوت خواهد بود. در تجربه شخصی، چند روایت را زندگی کرده ام که حتما خواننده محترم متن هم تجربه کرده است. 1/قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص‏) نِعْمَتَانِ‏ مَجْهُولَتَانِ‏ الْأَمْنُ وَ الْعَافِيَةُ. ترجمه روایت مشخص است! چه بسیار وقتی به دردی دچار شده ایم، قدر عافیت بر ما مشخص شده است. 2/ قال امیر المومنین(ع) : مَنْ عَيَّرَ بِشَيْ‏ءٍ بُلِيَ بِه‏. معنای روایت این است که هر کس چیزی را مورد سرزنش قرار دهد، به آن مبتلا شود. بارها این شعر را زیر لب زمزمه کرده ایم: آمد به سرم از آن چه می ترسیدم. شاید این ترس نباشد، بلکه حاصل ملامت و سرزنش ما نسبت به دیگری بوده است. شما چه تجربه ای دارید؟ کدام ایه و روایت را در زندگی خود به طور محسوس و ملموس تجربه کرده اید؟ https://eitaa.com/joinchat/3042705412C34cb363564 @delneveshtetalabe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا ده ساله بودم. شبی زمستانی پدرم عبای مشکی به دوش، وارد خانه شد. او لبخند می زد ولی ما تعجب کرده بودیم. عبایی روی کاپشن. اصلا عبا کجا بوده!؟ پدربزرگ هایم طلبه نبودند، ولی به ادب و آداب نماز مقید بودند و موقع نماز عبا به همراه داشتند. پدرِ پدر عبا را هدیه داده بود. از آن روز این عبای سنگین و گرم، شد جزءِ پوشش های زمستانی خانه ما. یادگار پدربزرگ کنار سجاده. پدربزرگ، عصر یک روز تابستانی فوت کرد. اولین تجربه از دست دادن یک عزیز، در 13 سالگی برایم رقم خورد. یادم هست که سواد خواندن و نوشتن داشت و صوت خوش، قانع و بی توقع از دیگران و طبعی بسیار منیع. به خلاف پدربزرگ که تصویری زیاد واضح و با جزییاتی از او در ذهن ندارم، تصویر مادربزرگ و خاطراتش در ذهنم زنده است. نمازِ شب که می خواند، از توی رختخواب، خواب و بیدار نگاهش می کردم. چه با صبر و حوصله میخواند! خاطراتی که با خنده و سُرخی روی گونه از قدیم و پدربزرگ(پسرعمویش) تعریف می کرد. از 3 فرزندش که فوت کردند و یکی را از دیگری بیشتر دوست می داشت. مَثل های قدیمی تعریف می کرد و گاهی از خاطرات کودکی عمه و عمو ها می گفت؛از بیماری ها و ازدواجها و...از اعتقاد پاکش به امام زاده ای که سایه گنبد مخروطی شکلش، در حیاط خانه مادربزرگ پهن می شد. مادربزرگ یک قانون نانوشته داشت که به شدّت اجرا می شد: مِنّت خدای را عزّو جَل که.......هر دیداری که با نوه ها تازه میشود، موجب نشاط است و هر خداحافظی مظهر ناز. پس در هر دیدار دو بوسه موجود است و بر هر بوسه شکری واجب. قانون نانوشته برای نوه های کوچکتر، سریع اجرا می شد؛ مخصوصا اگر اطرافش نامحرمی نبود. نوه های بزرگتر هم کم کم از این نعمت محروم می شدند، این بود که گاهی ما نوه های کوچکتر جُورِ آنها را هم می کشیدیم. از طرفی دیگر برخی از نوه ها، نوه دار شدن بودند و این نعمت شامل نوه ی نوه ها می شد. این ‌اواخر‌ بوسیدن سر و کله نوه ها هم به گزینه های روبوسی مادربزرگ اضافه شده بود. خانه شان دو اتاق داشت. یکی اتاق پدربزرگ و دیگری برای مادربزرگ. در هر دو هم رادیو روشن بود. کمدی اتاق مادربزرگ همیشه تنقلات داشت. گاهی حاجی بادومی، گاهی نقل و گاهی شکلات آبنباتی. خداحافظی بدون همراهی تنقلات معنا نداشت. رفتن به بالاخانه ی اتاق مادربزرگ آرزوی نوه های کوچکتر و تجدید خاطره برای نوه های بزرگتر بود. خودشان رفتند...خانه شان هم همین طور....ولی خاطرات شیرین زندگی با آنها باقی است خدایشان بیامرزاد....!!! https://www.instagram.com/amirkhandan110/p/CXjB0agoj0m/?utm_medium=copy_link https://eitaa.com/joinchat/3042705412C34cb363564 @delneveshtetalabe
به نام اللّه ۲۷ اسفند ۱۴۰۰، مصادف با ۱۵ شعبان هست تا این لحظه خبری در مورد تصمیم دو کشور در مورد زیارت کربلا و حضور در پیاده روی نیمه شعبان نشنیده ام. از طرفی سفر به عتبات با شرایطی در حال فعلی برقرار است اگر هم اوضاع بیماری همانند این یک ماه اخیر رو به کاهش باشد، به نظر می آید احتمال سفر زمینی میسر باشد.... گوش به زنگ باشید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از یادداشت های یک طلبه
چندی پیش برای کمی استراحت و چایی خوردن دوستان طلبه کنار هم نشسته بودیم... تلفن یکی از دوستان زنگ خورد و بعد از چند دقیقه حرف زدن از جمع خارج شد... مادرش تماس گرفته بود و سوالات مادرانه... در این جمع تقریبا همه به این نظر رسیدیم که مواقعی که در کنار خانواده نیستیم و یا وعده های غذایی را در کنار مادر نیستیم، دومین سوال در اولین ملاقات و یا تماس مادر ،سوال از این خواهد بود:نهار/شام خورده ای؟! چی‌خورده ای؟! غذایش خوب بود؟!و.... حالا فرق نمیکند در جمع دوستان باشی و یا اتوبوس و تاکسی ؛باید حتما به اسم غذا هم اعتراف کنی تا دل مادر آرام بگیرد.... (فرض کنید توی تاکسی مجبوری اعتراف کنی:آره..نهار خوردم...قرمه سبزی...نه خوب‌بود ...اره..😁😁😁😁) یکی از دوستان خاطره دیگری تعریف کرد که جالب بود: گفت در محله ای که در شهرستان زندگی میکنیم ، جوان معتادی بود که گاهی به علت عواقب اعتیادش مادرش را کتک می زد ، به اصطلاح خمار شده و چاره اش فقط مواد بود...بعد از چندی همین جوان معتاد مُرد...مادرش با این که همیشه از فرزندش کتک میخورد، حتی بعد از مراسم های معمول که برای اموات میگیرند بسیار بی تابی و گریه میکرد... همسایه ها وی را منع کردند و یادآور روزهایی شدندکه از فرزندش کتک میخورد، تا این که کمتر بی تابی کند و شاید کمی آرام بگیرد... امّا... مادر این جوان در مقام دفاع از پسرش بر می اید و میگوید: ناموس مردم را که کتک نزده...مادر خودش بوده...مزاحم ناموس دیگران که نمی شده، به مادر خودش کتک میزده و.... مادر یعنی کوهی از احساس که قلبش مانند برف های روی قله کوه سفید است.... سلامتی این فرشته های زمینی صلواتی بفرستیم پینوشت: مطلب برای دوران قبل از کروناست،نیاز به ویرایش مختصری داشت... @delneveshtetalabe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا مدرسه اسلامی هنر ، سالیانی است که به آموزش کلاس های هنری مشغول است. در فضای کرونایی نیز توانست آموزش ها را با نمره قابل قبولی از طریق فضای مجازی برگزار کند. عناوین برخی از دوره ها عبارت اند از: نویسندگی خلاق، ویراستاری، داستان نویسی مقدماتی، داستان نویسی پیشرفته، روایت نویسی، نمایش نامه نویسی، نقد فیلم، طراحی پوستر و...دیدن و فرم(استاد فراستی)، کارگردانی پیشرفته( بهروز شعیبی/همایون اسعدیان)و... دوره های قبلی به صورت آفلاین در دسترس است. دوره زمستانه نیز به زودی برگزار خواهد شد. با استفاده از کد زیر، از ۲۰درصد تخفیف در ثبت نام دوره ها برخوردار شویید.... تخفیف ویژه شامل دانش جویان و طلاب گرامی می شود. KHAN20 https://reg.isoa.ir/
یادداشت های یک طلبه
به نام خدا مدرسه اسلامی هنر ، سالیانی است که به آموزش کلاس های هنری مشغول است. در فضای کرونایی نیز
این هم هدیه میلاد بزرگ بانوی اسلام، مادر نور و پاکی، صدیقه اطهر، حضرت زهرا(سلام الله علیها) 🌹🌹
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 مداحی، موسیقی پاپ نیست 🔻رهبر انقلاب: در مداحی هم مثل همه‌ی کارهای دیگر ابتکار و نوآوری لازم است؛ منتها توجه بکنید که این نوآوری به هنجارشکنی منتهی نشود. مداحی یک هویت خاصی است... باید توجه کنید این هویت حفظ بشود، مداحی موسیقی پاپ نیست. ۱۴۰۰/۱۱/۳ 💻 @Khamenei_ir |
یادداشت های یک طلبه
🔰 مداحی، موسیقی پاپ نیست 🔻رهبر انقلاب: در مداحی هم مثل همه‌ی کارهای دیگر ابتکار و نوآوری لازم است؛
آیا لازم است که امور مذهبی و اجتماعی و...تا جایی پیش برود که رهبر انقلاب برای اصلاحات تذکر بدهند؟! آیا همیشه باید روند امور به سمتی باشد که ایشان از خودشان و شأن رهبری مایه بگذارند تا انحرافی شکل نگیرد؟! نقش من و شما چیست؟! وظیفه ماچیست؟! چند سال پیش با دوستانی سر مسأله سبک های جدید سینه زنی(شور) گفت و گوهایی داشتم... برخی از بزرگان این دغدغه را در ذهن ما ایجاد کرده بودند... ولی....بماند... چرا باید کار به جایی برسد که رهبری واضحات را برای ما تبیین کند!؟ آیا کم کاری از جانب ما نبوده است!؟
و باز هم غروب جمعه.... و ما که سرگرم بازیِ جهان مادی شدیم طعم دلتنگی جمعه را با هر وسیله ای آزمودیم ولی به دنبال دوای درد نرفتیم... جمعه یعنی یک هفته دیگر بازنده شدیم نخواستیم تلاش نکردیم و یاد منجی نبودیم به گنداب ها بسنده کردیم و از آب حیات غافل شدیم...
نمایشگاه سالانه 🔴توجه توجه پنج شنبه این هفته یعنی کمتر از یک هفته دیگر به مدت سی روز نمایشگاهی برگزار میشود.... حضرت باری تعالی در این نمایشگاه به طور ویژه و خاص خرید و فروش می نمایند بنده توبه کار می خرند و قلب شکسته و خودشان هم بهایش هستند... لحظه به لحظه این نمایشگاه سالانه، جمال است و کمال نفس به نفس ثانیه ها، سود است فرصت خوبی برای چند برابر کردن سرمایه هاست غافل نمانیم
یادداشت های یک طلبه
نمایشگاه سالانه 🔴توجه توجه پنج شنبه این هفته یعنی کمتر از یک هفته دیگر به مدت سی روز نمایشگاهی برگ
عمر گران مایه در این صرف شد تا چه خورم صیف و چه پوشم شتاء شاید جناب سعدی ابیات دیگری هم میخواستند بسرایند و حکایتی که نقل کرده اند اقتضایش را نداشته.... باید نوشت... عمر گران مایه در این صرف شد: که چقدر بار کینه دیگران را با خود حمل کنیم... برای دیگران نقشه بکشیم و از زندگی خود غافل باشیم... برای رضایت و خشنودی دیگران، دنیا و آخرت خود را حراج کنیم... در امور شخصی دیگران سرک بکشیم و از امور آخرتی خود با خبر نباشیم ... و ... سه ماه پیش رو، فرصت بازنگری و تجدید ‌نظر است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از طلبگی تا اجتهاد
بگوییم و یا بگوییم ؟!کدامیک؟! هر سال با فرا رسیدن ایام الله دهه فجر ، حتما شما هم شنیده اید که عده ای میگویند دهه زجر . حال واقعا این دهه فجر است و دهه زجر؟! اگر بخواهیم منصفانه سخن بگوییم باید بگوییم این دهه، هم دهه فجر است و هم دهه زجر!! دهه فجر است برای آنان که آیات الهی را میبینند و در راه خدا جهاد میکنند؛ و بدون شک دهه زجر است برای کسانی که در دل مهر استکبار را دارند؛ دهه زجر است برای کسانی که نه یک ماه و چند ماه و نه یک سال و چند سال و نه یک دهه و چند دهه بلکه قبل از مشروطه و قبل از جنبش تنباکو در پی خفّت و ذلّت مردم این مرز و بوم بوده اند...و حال در برابر اراده الهی، هر سال به طور ویژه در یک دهه خفت و ذلت خودشان به نمایش گذاشته می شود... آری دهه فجر واقعی در دل خود دهه زجری است برای هر کسی که ولو در ایران زندگی میکند ولی مهر طاغوت در دلش موج میزند و برای سر تعظیم فرود می آورد... پینوشت: همیشه تمسخر در برابر تفکر قرار داشته است... ایام الله دهه فجر مبارک نویسنده: امیر خندان. طلبه مدرسه علمیه معصومیه قم @talabegitaejtehad