eitaa logo
دلنوشته‌ای از دلی تنگ برای شهدا
714 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
42 فایل
در هر زمان از شبانه روز که دلتان تنگ شد دلنوشته خود را برای ما بفرستید @amz_15
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️شب ششم: حضرت قاسم(علیه‌السلام) شب نوجوانان عاشورایی، شب روضه قاسم بن الحسن(علیه‌السلام) . وقتی امام حسین(علیه‌السلام) سخن از شهادت یارانش به میان آورد، نوجوان سیزده ساله کربلا از عمو پرسید: عموجان ایا من نیز به فیض شهادت نائل می شوم؟ امام او را به سینه چسباند و فرمود: فرزندم مرگ را چگونه می بینی؟ قاسم پاسخ داد: از عسل شیرین‌تر! شهادت طلبی قاسم(علیه‌السلام) و پا فشاری او برای رسیدن به مقصود، زیباترین الگو را برای رهروان خط سرخ شهادت رقم زد. منبع:gamenetyahoo.blogfa.com *بیتوته علیه‌السلام @dghjkb
. 🏴 صلی الله علیک یا قاسم بن الحسن 🍃 تیر و کمان عشق ای روشن از فروغ رخت گلشن ازل ای در میان اهل بلا بهترین مثل شاگرد مکتب تو شده عقل تا ابد خورده به نام تو سند عشق از ازل تعظیم کرده پیش جمال تو ماه نو ای مشتری حُسن تو هم تیر و هم زحل می‌جوشد از زمین تو شهد و شکر هنوز تا ریخت از دهان تو "أحْلی مِنَ العَسَل" تو پور مجتبایی و همچون حسنْ کریم پروردۀ عمویی و همچون حسینْ یل عالم سراسر از حرکت ایستاده بود وقتی گرفته بود عمویت تو را بغل سرباز شاهی و شده بازیچۀ تو مرگ شد مات عشق‌بازی‌ات اینجا رخ اجل فرزند مصطفایی و تیغت به کربلا هم دست "لات" را زد و هم گردن "هُبَل" از تیغ تیز حیدری‌ات دشمنان هلاک جنگاوران به پای رجزهای تو فَشَل با رزم بی‌مثال تو ای آیۀ جمال شد زنده یاد رزم حسن در صف جمل تو کشتۀ بلای عظیمی و قاتلت اَنعام نه، سِباع که نه، بلکه "هُمْ اَضَل" تو قد کشیده‌ای و عمویت خمیده شد تیر و کمان عشق شمایید، بی بدل روشن‌ترین طلوع حماسه، برای تو شعری سپید گفتم و هر واژه شد غزل ، ۱۴۰۰/۰۵/۲۳ @dghjkb
💠آیت الله کشمیری رحمةالله؛ 🔸هرچه میتوانید روزه بگیرید، عزلت از مردم، کم خوابی، ترک نشود ،تهجد داشته باشید، سجده یونسیه داشته باشید‌. نماز شب یادتون نره @dghjkb
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ الإمامُ عليٌّ عليه السلام : چون بلايى [براى جانتان] فرا رسد مالهاى خود را سپر جانهايتان كنيد و چون حادثه‌اى [براى دينتان ]پيش آيد جانهايتان را فداى دينتان كنيد و بدانيد كه هلاك گشته كسى است كه دينش هلاك شده باشد و غارت شده كسى است كه دينش به غارت رفته باشد . الكافي : 2/216/2 . علیه‌السلام @dghjkb
عزای اشرف اولاد آدم است، بیا! عزیز فاطمه! ماه محرّم است بیا هلال ماه عزا می‌دهد ندا به فلک که ماه گریه و اندوه و ماتم است بیا پریده رنگ ز رخسار مادرت زهرا قد رسول خدا در جنان، خم است بیا لوای سرخ حسینی ندا دهد همه دم که غیر تو چه کسی، صاحب دم است بیا اگر شوند سماوات، چشمه چشمۀ اشک به یاد قطرۀ خون خدا کم است بیا به زخم‌های تن پاره پارۀ شهدا خدا گواست، که تیغ تو مرهم است بیا هنوز غرقه به خون، ماه روی عباس است هنوز نقش زمین، دست و پرچم است بیا بیا که پر شده از ذکر «یا حسین» جهان بیا که ولوله در خلق عالم است بیا هر آن دلی که به یاد حسین می‌سوزد در آن شراره‌ای از شعر «میثم» است بیا علیه‌السلام عجل الله @dghjkb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️روز ششم محرم : قاسم بن الحسن (علیه‌السلام)؛ 1. در این روز عبیداللّه‏ بن زیاد نامه‏ای برای عمر بن سعد فرستاد كه: من از نظر نیروی نظامی اعم از سواره و پیاده تو را تجهیز كرده‏ام. توجه داشته باش كه هر روز و هر شب گزارش كار تو را برای من مي‏فرستند. 2. در این روز "حبیب بن مظاهر اسدی" به امام حسین علیه‏السلام عرض كرد: یابن رسول اللّه‏! در این نزدیكی طائفه‏ای از بنی اسد سكونت دارند كه اگر اجازه دهی من به نزد آنها بروم و آنها را به سوی شما دعوت نمایم. امام علیه‏السلام اجازه دادند و حبیب بن مظاهر شبانگاه بیرون آمد و نزد آنها رفت و به آنان گفت: بهترین ارمغان را برایتان آورده‏ام، شما را به یاری پسر رسول خدا دعوت مي‏كنم، او یارانی دارد كه هر یك از آنها بهتر از هزار مرد جنگی است و هرگز او را تنها نخواهند گذاشت و به دشمن تسلیم نخواهند نمود. عمر بن سعد او را با لشكری انبوه محاصره كرده است، چون شما قوم و عشیره من هستید، شما را به این راه خیر دعوت مي‏نمایم... . در این هنگام مردی از بني‏اسد كه او را "عبداللّه‏ بن بشیر" مي‏نامیدند برخاست و گفت: من اولین كسی هستم كه این دعوت را اجابت مي‏كنم و سپس رجزی حماسی خواند: قَدْ عَلِمَ الْقَومُ اِذ تَواكلوُا وَاَحْجَمَ الْفُرْسانُ تَثاقَلُوا اَنِّی شجاعٌ بَطَلٌ مُقاتِلٌ كَاَنَّنِی لَیثُ عَرِینٍ باسِلٌ "حقیقتا این گروه آگاهند ـ در هنگامی كه آماده پیكار شوند و هنگامی كه سواران از سنگینی و شدت امر بهراسند، ـ كه من [رزمنده‏ای] شجاع، دلاور و جنگاورم، گویا همانند شیر بیشه‏ام." سپس مردان قبیله كه تعدادشان به 90 نفر مي‏رسید برخاستند و برای یاری امام حسین علیه‏السلام حركت كردند. در این میان مردی مخفیانه عمر بن سعد را آگاه كرد و او مردی بنام "ازْرَق" را با 400 سوار به سویشان فرستاد. آنان در میان راه با یكدیگر درگیر شدند، در حالی كه فاصله چندانی با امام حسین علیه‏السلام نداشتند. هنگامی كه یاران بني‏اسد دانستند تاب مقاومت ندارند، در تاریكی شب پراكنده شدند و به قبیله خود بازگشتند و شبانه از محل خود كوچ كردند كه مبادا عمر بن سعد بر آنان بتازد. حبیب بن مظاهر به خدمت امام علیه‏السلام آمد و جریان را بازگو كرد. امام علیه‏السلام فرمودند: "لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّه‏ِ"14 شهادت قاسم بن الحسن بن علی (علیه‌السلام) سهيل سر زده گفتي مگر ز سمت يمن رخ چو ماه تمام و قدي چو سرو چمن نمود در بر خود پيرهن به شكل كفن ز برج خيمه برآمد چو قاسم بن حسن ز خيمگاه به ميدان كين روان گرديد گرفت تيغ عدو سوز را به كف چون هلال قاسم بن الحسين عليه السلام به عزم جهاد قدم به سوي معركه نهاد، چون حضرت سيدالشهداء عليه السلام نظرش بر فرزند برادر افتاد كه جان گرامي بر كف دست نهاده آهنگ ميدان كرده، بي‌تواني پيش شد و دست به گردن قاسم درآورد و او را در بر كشيد و هر دو تن چندان بگريستند كه در روايت وارد شده حَتّي غٌشِي عَلَيْهِما، پس قاسم گريست و دست و پاي عم خود را چندان بوسيد تا اذن حاصل نمود، پس جناب قاسم عليه السلام به ميدان آمد در حالي كه اشكش به صورت جاري بود و مي‌فرمود: سِبْطِ النَّبِيّ الْمُصْطَفي الْمُؤْتَمِن بَيْنَ اُناسٍ لاسُقُوا صَوْبَ المَزنِ اِنْ تَنْكرُوٌني فَانَا اْبنُ الْحَسَنِ هذا حُسَيْنٌ كَالْاَسيرالْمُرْتَهَن پس كارزار سختي نمود و به آن صغر سن و خردسالي سي و پنج تن را به درك فرستاد. حميد بن مسلم گفته كه من در ميان لشكر عمر سعد بودم پسري ديدم كه به ميدان آمده گويا صورتش پاره ماه است و پيراهن و ازاري در برداشت و نعليني در پا داشت كه بند يكي از آنها گيسخته شده بود و من فراموش نمي‌كنم كه بند نعلين چپش بود، عمرو بن سعد ازدي گفت: به خدا سوگند كه من بر اين پسر حمله مي‌كنم و او را به قتل مي‌رسانم، گفتم سبحان الله اين چه اراده است كه نموده‌اي؟ اين جماعت كه دور او را احاطه كرده‌اند از براي كفايت امر او بس است ديگر ترا چه لازم است كه خود را در خون او شريك كني؟ گفت به خدا قسم كه از اين انديشه برنگردم، پس اسب برانگيخت و رو برنگردانيد تا آنگاه كه شمشيري بر فرق آن مظلوم زد و سر او شكافت پس قاسم به صورت بر روي زمين افتاد و فرياد برداشت كه يا عماه منبع: کتاب منتهی الامال اثر حاج شیخ عبّاس قمی rasekhoon.net *بیتوته @dghjkb
چون صداي قاسم به گوش حضرت امام حسين عليه السلام رسيد تعجيل كرد مانند عقابي كه از بلندي به زير آمد صفها را شكافت و مانند شير غضبناك حمله بر لشكر كرد تا به عمرو (لعين) قاتل جناب قاسم رسيد، پس تيغي حواله آن ملعون نمود، عمرو دست خود را پيش داد حضرت دست او را از مرفق جدا كرد پس آن ملعون صيحه عظيمي زد. لشكر كوفه جنبش كردند و حمله آوردند تا مگر عمرو را از چنگ امام عليه السلام بربايند همينكه هجوم آوردند بدن او پامال سم ستوران گشت و كشته شد. پس چون گرد و غبار معركه فرو نشست ديدند امام عليه السلام بالاي سر قاسم است و آن جوان در حال جان كندنست و پاي به زمين مي‌سايد و عزم پرواز به اعلي عليين دارد و حضرت مي‌فرمايد سوگند با خداي كه دشوار است بر عم تو كه او را بخواني و اجابت نتواند و اگر اجابت كند اعانت نتواند و اگر اعانت كند ترا سودي نبخشد، دور باشند از رحمت خدا جماعتي كه ترا كشتند. هذا يَوْم وَاللهِ كَثُرَواتِرُهُ وَ قَلَّ ناصِرُهُ. آنگاه قاسم را از خاك برداشت و در بر كشيد و سينه او را به سينه خود چسبانيد و به سوي سراپرده روان گشت در حالي كه پاهاي قاسم در زمين كشيده مي‌شد. پس او را برد در نزد پسرش علي بن الحسين عليه‌السلام در ميان كشتگان اهلبيت خود جاي داد، آنگاه گفت بارالها تو آگاهي كه اين جماعت مارا دعوت كردند كه ياري ما كنند اكنون دست از نصرت ما برداشته و با دشمن ما يار شدند، اي داور دادخواه اين جماعت را نابود ساز و ايشان را هلاك كن و پراكنده گردان و يكتن از ايشان را باقي مگذار، و مغفرت و آمرزش خود را هرگز شامل حال ايشان مگردان. آنگاه فرمود اي عموزادگان من صبر نمائيد اي اهلبيت من شكيبائي كنيد و بدانيد بعد از اين روزخواري و خذلان هرگز نخواهيد ديد. مخفي نماند كه قصه دامادي جناب قاسم عليه السلام در كربلا و تزويج او فاطمه بنت الحسين (علیه‌السلام) را صحت ندارد چه آنكه در كتب معتبره به نظر نرسيده و به علاوه آنكه حضرت امام حسين عليه السلام را دو دختر بوده چنانكه در كتب معتبره ذكر شده، يكي سكينه كه شيخ طبرسي فرمود: سيدالشهداء عليه السلام او را تزويج عبدالله كرده بود و پيش از آنكه زفاف حاصل شود عبدالله شهيد گرديد. و ديگر فاطمه كه زوجه حسن مثني بوده كه در كربلا حاضر بود چنانكه در احوال امام حسين عليه السلام به آن اشاره شده، و اگر استناداً به اخبار غير معتبره گفته شود كه جناب امام حسين عليه السلام را فاطمه ديگر بوده گوئيم كه او فاطمه صغري است و در مدينه بوده و او را نتوان با قاسم بن حسن عليه‌السلام بست و الله تعالي العالم. شيخ اجل محدث متتبع ماهر ثقه الاسلام آقاي حاج ميرزا حسين نوري نور الله مرقده در كتاب لؤلؤ و مرجان فرموده و به مقتضاي تمام كتب معتمده سالفه مولفه در فن حديث و انساب و سير نتوان براي حضرت سيدالشهداء عليه السلام دختر قابل تزويج بي‌شوهري پيدا كرد كه اين قضيه قطع نظر از صحت و قسم آن به حسب نقل و قوعش ممكن باشد. اما قصه زبيده و شهربانو و قاسم ثاني در خاك ري و اطراف آن كه در السنه عوام دائر شده، پس از آن خيالات واهيه است كه بايد در پشت كتاب رموز حمزه و ساير كتابهاي معجوله نوشت، و شواهد كذب بودن آن بسيار است، و تمام علماي انساب متفقند كه قاسم بن الحسن (ع) عقب ندارد انتهي كلامع رفع مقامه. بعضي از ارباب مقاتل گفته‌اند كه بعد از شهادت جناب قاسم عليه السلام بيرون شد به سوي ميدان عبدالله بن الحسن عليه السلام و رجز خواند: ضْرغامُ اجامٍ وَ لَيْثٌ قَسْوَرَه اَكيلُكُمْ بِالسًّيْفِ كَيْلَ السَّنْدَرَهِ اِنْ تُنْكِرُوني فَانَا ابْنُ حَيْدَرَه عَلَي الاَعادي مِثْلَ ريحٍ صَرْصَرَهٍ و حمله كرد و چهارده تن را به خاك هلاك افكند، پس هاني بن ثبيت خضرمي بر وي تاخت و او را مقتول ساخت پس صورتش سياه گشت. و ابوالفرج گفته كه حضرت ابوجعفر باقر عليه السلام فرموده كه حرمله بن كاهل اسدي او را به قتل رسانيد. مؤلف گويد: كه مقتل عبدالله را در ضمن مقتل جناب امام حسين عليه السلام ايراد خواهيم كرد انشاء‌الله تعالي. و ابوبكر بن الحسن (ع) كه مادرش ام ولد بوده و با جناب قاسم عليه السلام برادر پدر مادري بود، عبدالله بن عقبه غنوي او را به قتل رسانيد. و از حضرت باقر عليه السلام مرويست كه عقيه غنوي او را شهيد كرد،‌ و سليمان بن قته اشاره به او نمود در اين شعر: وَ في اَسَدٍ اُخْري تُعَدُّو تُذْكَرُ وَ عِنْدَ غَنِيّ قَطْرَه مِنْ دِمائِنا منبع: کتاب منتهی الامال اثر حاج شیخ عبّاس قمی rasekhoon.net *بیتوته @dghjkb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴اولین تصاویر از اعضای داعش دستگیر شده توسط وزارت اطلاعات 🔹اعترافات این افراد برای انجام عملیات تروریستی بین عزاداران حسینی در ماه محرم @dghjkb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️▪️ 🏴 غرق در خون سراپایی .... من تنها تو تنهایی..... بخواب عزیزم لالایی.... علیه‌السلام @dghjkb
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 یقین دارم ز قرآن سر بریدند هم از دین هم ز ایمان سر بریدند اگر چه آب مهر مادرت بود تورا با کام عطشان سر بریدند شب جمعه ، شب زیارتی اباعبدالله علیه‌السلام یاد کنیم از شهیدان، با صلواتی.... شادی روح شهدای گمنام🌱 شهدای انقلاب🌱 شهدای دفاع مقدس🌱 شهدای روحانیت🌱 شهدای محراب🌱 شهدای هسته‌ای🌱 شهدای امر به معروف🌱 شهدای مدافع حرم🌱 شهدای مدافع امنیت🌱 شهدای مدافع سلامت🌱 و همه شهدا🌱🌱 🌱اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🌱 🌱اللهم عجل لولیک الفرج🌱 @dghjkb
▪️شب هفتم: حضرت علی اصغر(علیه‌السلام) علی اصغر(علیه‌السلام) فرزند کوچک امام حسین(علیه‌السلام) و حضرت رباب دختر امرءالقیس است که با تیر سه شعبة حرمله بن کاهل اسدی به شهادت رسید. مصیبت علی اصغر(علیه‌السلام) برای حسین(علیه‌السلام) جان فرسا بود چنان که گریست و به خداوند عرض کرد: خدایا خودت میان ما و این قوم داوری کن. آنان ما را فرا خواندند تا یاری کنند ولی برای کشتن ما کمر بسته اند. در این لحظه ندایی از آسمان رسید که: ای حسین(علیه‌السلام) در اندیشه اصغر(علیه‌السلام) مباش، هم اکنون دایه ای در بهشت برای شیر دادن به او آماده است. شب هفتم، شب رضاست. حسین(علیه‌السلام) بهترین الگوی پایداری و رضآیت است. او پس از تحمل شهادت همه یاران و جوانانش، کودک شیرخوار خود را به میدان آورد. هنگامی که علی اصغر نیز فدا شد بر قضای الهی گردن نهاد و خطاب به خداوند گفت: ای خدا! چون تو این صحنه ها را می بینی تحمل این مصیبت ها بر من آسان می شود. منبع:gamenetyahoo.blogfa.com *بیتوته علیه‌السلام @dghjkb
🏴🏴 تیر نگذاشــت که یک جملـــه به آخـر برسد هیچ‌ کس حدس نمی‌زد که چنین سر برسد پدرش چیز زیادی که نمی خواست ، فـرات یک دو قطره ضرری داشت به اصغر برسد؟ 🌙 @dghjkb
علیه‌السلام فرمودند: 🍃 ناتوان ترين مردم كسى است كه از دعا عاجز باشد و بخيل ترين مردم كسى است كه درسلام بُخل ورزد بحارالانوار، ج ۹۳، ص ۲۹۴ @dghjkb
- دارد این نوکر تو ، میرود از دست، حسین.....! - کربلا چاره درد است ، بیا کاری کن @dghjkb
🏴 همگام با قافله آزادگی/ وقایع روز هفتم محرم و بستن آب بر امام حسین(ع) و یاران در روز شمار ایام دهه عاشورای حسینی(ع) پیش از این نیز اشاره شد به اینکه روز هفتم دستور عبیدالله ابن زیاد به عمرسعد در کربلا رسید که ۵۰۰ سرباز سواره نظام دور شریعه فرات که به طرف خیمه گاه امام حسین(ع) بود، بگذارند تا مانع رسیدن امام حسین(ع) و یاران ایشان به آب شوند بنابراین از هفتم تا عاشورا آب بر خیام حرم بسته بوده است. در روز هفتم دستور رسیده و محاصره فرات شروع شده و خبر معتبر طبری از هشام کلبی از ابومخنف از راویان کربلا این است که شامگاه هفتم که شب هشتم می شود یعنی شامگاه نخستین روزی که آب بر امام حسین(ع) و اصحاب و یاران ایشان بسته شد، سی نفر از اصحاب امام حسین(ع) به سرکردگی قمر بنی هاشم ابوالفضل عباس(ع) که یکی از اسباب مشهور شدن آن حضرت به سقای بنی هاشم در کربلاست، همین جریان است که هرکدام یک مشک و مجموعاً سی مشک به دوش کشیدند و در هوای تاریک و روشن شامگاه هفتم که مهتاب خیلی درخشان نیست، اما بی روشنی هم نیست، به سمت آب راه رفتند و عمرو بن حجاج زبیدی که اصالتاً از یمن و سران لشکریان کوفه بوده، گویا از قبل تعدادی از اهل کوفه که اکنون در میان یاران امام حسین(ع) بودند را می شناخت، از جمله نافع بن هلال بَجَلی؛ وقتی حجاج صدایش را بر بلند کرد که کیستید، نافع چون آشنا با حجاج بود، صدایش را بلند کرد و گفت که من نافع هستم و چون از قبل یکدیگر را می شناختند و رفاقت داشتند، حجاج گفت اهلاً و سهلاً، اما چه می خواهی؟ گفت: می خواهم از این آب بیاشامم، گفت: بخور، اما برای حسین(ع) نبر، نافع به یاران خود اشاره کرد و آنها توانستند سی مشک خود را پر از آب کنند، در این زمان حجاج و یارانش متوجه شدند که اینان یک نفر نیستند و سی نفر هستند و لذاست که حجاج دستور داد که جلوی آنها را بگیرند و اگر مانع شدند با آنها کارزار کنند و زد و خوردی شد، اما منتهی به قتل کسی نشد، البته بنا بر خبر یک یا دو نفر مجروح شدند و شاید یک تا دو نفر از لشکر دشمن کشته شد، اما به سی نفر اصحاب ابوالفضل(ع) آسیب چندان نرسید مگر همان دو نفری که مجروح شدند، و آنها این سی مشک را به خیمه‌های امام حسین(ع) رساندند و لذاست که شیعیان عرب شبانه روز هفتم (که شاید رجحان با این بود که شبانه روز هشتم را چون این جریان شب هشتم واقع شده) را اختصاص به ذکر حضرت ابوالفضل(ع) دادند. شیعیان عجم شب هفتم را به شهادت طفل شیرخوار امام حسین(ع) اختصاص می دهند.  در روز عاشورا شاید مصیبت بارترین شهادتی که واقع شده، شهادت طفل شیرخوار امام حسین(ع) است که ظاهرا جزو آخرین شهدای بنی هاشم و کوچکترین شهدای بنی هاشم در کربلا بود. فرزند شیرخوار امام حسین(ع) در مجالس ایرانیان به نام علی اصغر شناخته می شود گرچه در مقاتل معتبر کهن به نام عبدالله فرزند امام است. شهادت طفل شیرخوار امام حسین(ع) آیت الله یوسفی غروی استاد برجسته تاریخ اسلام در کتاب مقتل سیدالشهدا، درباره نحوه شهادت طفل شیرخوار امام حسین(ع) آورده است: حسین(ع) مقابل خیمه نشست بود که فرزندش عبدالله بن الحسین را که طفلی شیرخوار بود، آوردند. او را در دامان خود نشانده بود که مردی از بنی اسد تیری به سوی طفل انداخت و گلویش را درید. امام حسین(ع) خون را در کف دست جمع کرد و آنگاه آن را بر زمین ریخت و گفت: «خدایا، اگر تو مقدر کرده‌ای که پیروز نشویم، پس خیر ما را در این امر قرار بده و انتقام ما را از این ستمکاران بستان!» آنگاه طفل را برد و در کنار دیگر کشتگان اهل بیت خود قرار داد. fa.shafaqna.com @dghjkb
4_5931580737512802509.mp3
2.25M
♨️منجی موعود بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام @dghjkb
بس کن رباب... سر به سرِ غم گذاشتی ▪️اصــلا ▪️خیـال کـن ▪️که تو اصغـر نداشتی..... @dghjkb
▪️شب هشتم: حضرت علی اکبر(علیه‌السلام) علی اکبر(علیه‌السلام) نخستین فردی بود که از بنی هاشم به میدان رفت. او فرزند بزرگ امام است و نزدیک ترین فرد به ایشان. چون غربت پدر را در میان خیل گرگ های خون آشام کوفه و شام می بیند، از همه یاران و افراد خاندان پیشی می گیرد و خود را در راه آرمانی فدا می کند. او گام به میدان می نهد تا حجت را تمام کند و شوق رسیدن به فیض شهادت را در دل یاران حسین(علیه‌السلام) قوت بخشد. علی اکبر(علیه‌السلام) الگوی سبقت گرفتن در شهادت است. منبع:gamenetyahoo.blogfa.com *بیتوته علیه‌السلام @dghjkb
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ صلّی‌ الله‌ عليه‌ وآله فرمودند: 🍃 پاره‏‌ای از تن من در سرزمین خراسان دفن می‏شود که هیچ گرفتاری او را زیارت نمی‏کند، جز این که خداوند پریشانی را از او می‏زداید و هیچ گنهکاری به زیارت او نائل نمی‏شود، مگر آن که خداوند گناهانش را می‏آمرزد. وسائل الشیعه  ج۱۰ ص۴۳۷. @dghjkb
غلبه تشنگی بر خیمه‌ها  گفته می‌شود در روز هشتم محرم تشنگی حسین(ع) و اصحابش را رنج می‌داد. در آن زمان سیدالشهدا(ع) تیری برگرفت و پشت خیمه‌ها آمد و گویند بین نه تا نوزده گام به سوی قبله رفت و آن‌جا را حفر کرد و چشمه‌ی آبی شیرینی جوشید و همه اصحاب نوشیدند و مشک‌ها را پر کردند، پس از آن چشمه پنهان شد. هنگامی که این خبر به عبیدالله رسید پس پیکی به سوی عمر سعد فرستاد و گفت «به من خبر رسیده حسین چاه می‌کند و خود و اصحابش آب می‌نوشند، چون نامه‌ام به تو رسید ملتفت باش و تا توانی نگذار که آن‌ها چاه بکنند و آبی بنوشند، بر آن‌ها تنگ بگیر.» عمر بن سعد در این جا نهایت سخت گیری را به آن‌ها کرد. ملاقات زید بن حصین همدانی از یاران امام با عمر بن سعد هنگامی که تحمل تشنگی بر امام و یارانش سخت شد، یکی از اصحاب حسین (ع) به نام زید بن حصین همدانی که مردی زاهد بود به امام حسین(ع) گفت «یابن رسول‌الله اجازه بده نزد ابن سعد بروم و با او درباره آب سخن بگویم؛ شاید از این مخالفت برگردد» امام نیز موافقت کردند. همدانی نزد عمر رفت، ولی سلام نکرد، عمر گفت: ای همدانی! مگر مرا مسلمان ندانی که سلام نکردی؟ وی در جواب گفت: اگر چنان که می‌گویی مسلمان بودی، پس چرا بر خاندان پیامبر(ص) شورش کردی و تصمیم به كشتن آن‌ها گرفته‌‏ای و آب فرات را كه حتی حیوانات این وادی از آن می‏‌نوشند از آنان مضایقه می‌‏كنی و گمان بری که خدا و رسولش را می‌شناسی؟ عمر سعد گفت همه‌ی این‌ها را می‌دانم ولی نمی‌توانم از حکومت ری بگذرم. زید بن حصین همدانی بازگشت و ماجرا را برای امام حسین(ع) تعریف کرد و گفت: عمر بن سعد حاضر شده است شما را در برابر حكومت ری به قتل برساند. دیدار امام حسین(ع) با عمر بن سعد امام حسین (ع)، عمرو بن قرظه انصاری اهل مدینه و ساکن کوفه که از یاران بسیار فعال ایشان محسوب می‌شد را نزد عمر بن سعد فرستاد تا به او بگوید که شبانه میان دو لشکر همدیگر را دیدار کنند. عمر بن سعد با بیست سوار آمد و حسین (ع) نیز با بیست سوار آمد و مذاکرات کاملا محرمانه تا پاسی از شب انجام شد. در این ملاقات عمر بن سعد هر بار در برابر سؤال سیدالشهدا(ع) كه می‌فرمودند «آیا می‏‌خواهی با من مقاتله كنی؟» عذری می‌آورد. یك بار گفت می‏‌ترسم خانه‌‏ام را خراب كنند، امام فرمودند: من خانه‌‏ات را می‌‏سازم، عمر سعد گفت: می‌‏ترسم اموال و املاكم را بگیرند امام حسین(ع) فرمودند: من بهتر از آن را به تو از ملک خود در حجاز می‌دهم، عمر بن سعد گفت: من در كوفه بر جان افراد خانو‌اده‌‏ام از خشم ابن زیاد بیمناكم و می‌‏ترسم آنها را از دم شمشیر بگذراند. امام حسین(ع) که دید نصیحت و هدایت بر عمر  سعد کارساز نیست و او از تصمیم خود باز نمی‌‏گردد، فرمود «دیری‌ نخواهد گذشت‌ که‌ بر بستر خودت‌ کشته‌ می‌شوی‌ و در روز حشر نیز خدا تو را نخواهد آمرزید. من‌ می‌دانم که‌ گندم‌ ری‌ را جز مدت‌ اندکی‌ نخوری». عمر سعد با تمسخر‌ پاسخ‌ داد: اگر گندم‌ بهره‌ام‌ نشود، از جو استفاده‌ می‌کنم. فرستادن شمر به کربلا روایت شده در پایان گفت‌وگوی امام حسین(ع) با ابن سعد، عمر طی نامه‌ای خطاب به عبیداللَّه بن زیاد نوشت «حسین بن علی(ع) با من پیمان بست که از همان جا که آمده به همان جا بازگردد یا به یکی از سرحدات بلاد مسلمین برود و در حقوق و تکالیف همانند دیگر مسلمانان بوده، در سود و زیان مسلمانان شریک باشد، یا به نزد یزید برود تا هر چه یزید حکم دهد درباره او اجرا کنند و این مایه رضای شماست و صلاح امت است».  عبیدالله پس از این گفت‌و‌گو، نامه‌ای نوشت و به شمر بن ذی‌الجوشن سپرد تا به کربلا برود. در نامه نوشته شده بود: باری، تو را نفرستاده ام تا شانه از زیر کار خالی کنی. تو به آرامش و صلح و آسایش دل بسته ای. اگر حسین و یارانش تسلیم شدند آن‌ها را نزد من بفرست و گرنه، بر آن‌ها حمله ور شو و  پس از قتل آنان، اعضای بدنشان را قطعه قطعه کن. پس از کشتن حسین بر سینه و پشت وی اسب بتاز که وی ناسپاس و سرکش و گستاخ و بیدادگر است. اگر به دستور من عمل کردی، پاداش فرمانبر مطیع را دریافت خواهی کرد و اگر چنین نمی‌کنی، سپاه را به شمر بن ذی الجوشن بسپار که فرمان لازم را به او داده ایم. عبیدالله زیاد به شمر گفته بود اگر عمر سعد پذیرفت که با حسین بجنگد مطیع او باش وگرنه، گردنش را بزن و سرش را به کوفه بفرست و خود فرماندهی سپاه را عهده دار باش. شمر با این زمینه‌سازی و با استفاده از موقعیت و روحیات عبیدالله بن زیاد، به سمت کربلا حرکت کرد. منابع: تاریخ طبری نفس المهموم مقتل الحسین **خبرگزاری دانشجویان ایران"ایسنا" @dghjkb
آب آوردن حضرت ابوالفضل العباس چون تشنگی بر امام حسین (ع) و یارانش شدت گرفت، برادرش عباس بن علی(ع) را با ۳۰ سوار و ۲۰ پیاده را همراه با ۲۰ مشک جهت آوردن آب به سوی شریعه روانه کرد. گفته می‌شود احتمالا هر نفر یک مشک داشته است. در منابع، زمان این آب آوردن روشن نیست. طبری آن را پس از دستور منع آب از سوی ابن زیاد، گزارش می‌کند؛ بنابراین باید مربوط به روز هفتم یا پس از آن باشد حرکت در دل شب بود و بیست مشک که باید پُر می شدند. با رسیدن حضرت عباس(ع) و یارانش و ممانعت عمروبن حجاج جهت برداشت آب برای کاروانیان حسین، این دو با یکدیگر درگیر شدند آن‌گاه بود که نافع پرچم‌دار حضرت عباس(ع) و یارانش گفت: مشک هایتان را پر کنید و پیاده‌ها مشک‌ها را پر کردند. برخی گفته‌اند لقب «سقا» از این لحظه به ابوالفضل العباس(ع) داده شد. منابع: تاریخ طبری نفس المهموم مقتل الحسین **خبرگزاری دانشجویان ایران"ایسنا" @dghjkb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞نماهنگ جدید ویژه محرم| همخوانی قرآن قاریان دهه نودی 🎙همخوانی تلاوت قرآن کریم 🌀کاری از: گروه تواشیح تسنيم نوجوانان 📜آیات پایانی سوره مبارکه فجر 📌بر اساس تلاوت بسیار زیبا استاد عبدالباسط ⚜امام صادق (علیه السلام) فرمودند : منظور از نفس مطمئنّه در آیات پایانی سوره فجر، امام حسین (علیه السلام) می‌باشد. علیه‌السلام @dghjkb
مداحی آنلاین - داغ فرزند - استاد انصاریان.mp3
1.93M
🏴ویژه ♨️داغ شهادت علی اکبر(ع) با سیدالشهدا چه کرد؟ بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام @dghjkb