#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
دوید و رفت تا میدون بمیرم
تنش شد غرق خاک و خون بمیرم
چقد مثل عمو عباسه...دستش
شده از پوست آویزون بمیرم
به عمه گفت و رفت از خیمه بیرون
بدون تیغ و خوود اومد به میدون
بریدن دست فرزند حسن رو
که از جنگ جمل پُر بود دلاشون
امامش رو نذاش تنها تو پیکار
دوید و رفت میدون آخر کار
جلو شمشیرها دستو سپر کرد
انا ابن الفاطمه میگفت انگار
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
@dobeity_robaey
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
در عشق، بنای نیکنامی دارند
جسماند که یک جان گرامی دارند
در لحظۀ گودال، یکی باز دوید...
این جانبهکفان مگر تمامی دارند
فهمید که لحظه، لحظهای جانکاه است
در معرکه دید فرصتش کوتاه است
گودال که ختم ماجرا نیست، ببین
این تازه شروع رزم عبدالله است
ای دل، بنگر چگونه شد فرجامش
دنیا نتوانست کند ناکامش
در معرکه دست او قلم شد، امّا
نگذاشت که از قلم بیفتد نامش
شب آمد و باب ابتلا را بستند
طومار شگفت کربلا را بستند
در آخر سطر، نام عبدالله و...
پروندۀ نام شهدا را بستند
✍ #عباس_همتی
@dobeity_robaey
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
یا رب چه رفت بر سر عبداللَه و حسین؟
زینب نشست، فاطمه آمد، حسن دوید
✍ #هادی_جانفدا
↳ @hosseinieh_net
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
دلم پیش تو باقی مونده، رفتم
حلالم کن نگو ناخونده رفتم
خودت گفتی عموت تنها نمونه
ببین تنهای تنها مونده، رفتم...
✍ #محسن_عسکری
@dobeity_robaey
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
در عشق، بنای نیکنامی دارند
جسماند که یک جان گرامی دارند
در مقتل گودال، یکی باز دوید...
این جانبهکفان مگر تمامی دارند
فهمید که لحظه، لحظهای جانکاه است
در معرکه دید فرصتش کوتاه است
گودال که ختم ماجرا نیست، ببین
این تازه شروع رزم عبدالله است
میخواست چو قاسم بشود فرجامش
از خیمه دوید جان ناآرامش
در معرکه دست او قلم شد امّا
نگذاشت که از قلم بیفتد نامش
✍ #عباس_همتی
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
#شب_پنجم #شب_ششم
آن لاله که عشق و خون بهارش بودند
گلهای مدینه داغدارش بودند
آنروز که جای مجتبی خالی بود
در کربوبلا دو یادگارش بودند
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
یتیمی، خردسالی، بیگناهی
در آغوش عمو یک شعله آهی
حسن میخواست در گودال باشد
تو سهم مجتبی در قتلگاهی
✍ #سیدمیلاد_حسنی
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
تصویری از اشک و آه شد فریادم
در کربوبلا، مدینه آمد یادم
در یاریِ از امام خود در گودال
چون مادر خویش، دست بیعت دادم
✍ #سیدمهدی_حسینی_رکنآبادی
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#دودمه
آمدم در قتلگه، تا که تو را یاری کنم
من فداکاری کنم
مثلِ سقّایت برای تو علمداری کنم
من فداکاری کنم
✍ #رضا_رسول_زاده
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
این کودک اگرچه قامتش کوتاه است
تا مرد شدن یک قدم از او راه است
گفتند: چرا زمین به خود می لرزد؟
دیدند صدای پای عبدالله است..
✍ #سیده_تکتم_حسینی
↳ @dobeity_robaey