« دل♡نوشــــت راز »
💎هوش مصنوعی و فضای مجازی به کمک این موج مخرب آمده و دائما بر شدت آن میافزاید. ایمان به چیزی بیمع
💎جانِ کلام:
انسانها دیگر از قلب آغاز
نمیشوند، بلکه از احساس آغاز
میشوند و نظام معنایی آنان از
اینجا شکل میگیرد و انسان
سست بیمعنی را قالبریزی
میکند.
رسوب این عادت در رفتارهای خرد و کلان ما نسلهایی را به وجود میآورد
که تماما در عالم فرم و شکل متولد شدهاند و ربطی به درون و شاکله ندارند.
انسانها شهوت را میفهمند و نامش را محبت میگذارند و دوست داشتن دلبخواهی...
و محبت را و دل را و قلب را نمییابند.
درون انسانها میشود طاقچه پوسترهایی که از هیجانات فیزیکی مغزشان دریافت کردهاند.
حاصل تحریکها و تخدیرهای بیرونی.
حاصل اعتیاد به ماده که دائما درون آنها را از ثروتهای روحانی و معنوی تخلیه میکند و اندک اندک آنجا را به یک مکان تاریک متروکه که شیاطین در آن حکومت میکنند بدل میکند.
اعتیاد به تصویرها با راحتطلبی و کامجویی و زیادهطلبی و برتریطلبی بدون قاعده انسان سازگارتر است.
دیگر کسی به خاطر شایستگیهای ذاتیاش به امکانات دسترسی پیدا نمیکند. بلکه میزان دسترسی به ماشینهای تولید تصویر میتواند رتبه اجتماعی شما را تعیین کند.
لذا سلبریتیهایی تولید میشوند
که از باطن انسان بهره حداقلی دارند. موجوداتی که تنها پوستهاند و همه چیز را برای تقویت پوسته نقد میکنند.
✍سعیدتوتونکار
@daftaretamrin
#آقاسعید
#دفترتمرین
🌱⃟🌸๛
•┈┈•❀🌸❀•┈┈•
Join✨
@delneveshtraz
6.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
علی علی تو به والله تمام منی!
فقط حیدر امیرالمومنین است🌱
محبت به امام علی(ع) بدون معرفت
و شناخت علی به کفر ابلیس هم
نمی ارزد،
بنابراین در شناخت این انسان کامل
و خلق شده از نور پیامبر صلوات الله علیهم سعی بلیغ و کوشا باشیم.
✍حسین پایداری
#کهنه_سرباز
@Kohne_sarbaz1
🌱⃟🌸๛
•┈┈•❀🌸❀•┈┈•
Join✨
@delneveshtraz
Mohsen Chavoshi - Ali (128).mp3
4.5M
کشان کشان تو مرا کی بکشانی به نور
نشان بده تو مرا تا که نخفتم به گور
نگو روم نگو تا جان بنیوفتد شمار
بیا بتا که شوم از نفست چون بهار
امان بده که نفس تازه کنم جان جان
جوان بده که رود پیر ز جانم دوان
روح دمم که شوم از تن خاکم جدا
نوح شوم و به کشتی تو آیم الا
خزان خزان بشدم زرد ز شیطانیان
بمان بمان تو بمان در بر زندانیان
خبر خبر خبری شد خبری عاقبت
بیا بیا که مریض است اینجانبت
علی علی تو به والله تمام منی
دل ببری همه شب ماه تمام منی
قسم قسم به رهت جان بدهم مرتضی
قسم قسم به دو چشمان سیاهت شها
کمان کمان به شد است این کمرم توامان
فغان فغان ز رخ دور تو شاهم شهان
جهان جهان بنخواهم چو به من ننگری
هر دو جهان بنخواهم تو به من ننگری
دوان دوان به تو آیم مگرت نامدی
مردترین مرد جهان اسد سرمدی
خبر خبر خبری شد خبری عاقبت
بیا بیا که مریض است اینجانبت
تقدیمی
#رازبانو
#پیشنهاد_دانلود
🌱⃟🌸๛
•┈┈•❀🌸❀•┈┈•
Join✨
@delneveshtraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍵عصرانہ ام
🥣یڪ فنجان چاے بهارنارنج است
☕️ڪمے از تو!
🥣وقتے رسم عاشقیت
☕️همین عصر بخیر هاے
🥣دور و نزدیڪ است...
☕️عصرتون عشق ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرا
برای آنچه که هستم
دوست داشته باش
نه برای آنچه که
میخواهی باشم...
بازم عیدتون مبارک 🥰💗😍
#رازبانو
🌱⃟🌸๛
•┈┈•❀🌸❀•┈┈•
Join✨
@delneveshtraz
💎 قصه های کوتاه
«یک حقیقت دردناک»
نزدیک غروب بود.
با تمام هیجانی که داشت وارد منزل شد و خطاب به همسرش گفت:
امشب میهمان عزیزی دارم که سالهاست ندیدمش.
شخص با کلاس و تحصیل کرده و با کمالاتی است.
سعی کن براش سنگ تموم بذاری،
بهترین سفره آرایی و خوشمزه ترین غذا ها
راستی یادت نره قبل از ورودش به خونه، پدر پیرمُ به اتاقی که داخل حیاطه ببری.
مبادا دوستم اون و دیده و با دیدنش کسر شأنم بشه.
همسرش سری به نشونه اطاعت امر تکون داد.
مرد راهی بازار شد تا برای شب میوه، شیرینی و... خرید کنه.
پدر که پشت در اُتاق صدای پسر را شنیده بود بی آنکه چیزی بگه، دلشکسته و گریون دور از چشم عروس، از خانه بیرون شد.
دوست نداشت اون شب خانه بمونه مبادا وقتی که میهمانِ پسرش وارد حیاط میشه صدای سرفه او را شنیده، متوجه بشه و نمیخواست دیدنش موجب کسرشأن و شرمندگی فرزندش بشه.
هوا نسبتاً تاریک شده بود پس خونه را ترک و راهی نزدیکترین پارک محل سکونت شد.
شب تاریک و سردی بود همچنانکه عصا زنان و لرزان قصد عبور از جوی کنار خیابان را داشت در حالی که ناتوان از عبور بود، ناگهان جوان رعنا و شیک پوشی را مقابل خودش دید.
جوان: سلام پدر جان،
سلام: پسرم
کجا این وقت شب با این حال؟
اجازه بدین کمکتون کنم.
پیرمرد آهی کشید و گفت:
ممنون پسرم خدا خیرت بده میخوام از این جوی گذر و از پیاده رو به پارک سرِ خیابون برم.
جوان :
اگه اجازه بدین من شما را تا پارک همراهی کنم.
پیرمرد:
نه پسرم به کارت برس دیرت نشه.
جوان:
نه پدر من امشب از شهری دیگه برای دیدن دوستی اومدم که سالهاست ندیدمش.
پیرمرد:
چه جالب پسر من هم امشب یکی
از دوستان سابقش را دعوت داره.
جوان:
پس چرا شما از خانه بیرون شدین و قصد پارک دارین؟!
پیرمرد آهی کشید و درحالی که قطرات اَشک رو گونه هاش می غلطید گفت:
پسرم ، از پسرم شنیدم که به عروسم می گفت:
یادت باشد قبل از ورود دوستم به منزل پدر پیرمو به اتاق داخل حیاط ببری. تا کسرشأنم نشه.
برای همین چون پسرم را خیلی دوست دارم و نمیخوام جلوی دوستش که بعد سالها به دیدنش میاد و انسان تحصیل کرده و با کلاس و کمالاتیه، با این قدِ خمیده و صورتِ چروکیده و دست و پای لرزان شرمسارش کنم و کلاسش و پایین بیارم.
جوان با شنیدن حرفهای پیرمرد دلش به درد اومد و اَشک از چشماش فرو ریخت.
بغض سنگینی گلوش رو فشرد پیرمرد رو در آغوش گرفت و بوسید و گفت:
پدر من سالهاست از نعمت پدر محرومم، ازت خواهشی دارم، دوست دارم جای پدرم امشب شمارا مهمان غذایی به نزدیک ترین رستوران این اطراف کنم اگه قبول کنید.
پیرمرد نگاهی از سرحسرت به جوان کرد، انگار حسرت داشتن همچین پسری ، تمام وجودش را گرفته بود.
گفت
نه پسرم شما به دیدن دوستت برو
حتماً منتظره.
جوان:
نه پدر دوست دارم امشب با شما باشم به دوستم زنگ میزنم منتظر نباشه.
پیرمرد موافقت نمود و دوتایی برای
صرف شام به رستورانی همان حوالی رفتند.
جوان نخست دو نوشیدنی گرم سفارش داد، مشغول نوشیدن بودند که موبایلش زنگ خورد.
بله دوستش(پسرپیرمرد)بود.
الوو....کجایید منتظرم.
جوان:
باپدرم هستم..
امشب درخدمت پدرمم فردا شب
مزاحم شما میشم.
پسر از این حرف دوستش تعجب کرد چرا که قرار بود دوستش را تنها ملاقات کنه چه شده که میگه باپدرم...؟!!!
پسر به دوستش اصرار زیادی کرد و گفت پس با پدرتون به منزل ما تشریف بیارین.
جوان قبول نکرد و بلکه از او نیز خواست تا با همسرش برای ملاقات و شام به آدرسی بیاد که اونها آنجا بودند.
آدرس را داد و منتظر ماند تا دوست و همسرش برای شام به او و پیرمرد ملحق بشن غافل از اینکه پیرمرد پدر همان دوستشه... 💔
#کمیل
🌱⃟🌸๛
•┈┈•❀🌸❀•┈┈•
Join✨
@delneveshtraz