سلام حضرت بهار،مهدی جان🌸🍃
سلامی از عطش به چشمه سار...
سلامی از درخت به بهار...
سلامی از بیقرار به آرامش...
سلامی از ناامید به امید...
سلامی از بی کسی به پناهگاه...
سلامی از انتظار به خورشید...
سلامی از من که در نهایت فقرم به شما که در اوج عنایتید...
*🌤️|| السلام علیک یا بقیه الله*
♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️
🌸
🌿
🍃 @deltekani
🍃
💐🍃🌿🌸🍃🌹
*سلام امام زمانم🌸🍃*
صبح است ویک طلوع
شعروغزل برای تو
یعنی سلام،زنده شدم
بادعای تو
خورشیدهم به قدر تو
زیبا وخوب نیست
گل سعی میکند برابری کند
به جای تو
♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️
🌸
🌿
🍃 @deltekani
🍃
💐🍃🌿🌸🍃🌹
#معرفی_کتاب
#کاهن_معبد_نینجا
این کتاب شرح سفرنامه وحید یامین پور به کشور آفتاب تابان «ژاپن» است
برای سفارش کتاب به آیدی زیر مراجعه کنید:
@aghigh1369
♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️
🌸
🌿
🍃 @deltekani
🍃
💐🍃🌿🌸🍃🌹
پویش دلتکانی
#معرفی_کتاب #کاهن_معبد_نینجا این کتاب شرح سفرنامه وحید یامین پور به کشور آفتاب تابان «ژاپن» است
『' #برش_کتاب📚 ' 』
『' #کاهن_معبد_نینجا📘 ' 』
♦️|~گویی آماتراسو - الهه آفتاب تابان - واپسین کیمونوی ابریشمی را از تن سیمینش به درآورده و آن را بر آسمان خراشی در میانه توکیو آویخته، با دشنهای اخته میآید تا سر سنت و شرافت بیوفای ژاپن را گوش تا گوش ببرد و بر گوشهی عرش در انتهای اقیانوسی🌊 که دیگر آرام نیست، بیاویزد. آنگاه چهار زانو در معبد 🏯آساکوسا بنشیند و فریاد بزند: «آری این است جزای خیانت به هزاران سال نجابت و افتخار؛ دیگر هیچ خنجری پهلوی هیچ سامورایی مغروری را نخواهد درید.
♦️|~شما ستیزهجویی و شجاعت را فراموش خواهید کرد و آن شرم پنهان همیشگی را که در گوشه چشمهای زنان👩🏻💼👩🏻💼 نازک اندامتان گنجانده بودم. شما را مجبور خواهم کرد تا ابد با نظمی آهنین کار کنید و ثروت بیافرینید. مجازات شما این است که روزنامه📰 بخوانید و همسران خود را عاشق نباشید. شما را از خود آزاد کرده و از راه خدایان -شن دائو- اخراج خواهم کرد.»
♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️
🌸
🌿
🍃 @deltekani
🍃
💐🍃🌿🌸🍃🌹
کاربران عزیز برای سفارش کتاب #کاهن_معبد_نینجا به آیدی زیر مراجعه کنید
@aghigh1369
💛 #سلام_امام_زمانم
🧡#سلام_آقای_من
❤️#سلام_پدر_مهربانم
دل را پر از طراوت عطر حضور کن
آقا تو را به حضرت زهرا، ظهور کن
آخر کجایی ای گل خوشبوی فاطمه
برگرد و شهـر را پر از امواج نور کن
اَلَّلهُم.عجِّللِوَلیِکَالفَرَج🤲🏻
♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️
🌸
🌿
🍃 @deltekani
🍃
💐🍃🌿🌸🍃🌹
همچين شبى بود تو خونه محمد حسين بوديم
بعد از سينه زنى محمد حسين هيچ جور آروم نميشد
بهش گفتم محمد حسين بيا بريم تو كار شام
گفت: فلانی آخه يه اربعين مونده تا محرم
گفت:خدایا یعنی زندهايم تا مراسم شب اول محرم لباس مشكيامون رو دوباره تو محرم بپوشيم و دوباره برا اربابمون عزاداری کنیم؟؟؟!
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#حاج_عمار
#رفیق_جانمـ
#عمار_حلب
#معرفی_کتاب
#عمار_حلب
«عمار حلب» خاطراتی از گوشه های زندگی شهید محمدحسین محمدخانی را روایت می کند.
شهید محمد حسین محمدخانی اصالتی یزدی دارد اما به تاریخ 9 تیرماه 1364 شمسی در تهران متولد شده است. وی سال های دانشجویی خود را در رشته ی مهندسی عمران در یزد سپری کرد و از فعالان بسیج دانشجویی بود.
محمدحسین به صورت داوطلبانه به یگان های مدافع حرم بانوی مقاومت در سوریه ملحق شد و سرانجام به تاریخ 16 آبان 1394 شمسی، طی نبرد با مزدوران سعودی و پیروان اسلام آمریکایی، در عملیات محرم، خلعت شهادت پوشید.
برای سفارش کتاب به آیدی زیر مراجعه کنید
@aghigh1369
♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️
🌸
🌿
🍃 @deltekani
🍃
💐🍃🌿🌸🍃🌹
هدایت شده از پویش دلتکانی
#معرفی_کتاب
#عمار_حلب
«عمار حلب» خاطراتی از گوشه های زندگی شهید محمدحسین محمدخانی را روایت می کند.
شهید محمد حسین محمدخانی اصالتی یزدی دارد اما به تاریخ 9 تیرماه 1364 شمسی در تهران متولد شده است. وی سال های دانشجویی خود را در رشته ی مهندسی عمران در یزد سپری کرد و از فعالان بسیج دانشجویی بود.
محمدحسین به صورت داوطلبانه به یگان های مدافع حرم بانوی مقاومت در سوریه ملحق شد و سرانجام به تاریخ 16 آبان 1394 شمسی، طی نبرد با مزدوران سعودی و پیروان اسلام آمریکایی، در عملیات محرم، خلعت شهادت پوشید.
برای سفارش کتاب به آیدی زیر مراجعه کنید
@aghigh1369
♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️
🌸
🌿
🍃 @deltekani
🍃
💐🍃🌿🌸🍃🌹
پویش دلتکانی
#معرفی_کتاب #عمار_حلب «عمار حلب» خاطراتی از گوشه های زندگی شهید محمدحسین محمدخانی را روایت می کند.
#برش_کتاب
#عمار_حلب
رفتارشان را توی هیئت برانداز میکردم. یکسره با هم میپریدند و حسابی جفتوجور بودند. رفاقتشان رگوریشه داشت. ممدحسین و رفقایش آخر هیئت میماندند و با بچهها قاطی میشدند. میآمدند کفشها را واکس میزدند. کار کوچکی بود، ولی بهچشم من خیلی بزرگ میآمد. دغدغه داشتند ما با چه برمیگردیم. وسیله داریم یا نه. اینکه کسی پیاده از هیئت برنگردد، برایشان مهم بود. ممدحسین میگفت: «اینها ماشین ندارن، تکتک برسونیدشون».
♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️
🌸
🌿
🍃 @deltekani
🍃
💐🍃🌿🌸🍃🌹