#شهید_جمهور
#رئیسی_عزیز خيالت راحت!
سطح فکر ما مردم آنقدر بالارفته که دیگر فریب فرا فکنی ها، دروغ ها و تهمت ها را نخواهیم خورد!
#رئیسی_شهید
تو با فدا کردن جانت، کرسی ریاستِ جمهوری که تبدیل به جایگاهی مرفه شده بود را تطهیر کردی!
قطعا در تیر ماه رو سفیدت خواهیم کرد!
خونت را پایمال نمی کنیم.
به کسی رای می دهیم که ادامه دهنده راه تو باشد!
به کسی رای می دهیم که برنامه داشته باشد.
نه اینکه این تحول را سرنگون کند.
✍محمد مهدی پیری
نوشته های یک طلبه
#مقر_تاریکی #قسمت_پانزدهم یکی از نیرو های مقر اسم مستعارش زی زو بود. جوانی بور با عینکی مستطيلی و
#مقر_تاریکی
#قسمت_شانزدهم
آشنایی با زی زو باعث باز شدن روی هاشم به دیگران شد.
تحویل می گرفت، گرم برخورد می کرد، لبخند بر لبانش بود.
همین تکنیک هایی که این نوجوان داشت و چهره نسبتا خوشگلی که داشت باعث شد در مقر برای خود جا باز کند!
طوری که فرمانده او را به جلسات مقر دعوت می کرد؛ به نظرات هاشم اهمیت می داد؛
هاشم پيشنهاد پخش شام را در برنامه گشت داد؛ هم برای تشویق نیرو ها و ایجاد صمیمت بین اعضا!
اکثر افراد حاضر در جلسه با طرحش موافقت کردند.
ادامه دارد...
نوشته های یک طلبه
#مقر_تاریکی #قسمت_شانزدهم آشنایی با زی زو باعث باز شدن روی هاشم به دیگران شد. تحویل می گرفت، گرم ب
#مقر_تاریکی
#قسمت_هفدهم
پیشرفت های هاشم در مقر روز به روز بیشتر می شد،
تا اینکه هنوز دو هفته از آمدنش نگذشته بود فرمانده او را به عنوان مسئول فرهنگی مقر انتخاب کرد.
این اعطاي مسولیت در حالی بود که حداقل فرد باید سه ماه در مقر حضور داشته باشد تا بتواند مسولیتی در آنجا کسب کند.
موفقیت های هاشم به همین جا ختم نمی شد،
یک شب فرمانده به هاشم زنگ می زند. از او درخواست می کند تا در حلقه های شنبه ها دوشنبه شب ها که مخصوص کودکان و نوجوانان است حضور پیدا کند.
آنهم به عنوان دست راست فرمانده!
این کار فرمانده باعث پیش آمدن اتفاقی تلخ شد.
ادامه دارد...
25.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مگه دولت رئیسی گرونی نبود؟
خیلی فوری و سریع، توی یک دقیقه!
مرور کردیم اوقات تلخ و شیرین یازده سال گذشته رو!!!
امروز دقیقا 44 روز پس از خاکسپاری شهید جمهور...
با رمز انتخاباتی 44 راهش را ادامه میدهیم...🇮🇷