eitaa logo
پویش دلتکانی
2.9هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
693 ویدیو
58 فایل
📚خانه تکانی دل با کتاب 🌺بیش از ۲٠٠ عنوان کتاب ارسال کادو شده به سرتاسر کشور ☘️کانال مستقیما زیر نظر نویسنده کتاب های یادت باشد، کاش برگردی و هواتو دارم مدیریت می شود آی دی سفارش کتاب @aghigh1369
مشاهده در ایتا
دانلود
روز سوم محرم را باید دختر دارها روایت کنند مثلا شهید شیری بیاید بگوید چقدر دلش برای دخترش تنگ شده یا نه شاید هم برعکس روز سوم محرم را باید دخترهای بابایی روایت کنند مثلا دختر شهید شیری بیاید بگوید چقد ر دلش برای پدرش تنگ شده مثلا بگوید این شب ها که می بیند دخترها دستشان در دست پدرشان است چه حالی می شود مثلا بیاید بگوید آی جوانان بنی هاشم پدرم را ندیده اید؟ مثلا بیاید بگوید پدرم همان جایی جا ماند که رقیه گم شد در دل همان شبی که همه دنبالش می گشتند ولی زجر زودتر رسید و ای کاش نمی رسید و ای کاش همه گمشده ها پیدا می شدند و ای کاش پدرم برمی گشت روز سوم محرم را فقط دخترهای بابایی می فهمند دخترهایی با اغوش خالی با قبرهای خیالی کاش برگردی.... #زکریا_شیری #روز_سوم #محرم #عزاداری #نوحه #حضرت_رقیه #دختران_بابایی #دختران_شهدا #شهدای_قزوین #قزوین #کاش_برگردی #زجر #قاتلان_حسین #شب_عاشقی #حرم_رقیه
. 🔰پویش معرفی ننه رقیه . 🔹آن چه که می بینید شعرخوانی «ننه رقیه» مادر شهید زکریا شیری و راوی کتاب کاش برگردی است 🔹این تصاویر در کنار ضریح مطهر حضرت رقیه (س) ضبط شده و مادر شهید جواد الله کرم نیز حضور دارد 🔸بخشی از کتاب کاش برگردی 🔸تازه ترین اثر نویسنده کتاب یادت باشد 🔸مادرانه ترین کتاب شهدای مدافع حرم ▪️سه ماه زمستان سال 94 بدترین روزهای عمر ما بود، لب‌هایمان به خنده باز نمی‌شد، همه خانواده آن چند ماه زجرکش شدیم، ساعت دو که می‌شد یکی یکی می‌آمدیم پشت پنجره آشپزخانه، سر کوچه را نگاه می‌کردیم، ته دلمان می‌گفتیم یعنی می‌شود امروز زکریا را ببینیم. . داخل اتاق سابق زکریا شده بود محل ندبه‌های ما، حدیث کساء و زیارت عاشورا می‌خواندیم، کارمان شده بود توسل و دعا و نذر تا یک خبر قطعی از وضعیت زکریا به ما برسد. . فاطمه دختر شهید چشم به راه بود، صدای زنگ خانه که می‌آمد اولین نفری بود که سمت در می‌دوید، می‌گفت بابا قرار است از سفر برگردد، خودش قول داده برایم از آنجا بادکنک سوغاتی بیاورد. . خیلی از شب‌ها فاطمه با گریه می‌خوابید، جلوی چشم‌های خودم آب شدن دختر زکریا و همسرش را می‌دیدم، خیلی سعی می‌کردم جلوی بغض و دلتنگی های خودم را بگیرم و فقط مواقعی که فاطمه نبود گریه کنم ولی این دختر به هر بهانه‌ای جگر ما را آتش می‌زد. . حرف‌های فاطمه دل ما را فقط به یک روضه وصل می‌کرد، جنس این بی قراری‌ها برای ما آشنا بود، همیشه آرام کردن دخترهای سه ساله¬ای که بهانه بابا گرفته¬اند سخت است، آن روزها خانه ما خرابه شام بود! . . جهت تهیه کتاب «کاش برگردی» را به شماره 09025124163 ارسال و یا به پیج @deltekani مراجعه کنید