eitaa logo
دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
11.2هزار دنبال‌کننده
583 عکس
78 ویدیو
5 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال اشعار آیینی حسینیه: 👉 @hosseinieh_net با کمالِ احترام، تبادل و تبلیغ نداریم🙏🌹 کانال ما در تلگرام: 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://t.me/dobeity_robaey
مشاهده در ایتا
دانلود
سوگند بہ هر ڪلام زینب… یا رب بر ذڪر علے الدوام زینب… یا رب از ڪار فَرَج گِره گشایے فرما امشب تو بہ احترام زینب… یا رب شاعر: @dobeity_robaey
به مناسبت ۶ جمادی الاولی سالروز شهادت جناب در ظاهرشان یار پیمبر بودند در باطن شان دشمن حیدر بودند آن غنچه ی ۶ ماهه نمی شد پر پر...!!! آنروز اگر «حمزه» و « جعفر» بودند شاعر: @dobeity_robaey
محکومیت اهانت امام جمعه آزادشهر به خاندان عصمت و طهارت نه از سگ بی قلاده بر می آید نه اینکه ز اهل باده بر می آید توهین به مقام قدسي آل الله تنها ز حرامزاده بر می آید شاعر: @dobeity_robaey
محکومیت اهانت امام جمعه آزادشهر به خاندان عصمت و طهارت دلیلی روشن و متقن ندارد ثوابی قدرِ یک ارزن ندارد نمازِ بی علی(ع) عصیانِ محض است اذان ِ بی علی(ع) گفتن ندارد! شاعر: @dobeity_robaey
یافاطمه، ای مَلَک ارادتمندت ای باغ بهشتِ علوی لبخندت ای‌کاش که باشیم و ببینیم آن‌روز ... با آن« ۲ نفر» چه می کند فرزندت شاعر: @dobeity_robaey
ای رحمت عام یا ابا عبدالله ای ذکر مدام یا ابا عبدلله حالا که نشد حرم بیایم آقا از دور سلام یا ابا عبدلله شاعر: @dobeity_robaey
امشب گمان کنم نرود سمت کربلا حالش بد است مادرمان، رو به قبله است @dobeity_robaey
هر کس به عیادت من آمد بگریست پرسید زحال من نپرسید ز چیست زنها ز عیادتم چو بر می‌گشتند گفتند که این فاطمه آن فاطمه نیست شاعر: @dobeity_robaey
جانانِ علیست...فاطمه...یک امشب گریانِ علیست...فاطمه...یک امشب ای صبح نیا، دلت مگر می آید!!! مهمانِ علیست...فاطمه...یک امشب شاعر: @dobeity_robaey
دلم از روضه های فاطمیه گرفته در هوای فاطمیه بیا ای التیام روی نیلی بیا صاحب عزای فاطمیه * بیا از جاده های بی نشانی بیا ای آفتاب آسمانی بیا شب های دلگیری ست آقا بیا که روضۀ مادر بخوانی * نگاهی شعله ور، ای وای مادر هجومی بی خبر، ای وای مادر مغیره … بی هوا … ای وای بابا تو و دیوار و در، ای وای مادر شاعر: @dobeity_robaey
پیر گشتی آخرش پای علی، ماه علی! بی تو می‌میرد علی، برخیز همراه علی! ✍ @dobeity_robaey
چون لاله به پشت در شکفتی زهرا از شدت درد ، شب نخفتی زهرا میسوزم از این داغ ، که تا آخر عمر تو سوختی و به من نگفتی زهرا * تو رفتی و رفت دیگر از چشمم خواب من ماندم و یک سینه از داغ کباب دیدی به کجا کشید کار من و تو؟ زنده است ابوتراب و تو بین تراب * رخش طعنه به شام تار می زد مدینه غربتش را جار می زد خدا داند که در هنگام غسلش کفن بر جسم زهرا زار می زد شاعر: @dobeity_robaey