🌱 یا عَالیِ، بحق ِ عَلیِ 🌱
🍃 غدیریّه 🍃
موسمِ حجّ تمام است و به پایان برسد حج محمد، (ص)
چنین گفت خدا با گُلِ هستی
وَ اینک زِ سویِ خالق هستی،
رسیده ست پیامی،
تو ای احمد محمود چه نشستی؟
که امروز تو باید،
برسانی به همه مسلم و هر کس که تو را رهروِ راه است،
وَ سرپیچی از این امر گناه است"
پس اینک تو وصیت بنما،
احمد مختار،
بخوان جمله تمامِ مسلمین را،
وَ بگو در خُمِ برکه،
همه جمع شوندو،
وَ سپس خطبه قرائت بنما بهرِ ادای این رسالت
اگر این امر محقّق نشود از طرف تو،
تکمیلِ رسالت زِ تو اِتمام نیابد،
و کامل نشود حقّ تو در دین
ختم رسولان بفرمود به امت:
که ای قوم،
زِ جهازِ اشتران از مه و کِهتَر
حاجیان و جملگی هر که در این وادی و صحراست،
توقف بگذارند و بسازند یکی منبر والا و بلندی
که رسد بانگِ رسایش،
به یمین و به یسارش،
وَ جِلو، پشتِ سرو،
هر که در این وادیِ ایمن بنهادست قدم.. بر گِردِ حریمش چو پروانه همه جمع شدند و........
(با نامِ خداوند،)
سپس گفت حدیثِ ثقلین و،
که ای مردم و ای هر که صدایِ منِ پیغمبر خاتم برسیدست به گوشَش،
به شما باد سپردن زِ دل و جان،
که دو گنجِ نهان و،
بس گران سنگ،
زِ من ماند بجا،
وَ انگه، بفرمود، که اینها،
یکی عترت و دیگر کتابی ست،
همه خوب شناسیدش و باید که به هر دو بزنید چنگ،
مبادا که زِ هم لحظه ای حتی،
به یک چشم زدن دور بمانند
..................
در این لحظه خدا گفت،
برو دست علی گیر و نشان ده به همه،
که امروز به تکمیل رسد دین همه،
مرد و زن و پیرو جوان
خُردو کلان
گِردِ نبی حلقه زده از همه سو،
همهمه افتاد و بسی ولوله شد،
میانِ همگان بانگِ بلندی به گوش آمد و....
حالا........
کنون بانگ برافراشته احمد،
که ای اهلِ زمین و مسلمینِ امّت من،
هر که من بر او بُدَم نیک پیمبر،
پس از این حیدر صفدر
اولین امام و رهبر
که بر دختر من فاطمهِ کفو است وَ همسر
عادلِ عدلِ خدای دادگستر
که هم او باشدتان امیر و رهبر
وَ دِگر ساقی کوثر
همین شیرِ دلاور
به میدان نبرد است غضنفر
اسداللهِ دلاور ،
وَ روشن شود از یُمن ولایش همه جا چون مَه و اختر،
"امیر مومنین است"
"اولین وصیّ ِ ختمِ رُسُلِ روی زمین است"
"بگیرید دو دستش،"
"جهت بیعتِ با او"
"به دل رَیب میارید،"
"بدو دل بسپارید"
"که فرمانده و حامی و امام و مقتدای
هر که از ظلم و جفا زجر کشیدست"،
"بیایید،"
"ببینید،"
"تمامِ صفت و خُلقِ علومِ نبوی را،"
"وَ از عالیِ اعلی،"
"ستانده همه علمِ علوی را"
پس آنگه زِ چپ و راست رسیدند،
به آهنگِ تبارک پِیِ مولا
وَ صدای بَخِِّ بَخِِّ، آمد از سیلِ خروشانِ تمامِ حاضران و،
زن و مرد و جوان و،
گهگهی از طرفِ انس و مَلَک وَ آسمان و،
هر که بودست از این زمینیان و،
یک کلام،
بیعتِ شیرین به انجام رسیدست،
خدا شاهدِ این واقعه بودست،
پیمبر به اشارت سر تعظیم فرودست و،
(به ناگه.......
شده دلتنگ زِ دنیای پس از خویش پیمبر....
به اصحابِ سقیفه،
به آنان که سرِ عهد نمانند،
وَ پیمان شکنانی که علی را بگذارند به تنهایی و عزلت...
همی قصد عداوت،
زِ او خلع ولایت بنمایند و ثُباتِ قدمی در رَهِ اجرای عدالت ندارند،.......
سخنها زِ هر سو....
علی عادلِ حقگو....
وَ اولادِ رسولِ مدنی گشته مذمت.....
که شما را چه به این خلعت و رفعت،؟....
.....................
به یکباره نگه کرد علی را،
که شده محرم چاهی....
نماندست بجز فاطمه بر این علیِ ظلمکشیده تکیهگاهی،
بخدا طاقتِ من طاق شدو صبر زِ کف رفت.....
توانی نبُوَد تا که من انشاء، به پایان برسانم،
نتوانم، که بخوانم،
خدایا.....
خودت شاهدِ هر آنچه که #سلما،
نوشته ست وَ گفته ست،
وَ میداند و صبری دگرش نیست،
که پایان ببرد قصه و......
آخر به تمنای وصالِ گلِ زهرا....
نشسته ست به کنجی و دعا خوانَد و.......
شاید که به شمشیرِ قصاصش....
بگیرد انتقامِ حقّ مظلومترین مرد خدا را
(یا امیرالمومنین(ع)
(لبیک یا حیدر،)
۱۴۰۲/۴/۱۴
#سیمینسلطانیان
#سلما
@dizanian
درد دل رقیه با سر پدر
خنده میکردند بر پارگیِ پیرهنم
از پیِ بی سرو سامانی من، از وطنم
زیر گرمای بیابان معطل کردند
بارها مشت زدند بر لب و هم بر دهنم
پشتِ دروازه ساعات، چقدر بابا جان
سنگها خورده به سَر، هم بدنم
ذکرِ من بوده دائم، دعا و قرآن
پس چرا اجنبی ، می خواندنم،؟
من چه گویم ، که خودت میدانی
بزمِ عیش و نوش، "نیشها" دیده منم
جای امنی بجز از نیزه عباس نبود
تا حرامی برسد، داد زدم، وای تنم
خاطراتم همگی بود بسی تلخ پدر
از غمِ صورتِ خاکستری ات، در مِحَنَم
آنکه اینگونه مرا وصف نموده،#سلماست 😭😭💔
نامِ او را بنویسید به روی کفنم
۱۴۰۲/۵/۲۹
#سیمینسلطانیان
#سلما